9 اسفند 1402 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

شب گذشته، نماینده فعلی بهبهان در جمع هواداران خود در صحن امامزاده شاه فضل، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد:

«چهار سال چیزی نگفتم، چهار سال بر من سخت گذشت، امشب نمی خواهم سخنرانی کنم، می خواهم رنج‌نامه بخوانم، دردنامه بخوانم، از سوز و سویدای دل با شما سخن بگویم…»

برادر ارجمند جناب آقای مظلومی، شما در این سخنرانی حزن انگیز و پرشور از دردنامه سخن گفتید!؟

جناب مظلومی، اگر کسی دردی داشته باشد آن مادران داغداری هستند که جان فرزندانشان را در جاده های ناایمن و بی کیفیت بهبهان مثل جاده زیدون از دست می دهند.

جناب مظلومی، اگر کسی قرار است دردنامه بخواند این جوانان نخبه بهبهان هستند که علیرغم شایستگی ها، همچنان بیکارند و در این چند سال مداوم اخبار استخدام غیر بومی ها را شنیده اند.

جناب مظلومی، اگر کسی بخواهد از سوز دل سخن بگوید، آن پدری است که چشم انتظار اشتغال، ازدواج و خوشبختی فرزندانش است.

جناب مظلومی، دردنامه را مردم باید بخوانند نه شما که نماینده اید و مسئول! (بیشتر…)

یک سال پیش