انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲در حالی نیک فرجام شد که شک و تردید و سردرگمی حضور و یا عدم حضوردر بخش قابل توجهی از بدنه جامعه اصل انتخابات را تحت الشعاع قرار داده بود.در کنار این انتخابات بزرگ و پر اهمیت ، انتخاباتی به ظاهر کم اهمیت اما ملموس با مطالبات شهروندی توده های مردم نیز خود نمایی  می کرد.

آوردگاهی که خیل بیشماری در سراسر کشور را به هوای خدمت یا شهرت یا بهره برداری از فرصت بدست آمده بر آن می داشت که بخت خویش را برای حضور در انتخابات شورای چهارم بیازمایند و خود را مهیای جلوس بر کرسی های شورا بنمایند.

سر انجام ۲۴خرداد در گذر از میان هیاهو و تب و تاب مردم فرارسید .نتایج آراء اعلام شد و حسن روحانی با بلند اقبالی و البته تحولات سرنوشت ساز یک هفته پایانی مانده به روز رأی گیری و پیام های شور آفرینی که قریب به یقین حکم به برتری اش می دادند رئیس جمهور ایران شد. قاطبه مردم سرمست و کیفور از نتیجه ی حاصل مشغول جشن و سرور بودند غافل از اینکه در گوشه ای از شهر :آرام آرام ، عده ای باید بروند و عده ای دیگر با تعداد بیشتر جایگزین شوند و امورمسائل مهم شهری را بر عهده گیرند.

آنقدر گرم رخداد تازه شدیم که یادمان رفت از آن انتخابات مهم تر ، که زیر سایه همتای بزرگ خود آن گونه که باید دیده نشد.

همزمانی دو انتخابات و ابهامات انتخابات ۴سال پیش از آن ، بیش از همه اثر  خود را بر روی انتخابات شورای چهارم گذاشت.تکلیف ترکیب ۱۱نفره شورای شهر بهبهان نیز ساعاتی پس از پایان رای گیری مشخص شد. ترکیبی که انگار قرار نبود تکلیفشان با خودشان و مردم روشن باشد.شاید در ابتدا بسته ی خوبی به نظر می رسید ولی هر چقدر از آن روز فاصله گرفتیم بهتر حالیمان شد چه خبر است و چه بسا بهتر است گفته شود بهتر حالیمان شد چه کردیم!

نگاهی اجمالی و گذرا بر نحوه ی رأی آوردن اعضای محترم شورای فعلی و بررسی چگونگی شیوه گزینش و منطق همشهریان گرامی در انتخاب داوطلبین باشد که برآنمان دارد تا فرصت و ظرفیتی که قانون اساسی زیر پرچم جمهوری اسلامی در اختیارمان نهاده است را بیشتر پاس بداریم.و از این رهگذر توشه ای بر چینیم برای صلاح مملکت ؛ صلاحی که بتوان قدر و منزلت و رفاه شهروندان، درحال و آینده را در آن دید نه اینکه بر طبل خسروانی خویش بکوبیم.

۱- در صدر منتخبین این دوره ، به سان دوری پیش نام جناب آقای کوروش مودت به چشم میخورد با آرایی بالا و چشمگیر و با فاصله ی معنا دار از سایر رقبا.

در دوره ی سوم، ایشان با بیش از ۱۸ هزار رای و در دوره ی چهارم با بیش از ۱۶ هزار رای با مهر تایید قاطبه همشهریان شرکت کننده مواجه شدند.

movadat

در سبد آراء آقای مودت چند عامل را در کنار هم میتوان قرار داد؛

سبقه ی مدیریتی تقریبا موفق ایشان در آموزش و پرورش بهبهان ، حضور در شورای شهر اول شهرستان امیدیه، فعالیت های سیاسی و الصاقشان به جناح موسوم به اصلاحات به عنوان چهره ای شاخص و موثر در این اردوگاه و پشتوانه رای طایفه ای و قومیتی،امتیازاتی است که روی هم رفته سبب بر صدر منتخبین بهبهان نشستن ایشان را موجب شده است. اما آنچه مشهود است حکایت از آن دارد که جناب مودت از ابتدا چندان هم دل در گرو حضور در شورا نداشتند و سقف شورا را برای خویش کوتاه می دیدند و چشم انداز بلند تری برای خود متصور بودند.

حضور متوالی در سه شورا با آرایی مطمئن و بالا سنگ محک خوبی برایشان می توانست باشد که بوده و ایشان که از ابتدا مصمم بود کرسی های مهم تر را تصاحب کند به این صرافت افتاده که این بار اگر اتفاق غیر مترقبه ای رخ ندهد شانس خویش را در انتخابات مجلس دهم بیازماید.

حال چنین فردی با چنین گرفتاری های خاطری که با خود دارد و سودایی دیگر که در سر می پروراند آیا آسودگی خاطر و زمان کافی جهت خدمتگزاری بی شائبه و در خور شان مردم را دارد؟ پرسشی که مردم بهبهان باید آن را پاسخ دهند.

۲- برای آقای دانایی، منتخب دوم مردم، همه چیز طی یک سال و چند ماه گذشته خیلی سریع و طوفانی سپری شد.

جناب آقای دانایی اندکی پس از فراغت از سی سال خدمت صادقانه و تحسین برانگیز در پاسداری از ارزشهای این مرز و بوم و البته ماجرای بازنشستگی بحث بر انگیز ایشان که صحه ای بود بر سلامت شغلی و شایستگی ایشان، احساس تکلیف کردند که می توانند نیرویی خدمتگزار و کارا در عرصه خدمات شهری نیز باشند.

تلفیقی از سابقه ی حضور افتخار آمیز در دفاع مقدس ،صداقت و تعهد کاری،مورد وثوق قومیت های گوناگون شهرستان و تا حدودی انتصاب ایشان،به جریان فکری مورد قبول عامه مردم بهبهان، مؤلفه هایی بودند که آراء بالایی را برای ایشان رقم زد.

danaee

ایشان خیلی سریع در دل ها جا باز کردند ، خیلی سریع منتخب مردم در شورای شهر شدند و خیلی سریع بر کرسی ریاست شورا تکیه زدند، بدون اینکه تجربه ای در سطوح مختلف اجرایی و مدیریتی در حوزه مسائل شهری و اجتماعی داشته باشند.

به اصطلاح هم مسلکان قدیمی جناب دانایی، ایشان یکی پس از دیگری سنگرها را فتح نمودند.

قضاوت کلی در مورد ایشان را مجالی دیگر لازم است و مدت زمان یک ساله قطعاً برای داوری منصفانه کافی نیست و لیکن به نظر می رسد از دست دادن کرسی ریاست شورا و دلسردی برخی از علاقمندان ایشان محصول اظهار نظرهای غیرکارشناسی و تندروی های ایشان طی همین مدت زمان کوتاه باشد.

روایت بالا در آینده ای که در چشم به هم زدنی می آید به ما یادآور خواهد شد که :

در کنار تعهد، تخصص ها را نیز ارج نهیم و بپذیریم که هرکسی را بهر کاری ساخته اند و مناصب مهم، جای آزمون و خطا نیست و البته برای بزرگان قوم که صلاح کار را در به ریاست رساندن ایشان دیدند، تلنگری به موقع بود که بیاموزند سنجیده تر و هوشمندانه تر عمل کنند.

۳- بی گمان پدیده ی انتخابات شورای چهارم کسی نیست جز جناب مهدی حمید.

شخصی که بدون حتی یک روز سابقه کار اجرایی در حوزه مسائل مدیریتی شهری و عدم شناخت جامع نسبت به مسائل اجتماعی و عمرانی، همای سعادت بر روی شانه هایش نشست و با آرایی بالا و کمتر پیش بینی شده راهی شورا شد.

hamid

مسیر پیروزی ایشان از راهی گذشت که هر چند جلوه ی خوبی نداشت اما به خوبی جواب داد. تیم تبلیغاتی انتخاباتی ایشان کُلون (دستگیره درب های قدیمی که مردم از آن برای درزدن استفاده می کردند) نزدیک به بیش از نیمی از خانه های بهبهان را به صدا در آوردند و با ارائه اندکی اطلاعات پیش و پا افتاده و بیشتر خواهش و تمنا توانستند نظر مثبت مردم را با خود همراه سازند و جوانترین عنصر منتخب مردم در شورا شوند.

۴- در این دوره نیز شورا خالی از حضور بانوان  نیست.هر چند که این حضور کمرنگ و تک نفره باشد.تنها بانوی شورای شهر این دوره سرکار خانم مهرنوش محمد شفیعی است.خانم محمد شفیعی قرار بوده و هست حضورشان مغتنم باشد و لااقل در حوزه مسائل بانوان و حقوق کمتر دیده شده ی آنان و تبعیضی که گاهاً بر آنان روا داشته می شود و فقر امکانات فرهنگی و ورزشی بانوان شهرستان اقداماتی اساسی کنند. اموری که تا به حال میسر نگردیده است.

mohamadshafei

در رای آوری ایشان به دو عامل مهم می توان اشاره داشت؛

-هزینه های گسترده البته از نوع پوپولیستی آن

-بانو بودن ایشان و تصاویرشان بر روی بنرها و تراکت های تبلیغاتی

۵- آقایان اسمی زاده، گلکار و همراهی، وزن اصلی سبد آرایشان متعلق به برچسب جناح فکری و سیاسی شان می باشد.

دوتای اول متعلق به طیف اصلاح طلبان است و جناب همراهی راست سنتی محسوب می شود و به نوعی در اردوگاه اصول گرایان قرار دارند.

shora

علاوه بر خوش نامی و سابقه خوش به سان دیگر منتخبین آرا قومی نیز در پیروزی اینان نقش داشته است. بدون شک چهره خاص و جالب در این سه نفر جناب گلکار هستند که از قضا در هر دو دوره رأی گیری برای ریاست شورا، ایشان نقش اصلی را ایفا نمودند.

در سال اول بر اساس باورهای قلبی و اعتقادات شخصی، بین خود و خدایشان کسی را شایسته تر از جناب دانایی جهت تصدی ریاست شورا ندیدند و در سال دوم پس از فکر و تامل بسیار و بردن انتخابات به دور دوم طی چرخشی آشکار و ۱۸۰ درجه ای خود را مدیون و وام دار اصلاحات و اصلاح طلبان یافتند و جناب اسمی زاده را برگزیدند.

۶- وصف حال رأی آوردن آقایان سینا، قنواتی، آقاجری و رحیمی خود عالمی دارد که باز کردن آن چندان ساده به نظر نمی رسد. جناب سینا که مسند شورا پشت قباله شان است و ظاهرا قرار است تا هستند باشد به همراه آن سه بزرگوار دیگر با بهره بردن از تبلیغات گسترده و کلان و پشتوانه آرای قومیتی و طایفه ای موفق به حضور در این جایگاه شده اند. رضایتمندی نسبی شهروندان پس از مراجعه به جناب سینا که نمونه کوچک شده ای از سلف ایشان می باشد عامل مهمی در حضور ادواری و پی در پی ایشان در شورای شهر بهبهان محسوب می شود.

shora-2

صفاتی که در این شورا بیش از هر چیزی به چشم می خورد، تشتت آرا، آشفتگی و بی قاعده بودن، سست عنصری و عدم توازن میان اعضاست که گهگاه به طرزی آزاردهنده عینیت می یابد. اگر از این شورای ناهمگون، یک در میان صدای جار و جنجال شنیده می شود و کمتر خبر خجسته ای به بیرون درز می کند، علت آنرا را باید در شیوه ی انتخاب خودمان جستجو کنیم.

بدانیم و بپذیریم، توجه نمودن به حضور مستمر نامزدها در مجالس فاتحه خوانی و ترحیم، اکتفانمودن به وعده های توخالی و خارج از توان و وظیفه کاندیداها، قوم و خویش بودن، احیانا خرید و فروش رای، نه تنها ملاک های سزاوارانه ای برای انتخاب اصلح نیست بلکه اینگونه عمل کردن، خیانت نیز محسوب می شود.

انتخابات شورای شهر، انتخابات مهم و ویژه ای است. یکی از اصول مغفول مانده ی قانون اساسی (اصل صدم) بود که به لطف تحولات دوم خرداد و احساس ضرورتِ نقش پررنگ تر و اثرگذارتر مردم در سرنوشتشان و در راستای شعار توسعه ی سیاسی و جامعه مدنی، توسط سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، احیا شد.

انتخاباتی که هر چند دارد چهارمین دوره اش را سپری می کند اما قدری از سوی صاحبان اصلی اش ندیده است و هنوز اهمیت واقعی خود را در بین آحاد جامعه باز نیافته است. هنوز هم می توان چشم انداز روشنی را ترسیم کرد و به آینده امیدوار بود اگر چشم هایمان را بهتر بشوییم و جور دیگری ببینیم و چه خوب است آویزه ی گوشمان باشد حرف حسابی که حمید مصدق زد :

آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز

بهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز …