چه بد رسمی است میان این شهر ، بسیاری دل در گرو دنیا دارند و چشم ندارند ببینند یکی به جایی رسیده و زبان بدگویشان را در هر محفلی به پلیدی می چرخانند و خدا می داند چه زمانی این افراد می خواهند دست از جان بشویند و شهر را از وجود سراسر نکبت خود پاک سازند و تا دیدیم و بودیم همین بوده که هست. ما بی عرضه نبودیم. ما را بی عرضه کردند. ما درصحنه بودیم ،ما را خانه نشین کردند . سودای قدرت و ثروت و دوستی اهریمن قلب تپنده شهر را سکته داد و این شد که می بینیم .

حسودان همان یاران شیطان و دیو سرشتانند که شعارشان این است یا ما یا هیچکس ….

چه پزشکان ، استادان ، مدیران و بزرگوارانی را به خاطر وجود این بد خویان رخت از این دیار کهن بربستند و دیگر پشت سر خود را نگاه نکردند و بجای آن یک مشت آدم بی سواد و کج بین جایشان را گرفت و شد جولان گاه بی خردان . دارالعلما شد دارالسفها و دارالمومنین شد دار الفاسقین . ثمره ی حسادت .

و حسود فکر می کند خدمت می کند . گوش خود را بسته و فقط می گوید و می گوید. تملق ، ناسزا ، کارخرابی و از این قبیل حرفه ی حسود است . کارمند اداره زیر پای همکار خود را خالی می کند و پشت سرش صفحه می گذارد از ترس اینکه روزی وی رییس شود . روح بیمار و پلید حسود همه را دشمن می بیند و قایق را سوراخ می کند غافل از اینکه همه غرق خواهیم شد .

در هیچ قشری ثبات و همگنی و تجانس را نمی بینیم . حتی این موضوع دامن هنرمندان شهر که روح لطیفشان باید به فضای غبارآلود شهر جلا دهد را هم گرفته. در میان بازاریان، مهندسان ، پزشکان ، فرهنگیان ، اساتید دانشگاه ها ( و از همه بدتر دانشگاه خاتم الانبیاء و علوم پزشکی بهبهان ) . متخصص خانه نشین است و کارنابلد حسود که خود را سرتر از همه می بیند همه کاره . نیروی متخصص مثل همیشه برای عقب نماندن کار، کوتاه می آید و کم کم حذف می شود و این سناریو کذایی تکرار می شود .

حسادت در بهبهان

جلسه هایی که در شهر توسط افرادی گرفته می شود که گاهی خواسته یا ناخواسته وارد آن می شوم چونان بوی نفاق میدهد که کاملاً مربهن است این مجمع شوم حاصلی ندارد جز تفرقه و تخریب و دلم می گیرد که من کجا زندگی می کنم ؟. به راستی معنای واقعی صداقت چیست !؟

چرا حسودان و تنگ نظران به راحتی کار خود را پیش میبرند و فوج فوج خردمندانند که بار سفر می بندند و معلوم نیست به کجا میروند . معلمان راستین خانه نشینند ، مسئولیت دست افراد نالایق و هرجایش را می گیری خرابی از جای دیگر آشکار می شود.

گویی عده ای می خواهند ویرانی و بدبختی ما را ببینند. عده ای هم از همه جا بی خبر خوراکشان شده شایعه شنوی و شایعه پراکنی. مگر نه اینکه شما مسلمانید و مگر نه اینکه قرآن فرمود :

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ (حجرات۶)

ایمانتان کجاست ؟؟ یا نه براستی سخن از ایمان با شما خطاست. شما حسودان پست که افق دید شما تا نوک بینیست که حتی اگر بمیرید هم خاک را آلوده می کنید. براستی نگاه کنید چند رییس اداره بهبهانی داریم؟؟؟ اینها همه ریشه در حسادت دارد . در بهبهان براستی کسی نیست که لایق ریاست دانشگاه باشد؟؟ نیروهای بومی ما کجا هستند !؟

در شهرهای اطراف سیری کنید . بهبهانی هایی که روزی از حسودان گریختند اینک در شهرهای دیگر جایگاه واقعی خود را یافته و خدا و خلق از ایشان راضیست . جای دوری نمیرویم ، در همین استان وقتی جلسه شورای تامین در شهرستان ماهشهر منعقد میشد فرماندار ماهشهر می گفت : انگار جلسه شورای اداری بهبهان است . بسیاری از رؤسا بهبهانی بودند.

فاسق مجال عرض اندام یافته، مگذارید این افراد ادامه دهند. تهدید به ترد از شهر کنیدشان تا حساب کار دستشان آید.

اما …

سوگند یاد می کنیم که :

زین پس بر طبل رسوایی حسودان زنیم و هرکجا ببینیم بخلشان گل کرد خارو خفیفشان کنیم تا زندگی حرامشان شود. نامشان را همه جا نقل می کنیم تا زبان زد خاص و عام شوند و درس عبرتی شود برای سایرین . حسود باید بداند که دیگر جایی در این شهر ندارد و باید خود را اصلاح کند .

ما می مانیم و بهبهان  …