دومین نخبه ای که با کسب رتبه عالی در کنکور ما را بر آن داشت تا گفت و گویی صمیمانه ای را داشته باشیم فرزند یکی از دبیران خوشنام و نام آشنای بهبهانی بود. شخصی که متولد بهبهان است و به گفته خود اصالتی روستایی دارد و با وجود شکست بزرگی که خود اقرار می کند در طول دوران تحصیل داشته،( عدم موفقیت در المپیاد شیمی) باز هم با کمی تلاش و کوشش رتبه ۶۱ منطقه ۲ و رتبه ۱۳۳ کشوری را در رشته علوم تجربی کسب کرد و این افتخار را برای خود و شهرستان بهبهان بدست آورده است.

 لطفا بیوگرافی خود را بیان فرمایید؟

با نام و یاد خدا

اینجانب علی ترابی متولد ۱۴ مرداد ۱۳۷۶ در شهرستان بهبهان، اصالتاً اهل روستای تراب هستم اما همانگونه که عرض کردم در شهرستان بهبهان متولد شده ام. دوران ابتدایی را در مدرسه شهید نهایی بودم بعد از آن رتبه ۲ ورودی مدرسه راهنمایی نمونه دولتی را کسب کردم و دوران راهنمایی را در این مدرسه گذراندم و دوران دبیرستان را هم در دبیرستان تیزهوشان شهید ناصری سپری کردم.

 چرا رشته تجربی را انتخاب کردید؟آیا به رشته های دیگر علاقه ای نداشتید؟

شخصاً علاقه داشتم که به رشته ریاضی بروم اما طبق راهنمایی دبیران و دوستانم، تصمیم گرفتم که رشته تجربی را انتخاب کنم.در این انتخاب جناب آقای بابلی که معلم زیست بنده بودند نقش بسیار مهمی را داشتند، جا دارد در اینجا از زحمات این عزیز تقدیر و تشکر فراوانی داشته باشم.

ده سال پیش رشته ریاضی حرف اول را میزد اما در حال حاضر اینگونه نیست. در رشته ریاضی معلم بسیار موثر است و نقش اصلی را دارد اما در بقیه رشته ها بغیر از معلم خود دانش آموز و خواندنش بسیار مهم است. در زمان های گذشته سبک کنکور با زمان حال فرق می کرد.در زمان حال سبک درس خواندن بسیار مهم است.

چه کسانی در مقاطع تحصیلی شما تاثیرگذار بوده اند؟

در دروس تخصصی رشته تجربی، جناب آقای نام نیک دبیر زمین شناسی راچه در بحث درس و چه در بحث مسائل شخصی و اخلاقی بسیار موثر میدانم.

لازم میدانم از زحمات دبیران عزیزم آقایان شیرزاد، شبانه، اسدی، صحراگرد،اسکافی و آقای قارنگ تقدیر و تشکر ویژه ای داشته باشم زیرا این عزیزان به دلیل اینکه دروسشان در کنکور نیست در حقشان اجحاف میشود و نامی از این دبیرانی که دروسشان در کنکور نیست آورده نمی شود.

 از چه زمان به فکر کنکور افتادید؟ در طول روز چند ساعت مطالعه داشتید؟

در سال دوم و سوم برای المپیاد شیمی تلاش کردم و بیشتر درس شیمی و ریاضی و فیزیک را خواندم. بعد از عدم موفقیت در المپیاد که رسیده بودم به تابستان سال سوم به چهارم تا حدودی درس خواندن را برای کنکور آغاز کردم اما هنوز هم به دلیل ضربه روحی که بخاطر عدم موفقیت در المپیاد داشتم به کنکور اهمیت نمی دادم تا آبان یا آذر سال چهارم بود که با راهنمایی و مشاوره دوستان به صورت جدی مطالعه را برای کنکور آغاز کردم.

کنکور را برای خود هدف نمی دانستم بلکه آن را وسیله ای برای رسیدن به اهدافم میدانستم.

تابستان حدوداً ۹ ساعت مطالعه می کردم و در طول مدرسه هم حدود ۷ ساعت. برای من مهم اجرا کردن برنامه ام بود.

 نظر شما در مورد کلاس های خصوصی چیست؟

بنده به کلاس خصوصی اعتقادی نداشتم و به نظر من حضور در کلاس های مدرسه بسیار مهمتر است تا حضور در کلاس خصوصی، من روزهایی را به مدرسه رفتم که حتی خود معلمان هم حضور نداشتند.بچه هایی که در کنکور موفق شدند همگی جزء کسانی بودند که تا روز آخر به مدرسه آمدند.

آیا شما به نقش مشاور در کنکور اعتقادی دارید؟مشاورین شما چه نقشی را در کسب این موفقیت داشتند؟

تا سال سوم دید بدی را نسبت به مشاوره داشتم اما کم کم و با سفارش دوستان با یکی از این مشاوران به نام آقای قیصری آشنا شدم و نکته جالب برای من این بود که ایشان به صورت گروهی کار می کردند. با کمک ایشان به گونه ای برنامه ریزی کردم که هم به درس و مدرسه خود رسیدگی کنم و هم به دروس المپیاد رسیدگی کنم.اگر ایشان حضور نداشتند امکان داشت راه دیگری را در پیش بگیرم و در حال حاضر این موفقیت را کسب نکنم. مخصوصاً مشاوره در دوره جمع بندی که در دو هفته آخر از لحاظ وقتی مشکل داشتم و با کمک ایشان این مشکل را برطرف کردم. همانگونه که عرض کردم به دلیل عدم موفقیت در المپیاد کنکور دیگر برایم زیاد مهم نبود و ایشان بودند که به من روحیه دادند.در اینجا از ایشان و دیگر همکارانشان (جناب آقای سجادی فر و جناب آقای امانت) که با تمام وجود برای من زحمات فراوانی را کشیدند بی نهایت تقدیر و تشکر می کنم.

در خصوص مشاوران نکته ای وجود دارد و آن نکته اینست که مشاورین برنامه هر شخص را با توجه به استعداد و شرایطش می دهند و برنامه اشخاص مختلف با هم فرق می کند و اینگونه نیست که برنامه تمامی داوطلبین که زیر نظر یک مشاور هستند شبیه به هم باشد.

 آیا شما در جاهای دیگری هم کلاس رفته اید و یا مشاورین دیگری هم داشته اید؟

کلاس که نرفته ام، مشاوره هم به اسم مشاوره نه ولی چند بار برای رفع مشکلی تماس می گرفتم و یا با من تماسی گرفته میشد.اما به نظر من قسمت جزئی از کار دست این اشخاص بوده و بیشتر کار و زحمات بر عهده مشاور اصلی بنده (آقای قیصری) بود.

خانواده شما علی الخصوص پدرتان که خود از دبیران سرشناس بهبهان هستند در موفقیت شما چه نقشی را داشتند؟

خانواده بنده نقش بسیار مهمی را در این موفقیت داشتند و در تمامی مراحل یار و یاور من بوده اند. پدرم صد درصد تاثیرات مثبت خود را برای من داشت و تمامی تلاش خود را برای من انجام داد مخصوصاً در درس شیمی، خانواده بنده بیشتر از خود من استرس داشتند استرس پدر برای من نوعی محرک بود. شب قبل از اعلام نتایج را کامل بیدار بودند و بعد که رتبه من را فهمیدند بسیار بسیار خوشحال شدند.

 شرایط و احساسات شما قبل از کنکور و سر جلسه کنکور چگونه بود؟

یک ماه قبل از کنکور برای من کسل کننده شده بود و فقط دوست داشتم زمان هرچه زودتر سپری شود. آزمون جامع اول را از نظر خود بسیار افتضاح دادم. روز قبل از کنکور تصمیم گرفتم کار خاصی را انجام ندهم و حتی تصمیم داشتم که بیدار باشم، شب قبل از کنکور شب بسیار سختی بود. جلسه کنکور بسیار سرد بود و من به شدت احساس سرما می کردم.

 آیا سوالات را همانگونه که برنامه ریزی کرده بودید پاسخ دادید یا روش خود را تغییر دادید؟

دروس عمومی را به همان ترتیب که برنامه ریزی کرده بودم تست زدم، دروس تخصصی را هم تقریبا تا قبل از اینکه به سوالات مشکل تر برسم به همانگونه علامت زدم، اما وقتی به این سوالات رسیدم اشتباه بچه گانه ای را انجام دادم و ترتیب سوالات را تغییر دادم و اگر این کار را نمی کردم شاید سوالات بیشتری را پاسخ می دادم و رتبه ام در حال حاضر بهتر از این میشد.

 بعد از کنکور چه احساسی داشتید؟ با توجه به تست هایی که علامت زدید چه رتبه ای را برای خود حدس می زدید؟ در زمانی که رتبه خود را مشاهده کردید چه حسی داشتید؟

بعد از کنکور خوشحال بودم که راحت شده ام و ناراحت بودم آنگونه که می خواستم نشد. بعد از کنکور خود را آماده کرده بودم که رتبه مناسبی را با توجه به اشتباهم کسب نکنم و تصمیم داشتم در سال بعد رشته ریاضی را انتخاب کنم. حدس خود من بعد از کنکور رتبه ای بین ۹۰ تا ۱۳۰ (رتبه منطقه) را داشتم البته بیشتر انتظار داشتم بین ۱۰۰ تا ۱۳۰ باشد. اما بعد از اینکه رتبه خود را مشاهده کردم بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم.

 اولویت اول شما رشته پزشکی دانشگاه شیراز بوده است که خوشبختانه در همین اولویت اول هم قبول شده اید چرا این رشته را انتخاب کردید و با توجه به علاقه ای که به شیمی داشتید چرا این رشته را انتخاب نکردید؟

طبق تحقیقاتم و با توجه به روحیات شخصی تصمیم گرفتم که پزشکی شیراز را انتخاب کنم و شیمی و داروسازی جزء اولویت های بعدی من بود.

 آیا در حال حاضر از خود راضی هستید؟آیا شما همچون دیگر عزیزان بهبهان را برای همیشه ترک خواهید کرد و یا بعد از تحصیل باز می گردید؟

بله راضی هستم خدا را صد هزار بار شکر

هنوز تصمیم خود را برای اینکه به بهبهان باز خواهم گشت یا نه نگرفته ام

 برای داوطلبین عزیز در سال های آینده چه پیشنهادی را دارید؟

اولاً درس و مدرسه را اصلاً کنار نگذارند و اینگونه نباشد که فقط به فکر کلاس خصوصی و کنکوری باشند، با برنامه ای مشخص پیش بروند ( باید شخصی را داشته باشند که در روزهای سخت حمایتشان کند) با کمی سعی و تلاش بیشتر به اشتباهات خود پی ببرند و آنها را یکی یکی برطرف کنند.

 هرچه می خواهد دل تنگت بگو؟

اشخاصی از اسم من سواستفاده کردند که من راضی نیستم. در حقیقت کار خاصی را برای من انجام ندادند ولی از اسم من سو استفاده کردند.

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید و با آرزوی موفقیت شما در تمامی مراحل زندگی