وقتی به پیشینه تاریخی این دیار نگاهی می اندازی آنچنان متحیر می مانی که این همه تاریخ و قدمت در این گوشه از ایران عزیز نهفته است، پس چرا این شهر اینقدر در ایران غریب است؟! چرا تاریخش برای هموطنانمان خاک خورده است؟ به عمق تاریخ که می روی، صدها نکته از این دیار می یابی و می فهمی که این شهر چه قدمت و جایگاهی در تاریخ این مرز و بوم داشته است. ولی همواره جای تاسف داشته که چرا این منطقه، مظلوم واقع شده است؟!! اما جای بسی خوشحالی است وقتی می شنوی، هستند بزرگ مردانی که آستین همت بالا زده و غبار غربت را یک تنه از روی تاریخ این دیار زدوده اند. یکی از این عزیزان که به حق گام های ارزشمندی در این زمینه برداشته، جناب استاد دولتی مختارن هستند. بی مناسبت ندیدیم تا در همین زمینه پای صحبت های قابل تامل و دردآلود این بزرگوار بنشینیم.
توجه شما را به این گفتگو جلب می کنیم :
لطفا بیوگرافی خودتان را بیان بفرمایید ؟
نام دولتی، نام خانوادگی مختاران، متولد ۱۳۱۸ بهبهان _ فارغ التحصیل دانشگاه تهران ۱۳۴۸ رشته علوم اجتماعی (جامعه شناسی، مردم شناسی، تاریخ و …) و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش بهبهان.
رشته شما جامعه شناسی است، چرا شما را بیشتر با تاریخ می شناسند؟
آنچه من می گویم و می نویسم علوم اجتماعی است ( جامعه شناسی و مردم شناسی نه شرح وقایع) و فکر می کنم که بعضی ها موضوع تاریخ و جامعه شناسی را تفکیک نمی کنند. تاریخ یک پدیده را در زمان و مکان معین معلوم می دارد و جامعه شناسی تاریخ پویاست. هم گذشته یک پدیده را مطالعه می دارد و هم آینده آنرا.
به نظر جنابعالی تاریخ بهبهان از تاریخ ارگان جداست؟ از لحاظ جغرافیایی ارگان کجاست و ما (بهبهان) کجاییم؟
بهبهان و سرگذشت آن از ارگان جدا نیست و یکی محسوب می شود زیرا بهبهان یک قصبه تنگاتنگ ارگان باستانی است. ارگان نه تنها دشت بهبهان را فرا می گیرد بلکه بعنوان یک ایالت، سرزمین وسیعی را شامل می شود. از غرب، رامهرمز و اعراب بنی کعب؛ از جنوب، خلیج فارس تا بوشهر؛ از شرق و جنوب شرقی، فارس و از شمال تا مرز اصفهان.
چرا بناهای و بقایای تاریخی بهبهان مورد کم لطفی مردم و مسئولین قرار گرفته است؟
عدم اطلاع از فرهنگ و هنر و صنعت گذشته این قوم و اثر آن در آینده و حال و عبرت نگرفتن از آن.
شما چه تلاشهایی برای احیای تاریخ بهبهان کرده اید؟
من از سال ۱۳۴۰ شمسی به اشاعه تاریخ بهبهان و قوم شناسی و گویش آن با مدارک لازم از فرمانداری وقت و حتی کشوری پرداخته و در این راستا، صدها مقاله، سخنرانی، شرکت در همایش ها و کنگره ها بخصوص کنگره تاریخ و آموزش و پرورش و سعی در ادای دین به بهبهان عزیز کرده ام و تا زنده هستم می کنم و از هیچ مانعی هراس ندارم :
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
آیا مردم بهبهان نقش عمده ای در فراموشی فرهنگ غنی و تاریخ کهن خود داشته اند؟ اگر جواب مثبت است، چه وظیفه ای می توانند ایفا کنند تا این خسران جبران شود؟
بله، نقش اصلی داشته و دارند؛ بی توجهی در اثر عدم آگاهی و نداشتن حافظه تاریخی، فرهنگی، هنری و اجتماعی، بیشترین لطمه را وارد نموده و بی اعتنایی که هنوز پیداست. آگاهی زیربناست، باید از گذشته عبرت، زمان حال را غنیمت و آینده را مهارکرد و مدنظر داشت.
از دیدگاه جامعه شناسی ، جامعه بهبهان را چگونه می بینید؟
جامعه بهبهان، جامعه ی سنتی در حال انتقال است و مدت ها طول می کشد که تنگ نظری ها، حسادت ها، خود محوری ها و خودخواسته ها کنار گذاشته از فردیت به جمع گرایی برسیم و زمان می طلبد.
جایگاه واقعی و مدینه فاضله بهبهان کجاست؟
– واقع بینی و شناخت همه جانبه فرهنگ و تمدن جدید جهانی
– احترام به همدیگر
– دوری از حب و بغض که کار ساده ای نیست.
در طول تاریخ، بهبهانی ها به نخبه بودن شهرت داشته اند، این مسئله از چه چیزی ریشه گرفته است؟
از تاریخ و فرهنگ مان. تا نیم قرن پیش، جامعه سنتی ارباب و رعیتی، خان و کدخدازدگی داشتیم که هنوز هم رنگ و بویی از آن پیداست (وابستگی های خانوادگی _ امروز رابطه گرایی خاص) واین امر سبب شد که هر فرد بهبهانی سعی در اسباب و ابزاری کند که از این نوع بردگی بیرون بیاید، بنابراین عشق به تحصیل و دانشگاه و مدرک گرایی روی آورده تا بدین وسیله خودی حاصل کند و به رقابت و مقایسه بپردازد. لذا نخبه پروری و شایسته سالاری هدف شد، گرچه هنوز تنگ نظری و حسادت، نخبه کشی را رواج داده و می دهد.
آیا نخبه بودن فرزندان بهبهان تاکنون توانسته به بهبهان کمک کند؟ اگر پاسخ منفی است، علت آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
فرصت کمک به بهبهان داده نشده. همانطور که گفتم، نخبه کشی و تنگ نظری سبب شد مهاجرت مغزها پیش آید و فرار مغزها سبب عدم توجه به زادگاه گردید. از طرف دیگر مهاجرت پذیری اقوام مختلف با فرهنگ ویژه، مانع بزرگی است. اما ارتباطات و تاسیس دانشگاه و مراکز آموزشی، اخیرا رنسانسی خلق کرده که باید امیدوار بود.
می دانیم شما درددل های زیادی در زمینه های مختلف دارید، بعنوان کلام آخر ” هر چه می خواهد دلت تنگتان بفرمایید ” :
دغدغه من عدم شایسته سالاری است، عدم شرکت نخبگان در مناسبات اجتماعی است. دغدغه من، فرصت دادن به کسانی است که فقط جویای نامند و کسب مادیات و خلق بدبینی های اجتماعی و …
آقای مختاران سلام
از جناب عالی سوالی دارم که خواهشمند ام در همین جا پاسخ دهید.
۱- برای دغدغه تان که ” عدم شایسته سالاری و عدم شرکت نخبگا در مناسبات اجتماعیست “چه اقدامی برای شهرتان برداشته اید؟
۲- آیا کسی به شما مراجعه کرده و در این رابطه استمداد طلبیده است؟
۳- در صورت جواب مثبت و یا منفی به سوال دوم جنابعالی چه عکسالعملی داشته اید و لطفا به صورت نمونه مثال بزنید
۴- در خصوص دانشگاه خاتم الانبیاء که سیاست ریاست و معاونینش حذف نخبگان بومیست چه اقدام شایسته ای برداشته اید؟
با تشکر از آقای مختاران پدر تاریخ بهبهان
با درود بر پدر تاریخ بهببهان
نظرات شما بسیار متین و نکته بینانه هستش
با امید به پیشرفت و حل مشکلات این شهر با اراده جمعی،
با تشکر از آقای فرجیان برای انجام مصاحبه هایی در این جهت
والله ما که چیزی از این مصاحبه دستگیرمون نشد !
نه شما چیز خاصی پرسیدید نه ایشون جواب خاصی به شما دادن !!!
با عرض سلام و خسته نباشید،
با خواندن این متن پیشنهادی از ذهنم عبور کرد،گفتم که بیان کنم و اون این بود که
“ای کاش طی همایش ها یا جلسات منطم و هدفمندی این پیشینه ی تاریخی برای مردم شهر و بخصوص جوانان امثال ما بیان میشدند”
با تشکر.