اخیرا نامه ای سرگشاده از سوی آقای شیخ محسن قنبریان خطاب به شورای شهر و شهرداری بهبهان با عنوان ” شبهه ی ربا در مصوبه شورای شهر” در فضای مجازی منتشر شد که می بایست آنرا اتفاقی بسیار مبارک و میمون قلمداد نمود.

غرض از این نوشتار بررسی و کنکاش در صحت و سقم موارد مطروحه در نامه اشاره شده نیست، بلکه هدف اصلی پرداختن به نفس چنین نامه نگاری ها و خاص تر آنکه گام نهادن در وادی شناخت آسیب ها و اقدام اساسی و عاجل نمودن از سوی این قبیل اشخاص و جریان های اثرگذار می باشد.

این کنش سیاسی – اجتماعی از آن حیث تامل برانگیز و حائز اهمیت است که بندرت شاهد حرکت اثربخش و یا مکتوبی از سمت ایشان و هم اندیشانشان بوده ایم و هر از گاهی هم که فریادشان برای شهرمان بلند شده، بیش از آنکه مفید به فایده باشد، یا به هیاهویی منجر شده که پس از مدتی فروکش نموده است و یا اینگونه فریادها که گاها توام با فشارها بوده اند غمی افزوده است بر غم هایمان. پس همین مقدار هم از سوی آقای قنبریان پذیرفتنی و مغتنم است و شایسته است به فال نیک گرفته شود.

همه ی شهروندان بهبهانی را، بسان سایر بلاد، به رغم تفاوت در سلایق و نگرش ها دردهای مشترکی هست که بروز این دردها می تواند علاوه بر سست همتی مسئولین، ناشی از عدم هوشمندی و فرصت شناسی مناسب و نیز ناآگاهی عامه شهروندان از حقوق شهروندیشان باشد.

بنابراین باید باشند افراد و جریان هایی که این دردهای مشترک را بشناسند و بشناسانند و از برایش راه چاره ای پیش روی دیدگان مسئولین و مردم قرار دهند، تا شاید چاره اندیشی ها کارگر افتد و در این سامان نیز بوی بهبود ز اوضاع جهان شنیده شود.

نیاز مبرم جامعه امروز ما و بویژه شهر ما، حضور و ورود موثر نهادهای مردم نهاد است که چونان اهرمی پیش برنده در کنار رسانه های جمعی، هم چشم بیدار جامعه و هم یاریگر مردم در حل مشکلاتشان باشند.

اساسا تشکل های مردم نهاد(NGO) شاخه های گوناگون با رویکرد ها و کارکردهای متفاوت را شامل می شود که به نظر تشکلات مذهبی یا به عبارت بهتر هیئت های مذهبی می توانند در این مقوله بگنجند، که هم با فرهنگ و آئین عامه مردم سرزمین ما سازگاری دارند و هم تقریبا بصورت خودجوش و مردمی اداره می شوند.

در سپهر سیاسی – مذهبی شهر بهبهان نقش جریان های مذهبی ( هیئت های مذهبی و مسجد بلال با محوریت آقای قنبریان) با پیروانی هرچند قابل شمارش اما محترم و اثرگذار، انکار ناپذیر است.

شیخ محسن قنبریان

شیخ محسن قنبریان

حال از این رهگذر و به مثابه ی تشکل های مردم نهاد، این جریان های مذهبی می توانند علاوه بر وظیفه اصلی خود که تبلیغ دین و برگزاری مراسمات دینی است و گهگاهی برگزاری همایش های سیاسی، که هم ضد وحدت است و هم بذر تفرقه می پراکند و خروجی اش هدایت به سمت ناکجاآباد است، از پتانسیل بالقوه ی خود در جهت رفع مشکلات عدیده ای که گریبان گیر شهرمان است، استفاده نمایند. حال اگر این پتانسیل عظیم در مسیر درستی قرار گیرد چه بسا منشا اثرات و خیراتش فراتر از کف و شادمانی و اشک گرفتن باشد.

جناب قنبریان هم به شخصه از این ظرفیت برخوردارند که به تعبیر مرحوم دکتر شریعتی یکی باشند که در کنارش صفرها قرار می گیرند؛ و اکنون ایشانند که باید انتخاب کنند صفرها را به سرمنزل مقصود برسانند و یا آنها را به چاه ویل رهنمون سازند.حس مسئولیت پذیری و عدم عافیت طلبی جناب قنبریان در ابتدای نامه نگاری سرگشاده، بسیار ارزشمند و قابل تامل است و می تواند نقطه ی عطفی باشد برای این جریان و رهروانش.

بهبهان ما به سبب آفت عدم تحمل سلیقه و رای مخالف و همچنین منیت ها و حسادت ها، رنج های بیشماری دیده است. و اگر تاکنون این رفته بر روزگار ما، به سبب حضور کم رنگ نهادهای مردمی شناسنامه دار و کارا است. و البته نباید این نکته از نظر پنهان بماند که اراده حاکمان ملی و شهری به سبب بروز سوء تفاهماتی که قابلیت حل شدن دارند نیز در جهت تقویت این نهادها نبوده است.

شهروندان عزیز بهبهانی؛

رسیدن به ساحل آرامش، مستلزم تقویت نهادهای مدنی و مردمی شهرمان است و به خاطر داشته باشیم که به دور از هرگونه خودکامگی، بهبهان درد مشترک است، دردی که هرگز جدا جدا درمان نمی شود.