سجاد فرجیان پور

چه خبری بهتر از استخدام یک جوان و شادی صدچندان برای خود و خانواده اش؛ اما:

مگر می شود در شهری که قریب به ۱۰ هزار جوان بیکار (طبق اعلام یک منبع آگاه) دارد، بیش از ۱۰ نفر بدون اعلام رسمی( برای ایجاد شرایط برابر برای همه جوانان این شهر) آنهم در اداره ای مانند آبفا، که خود برای پرداخت حقوق کارکنان و کارگران کنونی اش با هزار و یک مشکل روبروست و همواره چند ماه حقوق عقب افتاده داشته، استخدام شوند!!؟

بی شک، همه از استخدام هر عزیز بومی در این شهر استقبال می کنند اما آیا شرایط برای همه جوانان این شهر برابر بوده است!؟ این عزیزانی که در روند استخدام هستند چگونه انتخاب شده اند!؟ چه کسی یا کسانی این افراد را معرفی کرده اند!؟ چه متر و معیاری برای انتخاب این عزیزان وجود داشته است؟!

در کنار آبفا، خبرهایی از استخدام نیروهای دیگری در کارخانه سیمان نیز به گوش می رسد!

آقای فرماندار و جناب دادستان محترم بهبهان (بعنوان مدعی العموم)، جوانان جویای کار این شهر چند سوال شفاف دارند:

معیار معرفی این افراد چه بوده است؟ چرا ما از این فرصت های شغلی بی اطلاع بوده ایم؟! بسیاری از ماها کسی را نداریم که ما را به جایی معرفی کند، گناه ما چیست!؟

جوانان عزیز و جویای کار این شهر، ضمن استقبال و اشتیاق برای فرصت های شغلی ایجاد شده، از فرماندار، دادستان، امام جمعه و همه مراجع ذیصلاح این شهر، خواستار پیگیری و پاسخگویی درخصوص اخبار منتشر شده در زمینه اینگونه استخدامی ها هستند…

بی شک این خواسته بحق جوانان جویای کار بهبهان باید بطور جدی و فوری پیگیری و نتیجه به مردم شریف بهبهان گزارش داده شود…

حداقل از امام جمعه بهبهان انتظار داشتیم …!

مباحث مطرح شده در خصوص پالایشگاه بیدبلند خلیج فارس طی یک هفته اخیر و جوابیه این مجموعه به نقدهای وارد شده، یک بار دیگر ضعف هایی از مدیریت شهری بهبهان را عیان کرد که در ادامه تیتر وار به آن خواهیم پرداخت:

مدیرعامل محترم مجموعه بیدبلندخلیج فارس، به نوعی با متر و معیار “حد ترخص شرعی” تا حدود زیادی شهر بهبهان را جدای از محدوده این مجموعه تلقی کرد و در جوابیه هم با قید جمله ” پالایشگاه بیدبلند خلیج فارس از نظر جغرافیایی در محدوده قانونی حریم شهر بهبهان قرار ندارد” اتمام حجتی صریح در این زمینه صورت گرفت. این متر و معیار جدید و “من در آوردی” که به احتمال فراوان در صنعت نفت کشور اولین بار در بهبهان مطرح می شود گواهی است بر بسیاری از مسائل پیدا و پنهان! نکته عجیب تر اما سکوت مسئولان ارشد شهر بهبهان است! از نماینده محترم گرفته تا فرماندار گرامی؛ حداقل از امام جمعه محترم بهبهان انتظار می رفت در نمازجمعه به بهانه تشریح “حد ترخص شرعی” بهبهان، گریزی به این موضوع مهم نیز می زدند و موضع خود را در این زمینه روشن می کردند؛ چراکه معتقدیم این جمله کلیدی (پالایشگاه خارج از محدوده بهبهان است) می تواند سنگ بنای نامبارکی باشد برای آینده! احتمالا رسانه های محلی و دلسوزان واقعی این شهر هم عمق فاجعه این جملات کلیدی را متوجه نشدند که سکوت پیشه کردند…!؟ (بیشتر…)

به بهانه اعلام نتایج کنکور

آمار بالای قبولی پزشکی بهبهانی ها، یک آفت نهان دارد!

بی شک رقابت کنکور در بهبهان سالهاست که داغ بوده و همچنان داغ باقی خواهد ماند. هر چند ‌در یک دهه گذشته نگاه ها از رشته ریاضی به تجربی چرخش پیدا کرده است اما بهبهان بواسطه سابقه علمی و آموزشی مطلوب، با قدرت بیشتری ‌اتمسفر کنکوری خود را همچنان حفظ کرده، به طوری که با رونق بحث مشاوره تحصیلی در سالهای اخیر در بهبهان، عطش خانواده ها برای عقب نماندن از قافله کنکور بویژه در رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی بیش از پیش نیز شده است. از سوی دیگر آمار بالای قبولی در شهر کوچکی مثل بهبهان در رشته های برجسته تجربی چنان در دو سال گذشته بالا بوده ( نزدیک به 140 نفر فقط در دو سال گذشته در رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی از بهبهان وارد دانشگاه های کشور شده اند) که در کنار شادی برای کسب این افتخار برای بهبهان، باید زنگ هشداری را نیز برای خانواده های بهبهانی به صدا درآورد!

اگر این روزها با دقت بیشتری در بهبهان چرخی بزنید، می بینید که تعداد مطب ها و کلینیک های دندانپزشکی، داروخانه ها و بنرهای پزشکان جدید بطور قابل ملاحظه ای در حال افزایش است. در نگاه اول این مورد یک موهبت و افتخار برای بهبهان است چراکه بی شک رقابت ایجاد شده باعث بالارفتن کیفیت خدمات به بیماران شده و مردم قدرت انتخاب بیشتری داشته و بیماران مثل گذشته برای گرفتن نوبت پزشک به مشکل برنمی خورند اما اگر از زوایه دیگر به ماجرا نگاه شود می توان به نکته قابل تاملی پی برد؛

در کنار پزشکان باسابقه، پزشکان پرشمار و جوان این روزهای بهبهان، فارغ التحصیلان کنکور سالهای 95 و قبل از آن هستند؛ حالا تصور کنید «هر ساله» بطور میانگین (با توجه به آمارهای قبولی بهبهانی ها) قریب به 50 فارغ التحصیل پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی به جمعیت آنها اضافه شود. همانطور که عرض شد از دید عموم این یک مزیت فوق العاده برای بهبهان است اما از دید خانواده هایی که با هزاران مشکل مالی و فشارهای روحی و روانی نزدیک به 10 سال(مجموع سالهای منتهی به کنکور بعلاوه دانشگاه) از عمر فرزند خود را برای دریافت مدرک “پزشکی عمومی” صرف کرده و در آخر با اشباع در این حوزه مواجه شده اند، قطعا یک فشار مضاعف و بحران روحی محسوب می شود. بی شک قبولی در رشته های باکیفیت پزشکی، آرزوی هر پدر و مادری است اما آیا آینده نگری در این حوزه توسط خانواده ها در بهبهان صورت گرفته است؟! آیا پزشک خطاب کردن فرزن‍د یک پدر و مادر آنقدر ارزش دارد که پس از حداقل 10 سال سختی صدچندان، آن آقا یا خانم پزشک در مواجهه با واقعیت، با بحران به مراتب سنگین تری روبرو شود؟! هدف این یادداشت، نقد رشته های باارزش رشته تجربی و یا داوطلبان پرتلاش اینگونه رشته ها نیست چراکه قطعا دانش آموزان باانگیزه و بااستعدادی هستند که به دور از چشم و هم چشمی ها و با علاقمندی ذاتی، به سمت این رشته های باارزش می روند، اما برخی خانواده ها هم باید درخصوص وضعیت سالهای آینده با تامل بیشتری، فرزندان خود را هدایت کنند. امیدواریم اتفاقی که در دهه های گذشته برای رشته های ریاضی و فنی رقم خورد، این بار برای آینده سازان این سرزمین در رشته های تجربی رقم نخورد و فرزندان این سرزمین اسیر موج سواری بین رشته های مختلف نشوند و علاقه واقعی خود را برای آرامش روانی خود پیگیری کنند. در پایان یک بار دیگر برای همه دانش آموزانی که با “چشمانی باز” رشته های سخت و طاقت فرسای پزشکی را انتخاب می کنند، آرزوی موفقیت و خدمت به مردم را داریم.

شاید نیاز باشد بیشتر ‌و بیشتر تأمل کنیم… ‌

ماه های گذشته مهم ترین اداره بهبهان، یعنی اداره آموزش و پرورش که بخش مهمی از سرنوشت فرزندان این شهر را در دست دارد با اتفاقات عجیب و قابل تأملی دست و پنجه نرم می کند! این در حالی است که در روزهای اخیر مدارس بهبهان خود را برای سال تحصیلی جدید آماده می کنند اما نمی دانند چه کسی را رئیس خطاب کنند!
شنیده های تلخ و تکراری حاکی از جدال پشت پرده و نفس گیری برای تعیین مدیر مورد نظر چند طیفِ مشخص دارد. آقای خاص هم که طبق معمول از این صندلی‌ نخواهد گذشت!

معتقدیم قدرت کم فرمانداری بهبهان که متأسفانه همچنان با حکم سرپرستی اداره می شود، در عدم مدیریت اتفاقات ماه های اخیر بی تاثیر نبوده است.

باید دید که صندلی مظلوم آموزش و پرورش بهبهان این بار سهم کدام طیف خواهد شد!؟ پایان این اتفاقات هر چه باشد، بی شک بازنده واقعیِ بی نظمی های این روزها، دانش آموزان و خانواده های آنها خواهند بود…

بهبهانی ها نخبه نیستند !

“بهبهانی ها فکر می کنند نخبه اند!” این جمله شاید برای مردمی که بارها و بارها نخبه خطاب شده اند و در سایر شهرها به خود بالیده اند که بهبهانی هستند، ناراحت کننده و تعجب آور باشد. در این نوشتار بر این مدعا دلایلی می آوریم شاید نخبه ی بالقوه ای، بالفعل شود. رویکرد این نوشتار کلی است و بی شک استثنائاتی در این دیار غبار گرفته وجود دارد که مورد خطاب نگارنده نیستند.
یک بهبهانی شاید در کنکور موفق باشد و مثلا آمار قبولی های پزشکی اش به نسبت یک شهر کوچک فراتر از حد معمول باشد، اما این دلیل نخبگی در دنیای نوین امروزی نیست، او یک نخبه درسخوان در یک حوزه خاص است نه یک نخبه مسئولیت پذیر و اجتماعی. شاید بهترین تعریف را ژاپنی ها در حوزه نخبگی ارائه می کنند، آنجاییکه به دانش آموزان خود در مدارس در کنار علم، درس های ارزشمندی مانند مسئولیت پذیری و نظم می دهند. ژاپنی ها معنای نوینی از نخبگی را ارائه کرده اند که شاید مناسب حال بهبهان ما باشد.
نخبه هیچ وقت بی خیال نیست، ولی بهبهانی ها بی خیالند. بی خیال از وضعیت موجود در شهر. کسی فریاد نمی زند ولی تا دلتان بخواهد غر می زنند. نخبه غر نمی زند، نخبه گام بر می دارد آن هم گام عملی و کارساز. نخبه، برگزیده شده است تا بی خیال نباشد.
نخبه به دنبال اتحاد است نه تفرقه. بسیاری از ما بهبهانی ها خوراکمان تفرقه است. خواسته یا ناخواسته چشم دیدن پیشرفت هم خدمتی، هم ردیف، هم اداره ای و یا همکار خود را نداریم.
نخبه بجای حرف، عمل می کند. بهبهانی ها فقط حرف می زنند آن هم نه در فرمانداری و شهرداری، بلکه در صف نانوایی و تاکسی. نخبه، بیدار است. بهبهانی ها یا خوابند یا زمانی بیدار می شوند که کار از کار گذشته باشد.

بهبهانی ها فقط مدعی نخبه بودن هستند در حالی که یک نخبه واقعی اصلا ادعا بلد نیست. شهر نخبگان باید مدیرانش نیز نخبه باشند ولی با نگاهی اجمالی به ظاهر شهر و یک سرکشی مختصر به برخی ادارات، میزان نخبگی مردم این شهر مشخص می شود. اشکالی که در این شهر وجود دارد این است که بعضا مردم، مدیران را از بدنه خود نمی بینند ولی غافل از اینکه اینان همان شهروندان بهبهان هستند که با سومدیریت خود، شهر را به این روز انداخته اند.
بهبهانی ها به یک دلیل دیگر هم نخبه نیستند. نخبه ها، می توانند همدیگر را تحمل کنند. بهبهانی ها این قدرت را ندارند. بهبهانی ها از قدیم الایام نخبگان واقعی خود را به دلایل عجیبی از این دیار رانده اند.

بهبهانی ها قانع هستند به کمبودها. روی چمن های خشک و خاردار می نشیند ولی حاضر نیستند کوچکترین تذکری به مسئول مربوطه بدهند. نخبه ساکت نیست. به موقع حرف می زند و به موقع سکوت می کند. ولی بهبهانی ها اینگونه نیستند.
نخبه روحیه کارگروهی دارد ولی بهبهانی ها انگار ذاتا از این نعمت بی بهره اند. نخبه می داند چه حقوقی دارد، ولی ما اولا نمی دانیم در این شهر چه حقوقی داریم و اگر هم کاملا به این حقوق واقف باشیم بعید می دانم شهامت یا بهتر بگویم اراده استفاده از این حقوق را داشته باشیم.
در بهبهان، یک نخبه واقعی برای تصدی پست های حساس، یا خودش کاندید نمی شود یا اگر هم سهوا کاندید شد، مردم از خجالت ایشان در آمده و با استقبالی ناامیدکننده، ایشان را از دور خارج می کنند.
یک بهبهانی همین که فرزندش در کنکور موفق شود، برایش کافی است ولی غافل از اینکه همین فرزندش سالها در یک شهر بیمار، بزرگ شده است و به همین دلیل وقتی وارد دانشگاه می شود با تناقضات بسیاری روبرو خواهد شد.
شاید نوشتاری که از دیدگان مهربانتان گذشت را به دیدن نیمه خالی لیوان شکسته این شهر متهم کنید ولی باید بپذیریم که ما بیماریم نه نخبه. ما بهبهان را به این روز انداخته ایم و منتظر منجی نشسته ایم!! ولی خودمان نیک می دانیم که خانه از پای بست ویران است. تفکر ما بیمار است. دست در دست هم نمی دهیم. تخریب می کنیم چون بعضا منافعمان در خطر است. اگر هم انسان پاکی باشیم، مدیر خوبی نیستیم و بازهم می شود همان آش و همان کاسه. انگار همیشه یک پای این شهر، لنگ است.
اگر به بعنوان یک بهبهانی از این نوشتار گلایه داشته و خود را مخاطب آن نمی دانید، صمیمانه پوزش می طلبیم، شما قطعا استثنا هستید و نخبه. منظور ما شخص دیگری است…

این روزها بحث دریافت خودرو شاسی بلند توسط عده ای از نمایندگان مجلس سر خط اخبار قرار گرفته است. تا جاییکه یکی از نمایندگان مجلس در اثبات ادعای خود با انتشار یک لیست مخدوش شده، عنوان کرده که تعدادی از نمایندگان مجلس انقلابی از این نوع خودروها دریافت کرده اند. ادعایی که در ابتدا با واکنش های زیادی مواجه شد اما تاکنون نه تنها بطور قطع تکذیب نشده بلکه تلویحا طی مصاحبه هایی نیز توسط برخی نمایندگان تایید شده است!

حالا اما از شب گذشته لیستی از نمایندگان دریافت کننده خودروهای شاسی بلند در فضای مجازی دست به دست می چرخد که در میان آنها نام محمد طلا مظلومی هم به چشم می خورد. این لیست تاکنون تایید نشده است اما بطور شفاف نماینده بهبهان می تواند در این خصوص پاسخ دهد که آیا ایشان چنین ادعایی را تایید می کند یا خیر؟ (بیشتر…)

یک سال پیش