از مدت ها قبل افراد و ارگان های زیادی تمام تلاش خود را برای برگزاری دیداری گذاشته بودند که هم رنگ و بوی خیریه داشت و هم از جذابیت های خاص خود برخوردار بود. دیداری که در نگاه سوم می توانست روح فوتبال را دوباره در کالبد بی جان ورزش بهبهان بدمد. اما …

لیست اسامی بازیکنان دعوت شده نشان می داد همه چیز برای برگزاری یک بازی تاریخی برای شهرستان بهبهان مهیاست. چمن قدیمی و زیبای استادیوم ۲۲ بهمن بهبهان هم که دغدغه ی اصلی ملی پوشان سابق ایران بود، روز خوبی را سپری می کرد. حقا و انصافا نمی توان از تلاش های بی وقفه شهردار مهربان منصوریه جناب آقای مهندس محسنی و برادران حق جو که غیرتمندانه سعی در برگزاری باشکوه این بازی داشتند، گذشت.

افراد زیادی تلاش کردند و از جان مایه گذاشتند. قبل از بازی همه در تکاپو بودند تا این بازی به بهترین نحو ممکن برگزار شود. انگار در بهبهان نبودی! همه به طرز باور نکردی همدل شده بودند و اختلافات را کنار گذاشته بودند و تلاش داشتند برای بهبهان آبروداری کنند. ورزشی ها همه یکدل شده بودند و با وجود دلخوری های کوچک پیش آمده که بخش زیادی از آن طبیعی بود، برای بهتر برگزار شدن این بازی تلاش می کردند. اما ماجرا پایان آنچنان خوشایندی نداشت. چرا که نقش اصلی را کسی بازی می کرد که ظاهرا کار را خیلی جدی نگرفته بود. نیروی محترم انتظامی؛ ارگانی که وظیفه تامین امنیت استادیوم را بر عهده داشت، حتی نتوانست جان بازیکنان ملی را تامین کند چه برسد به تماشاگران!

بازی پیشکسوتان بهبهان

حضور افراد متفرقه در کنار زمین که در شروع بازی اخلال ایجاد کرد.

دور تا دور زمین چمن آنچنان از افراد غیره پر شده بود که بازیکنان سابق تیم ملی وحشت کرده بودند. آقای حمید درخشان می گفت: جان سالم از اینجا به در می بریم؟! همین جمله کافی بود تا از ذهنیت سایر بازیکنان درباره آنچه در کنار زمین می دیدند با خبر شویم.

شواهد امر نشان از پایان تلخ و حادثه ساز این بازی می داد، پایانی که بعد از سوت داور آغاز می شد. انگار همه برگزار کنندگان دوست نداشتند داور سوت پایان بازی را به صدا در آورد!

و اما سوت پایان …

هجوم تماشاگران به سمت بازیکنان و احتمال بروز حادثه ای ناگوار. شاید کسی در آن شلوغی، چاقویی …

بازیکنان پیشکسوت تیم ملی که سنی هم از آنها گذشته بود چنان با سرعت  سعی داشتند خود را به رختکن برسانند که دل هر هواداری را به درد می آورد. تیم رسانه ای صدا و سیمای مرکز خوزستان که قرار بود این بازی را بصورت زنده از شبکه استانی پخش کند به دلیل وجود اینگونه مسائل و تاخیر ۲۰ دقیقه ای در آغاز بازی از پخش زنده بازی خودداری کرد. که جای بسی خوشحالی داشت، چرا که اگر پخش میشد افسوسمان صدچندان میشد.

بازی پیشکسوتان بهبهان

حضور تعداد زیادی از تماشاگران در کنار زمین چمن

و اینها قطعنا برای نام بهبهان بخصوص ورزش آن تبعاتی دارد که در آینده نمود پیدا خواهد کرد. و ای کاش نیروهای محترم انتظامی کمی کار را جدی تر می گرفتند. این جمله یک تماشاگر از پشت فنس هنوز در خاطرم مانده که خطاب به چند مامور نیروی انتظامی گفت : “فقط می توانید موتور توقیف کنید! ” جمله ی ساده ای که بسیار جای تامل داشت؛ چرا که آزمون اصلی برای نیروهای محترم انتظامی بهبهان، چنین روزی بود و گرنه کارهای ساده تر را همه می توانند انجام دهند. شاید مسئولان انتظامی اذعان کنند که نیرو کم داشتند که به گواهی همه برگزارکنندگان، تعداد این مامورین در کنار زمین کم نبود ولی جای تعجب داشت که چرا به مسائل دور زمین بی تفاوت بودند و گاها بازی را تماشا می کردند و مواظب فرزندان خود بودند که وارد زمین چمن نشوند!

بازی پیشکسوتان بهبهان

حضور تعداد زیادی از تماشگران درون زمین

متاسفانه نیروی محترم انتظامی از این آزمون سربلند نشد. آزمونی که شاید جدی ترین محک آنها بود. یقینا آنها بسیار انسانهای خوش شانسی بودند چون اگر کوچکترین اتفاقی برای ستاره های قدیمی فوتبال ایران می افتاد باید منتظر پخش اولین برنامه نود می بودند تا ببینند که چگونه نام شهرشان بر سر زبان میلیون ها ایرانی می افتاد و حتی شاید بازتاب آن جهانی میشد و تا سالها نام بهبهان با آن اتفاقات تلخی که با خوش شانسی تمام نیفتاد، گره میخورد. کاش لحظه ای این مسئله را تصور کنید تا به عمق ماجرا پی ببرید.

بازی پیشکسوتان بهبهان

حمید درخشان، بازیکن سابق تیم ملی

بازی با نتیجه مساوی ۲-۲ به پایان رسید اما بازی اصلی را خیلی ها باختند. در اینجا باید از تماشاگرانی که با صبر و حوصله روی سکوها نشستند و این صحنه ها را دیدند، عذرخواهی شود. و ای کاش همه مردم شریف بهبهان بدانند عزیزانی بودند که هفته ها برای برگزاری باشکوه این بازی خیریه تلاش کردند ولی نمود ظاهری بازی، چیزی دیگری را رقم زد. به نوبه خود از برگزارکنندگان واقعی و گمنام این بازی، تماشاگران فهیم و همشهریانی که برای کمک به کودکان سرطانی بلیط بازی را خریدند و تشریف نیاوردند، کمال تشکر و قدردانی می کنم. شاید روزی دوباره شاهد اینگونه بازی ها باشیم ولی آن روز ظاهرا نزدیک نیست …

 

گوشه هایی از تصاویر بازی و حواشی آن :

 

عکاسان : خانم مهرناز روزی طلب، آقایان محمود ممتازان، محمد شباهنگ و پیمان شباهنگ