عوامل ایجاد ارتباط مؤثر بین نخبگان و مسئولین در بهبهان

چندی پیش از طریق دوستانم به جمعی از جوانان تحصیل کرده دعوت شدم که بنا داشتند با همکاری نماینده مجلس شورای اسلامی، یک «تشکل نخبگانی» را راه اندازی کنند. تلاشهای ما در آن مقطع، همچون بسیاری از برنامه های دیگری که استارت نزده کنار گذاشته شد، در آن مقطع بی ثمر ماند. این مسئله مایه تأسف است؛ اما مهمتر از تأسف خوردن این است که ببینیم چه عواملی ارتباط مؤثر بین نخبگان جوان و مسئولین را ممکن می کند تا دیگر شاهد این موارد نباشیم :

  بپذیریم که این ارتباط لازم است

متأسفانه لزوم ارتباط بین اقشار نخبگان و صاحب منصبان هیچ گاه از حد شعار فراتر نرفته است و طرفین به واقع تلاش مستمری برای این مسئله نداشته اند. دراکثر موارد جوانان فرهیخته با کوچکترین کم توجهی، از حضور در صحنه امور شهری پا پس کشیده اند و مسئولین نیز با کوچکترین انتقادی، عطای استفاده از دانش نخبگان را به لقایش بخشیده اند. هر دو طرف می دانند که برقراری این رابطه همیشه با مشکل همراه بوده اما تلاشی نکرده اند که این مشکلات را رفع کنند.

  نگاهمان را نسبت به طرف مقابل عوض کنیم

تعاملی جوابگوست که بدون پیش زمینه ذهنی و با دید مثبت باشد. بی رودربایستی بگویم؛ برخی از جوانان، مسئولین را به چشم افراد دگم و دیکتاتورمآبی می بینند که جزء حرف خودشان را نمی پذیرند و فقط به دنبال منفعت خودشانند و دغدغه ای برای حل مشکلات ندارند. از طرف دیگر برای بعضی از مسئولین، گروه های جوانان افراد بیکاری هستند که بدون هیچ اطلاعی از مشکلات کار در امور اداری شهری همچون پشه های مزاحم آنها را نیش می زنند و نمی گذارند کارشان را به درستی انجام دهند (مطمئناً در هر دو طرف افرادی هستند که لیاقت این صفات را دارند، اما همه را نباید با یک چوب راند). حال کافیست در اولین تعامل دو نفر از این دو گروه، برخوردها مطابق میلشان نباشد؛ آنگاه است که بر پیش زمینه ذهنیشان مهر تأیید می زنند. این طبیعی است که در تعاملات اولیه که شناخت طرفین نسبت به همدیگر ضعیف است، اختلاف نظرها زیاد باشد.

  نگاه طرف مقابل را نسبت به خود عوض کنیم

شاید بگوئید که همیشه حسن نیت داشته اید و تلاش کرده اید که با نگاهی مثبت تعامل برقرار کنید؛ اما این مسئله از طرف مقابل صورت نگرفته است؛ آیا باید عقب نشست؟ مسلماً نه. متأسفانه در جامعه ما، حجم عمده ای از روابط اجتماعی با نگرشی منفی در رابطه با قصد و نیت طرف مقابل همراه است. مسلماً تعامل جوانان نخبه با مسئولین، از سَرِ خیرخواهی و دلسوزی او در رابطه با حجم وسیع مشکلات شهری است. رجوع مسئولین به نخبگان نیز به علت نیاز به دانش آنها در مواجهه با این مشکلات است. پس نخبگان باید در رفتار و عملشان به صاحب منصبان اطمینان بدهند که قصد آنها دخالت بی جا نیست، برای تجربه کاری آنها احترام قائلند و هیچ چشم نظری به جایگاه کاری آنها ندارند. از سوی دیگر، مسئولین باید این مسئله را گوشزد کنند که به علم و آگاهی نخبگان باور دارند و در تصمیم گیری های کلان شهری از نظرات آنها استفاده می کنند. بدین گونه راه تعامل سازنده ما بین دو طرف هموار می شود.

   صبر و پافشاری لازمه کار است

بعضی مواقع برای نتیجه گرفتن از این تعاملات باید صبور بود و برای هدف خود پافشاری کرد. اینکه در نتیجه اختلاف نظرها، سریع از کوره در برویم و با داد و قال، انگ های مختلف به هم بچسبانیم، هیچ دردی را دوا نمی کند. اینکه بخواهیم با کوچکترین برخوردی پیش داوری کنیم، بیشترین ضرر را برای همکاری طرفین دارد. به یاد دارم یکبار در جلسه ای با شورای شهر، نکاتی را گوشزد کردم که بیشتر حکم توصیه و پیشنهاد داشت تا اینکه انتقاد باشد؛ اما واکنش یکی از اعضای شورای شهر بسیار جالب بود که در مکالمه ای که بعد از جلسه داشتیم، ادعا کرد که پذیرای حرف مخالفینی چون من است!!! احساس می کنم به این علت مرا مخالف خواند که در معیت کسی بودم که انتقادهای تندی خطاب به آنها داشت و همین کافی بود تا من هم مخالفش باشم. بهتر است به جای برخوردهای دلسردکننده، بر تداوم تعامل تأکید شود؛ در عین حالی که صبور بودن در قبال رفتارهای نامهربانانه نیز لازم است.

واقعیت ها را ببینیم، بپذیریم و به همدیگر بفهمانیم

داشتن آرمانهای متعالی در رابطه با توسعه شهری؛ لازمه انگیزشی برای پیشبرد امور است، اما وارد کردن این آرمانها در امور بدون عملیاتی کردن اهداف، جز ضرر چیزی به همراه ندارد و انرژی ها را به سمت سنگهای بزرگ غیر قابل حمل می برد. اگر هر کمبودی را در شهر خود احساس می کنیم، اول به دلایل بروز آن فکر کنیم، ضروریات لازم برای رفع آن را ببینیم و بعد وارد عمل شویم. اگر فکر می کنیم که بهبهان سینما می خواهد، فرودگاه می خواهد، راه آهن می خواهد، آبخروار نمی خواهد!! و …..، باید اول ببینیم که ظرفیت ها و شرایط لازم برای آنها وجود دارد یا خیر و اگر وجود ندارد، ایجاد این ظرفیت ها و شرایط لازم برای آنها وجود دارد یا خیر و اگر وجود ندارد، ایجاد این ظرفیت ها و شرایط مستلزم چیست و چقدر باید برای آنها وقت، انرژی و هزینه گذاشت. طبیعتاً مسئولین که خود درگیر امور عمران شهری هستند، فاصله بین واقعیت تا هدف را بهتر درک می کنند و چه بهتر که نخبگان را در جریان مشکلات توسعه شهری قرار دهند تا با همفکری بتوانند سریعتر در این مسیر پیش بروند.

می دانیم که فاصله بین بهبهانی که هست با بهبهانی که دوست داریم باشد، خیلی زیاد است و شاید من و تو آن نمایی از شهرمان را که دوست داریم ببینیم، هیچ وقت برایمان عینی نشود. حال می توانیم آن را به حال خود بگذاریم و یا برای ایجاد تغییر در شرایط آن تلاش کنیم. بسیاری از جوانان نخبه این شهر را می شناسم که دوست دارند هر چه در توان دارند انجام دهند تا اوضاع به شکلی غیر از این رقم بخورد؛ اما یا راهش را نمی دانند، یا راهش نداده اند و یا راه را بسته دیده اند. مطمئناً راه وجود دارد؛ اما طولانی است، پر و پیچ خم است و پر مشکل. راهی است که فقط با کمک همدیگر می توانیم طی کنیم.

 

 

    با سلام و احترام .
    آقای خسروانی ، ممنونم از شما بابت مقالتون. بسیار خوب بود .
    بنده با اجازه شما یک مثال میزنم . بر مبنای تجربه چند ساله خودم در این حوزه مسائل شهری .
    در علم کامپیوتر ، سخت افزار ( در پایین ترین سطح ) بسیار پیچیده هست و انسان های خیلی کمی هستن که زبان سخت افزار رو میشناسن . و برای هر کار ساده ای باید ساعت ها کد زد تا مثلا بتونی یه انتگرال رو به زبان کامپیوتر انجام بدی . در عوض مایکروسافت ، یه واسط طراحی کرد بنام ویندوز . منظورم اینه که برای ارتباطنخبگان با مسئولین ، باید یه واسط داشته باشین . یعنی کسی که هم نخبه باشه و هم زبان مسئولین ( دقت کنید ، زبان مسئولین ) رو بلد باشه . اون وقت هست که میشه خیلی قدم های مثبت برداشت .
    از زیاده گویی ام عذر خواهی می کنم . موفق باشید در پناه خدا .

    آقا حامد به نکته خوبی اشاره کردید. بنیاد نخبگان می تواند نقش همین واسطه را ایفا کند. امیدواریم در آینده نزدیک شکل گیری چنین تشکلی را شاهد باشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش