در این مقاله سعی بر آن شده که به طور صریح وظایف نمایندگان ملت برسی و در امتداد آن با رسیدن به شاخصی منطقی عملکرد و کارنامه و بیلان کاری این عزیزان به صورت پارامتری از نظر بگذرانیم.در ضمن در حضور مخاطبان سوگند یاد میشود که از شخص و یا گروه خاصی حمایت نشود.همچنین سعی بر آن شده که در قلم فرسایی جانب اعتدال رعایت شود تا عامه مخاطبان بتوانند به تحلیل و درک صحیح برسند. مستندات شهادت میدهند که نظریه تفکیک قوا از زمان افلاطون و ارسطو وارد چرخه ی حیات سیاسی ملت ها شد اما شباهت چندانی به تفکیک های امروزی نداشت با نگاهی اجمالی به نظریه منتسکیو در خواهیم یافت که اصل تفکیک قوا(به شیوه مرسوم امروزی) برای اولین بار در سال 1787میلادی(1302هجری شمسی)وارد سیستم حکومتی کشور آمریکا شد.و بعد از 2 سال پس از پیروزی انقلاب فرانسه در کشور فرانسه به رسمیت شناخته شد و بعد از آن سال ها به کشورهای دیگر بسط داده شد. جمهوری اسلامی ایران پس انقلاب بهمن 57 دکترین جدیدی از قوای سه گانه ارائه کرد که قوای سه گانه با استقلال سیاسی و اجرایی بر اساس موازنه قدرت عمل خواهند کرد ولی زیر نظر شخص رهبری. قوه ی مقننه،قوه ی مجریه-قوه قضائیه سه عنصر کلیدی این تفکیک قوا را شامل میشوند که در این مجال قوه ی مقننه برای ما مدنظر خواهد بود.نمایندگان این قوه با رای مخفی مردم کرسی این پارلمان را به دست میاورند که قانون اساسی صراحتا” وظیفه نمایندگان را وضع کارشناسی قوانین و در صورت لزوم اصلاح قوانین جاری مملکت اعلام کرده است.از این رو به وضوح مشخص است که رسالت خطیر یک نماینده احقاق حقوق و تحصیل حق ملت از طریق رای دادن به مصوبات و موضوعات خواهد بود.با توجه به اصل صریح قانون چند سوال چالشی مطرح می شود:

1)آیا وظیفه ی یک نماینده کسب امکانات برای حوزه انتخابیه خود است؟

2)آیا در قانون اساسی بند و یا تبصره ای موجود است که به نماینده اجازه دخالت در عزل و نصب های حوزه ی استانی و شهرستانی بدهد؟

3)آیا وظیفه یک نماینده می باشد که برای نیروی جوان اشتغال ایجاد کند؟

4)آیا……

اما با کمال تاسف و حیرت در غیاب نظم سیاسی و اداری در ساختار حکومتی باید گفت تمامی جواب های سوالات مطرح شده آری می باشد؟!!!به وضوح مشخص است، عملکرد نمایندگان بیشتر حاشیه علیه متن بوده است.و این پارادوکس عملکردی به حدی بوده که نمایندگان ملت به تمامی دغدغه ها فکر میکنند به جز رای کارشناسی خود.بی شک در حال حاضر بیشتر وقت نمایندگان ملت صرف چانه زنی برای تحصیل امکانات و مهیا کردن بستر توسعه برای حوزه انتخابیه خود می شود. ولیکن برای دسترسی و کسب امکانات باید نماینده دارای 2 نقطه قدرت قوی و محرک باشد،که یکی از این قدرت ها فن چانه زنی و مذاکراه است و دیگری لابی های سیاسی.که بر یک نماینده موفق مسجل است که باید برای موفقیت یکی از این 2 ابزار را داشته باشد. اما برای سنجش عملکرد نمایندگان باید به چند عامل مهم و تاثیرگزار توجه ویژه شود که به اختصار نام برده خواهد شد:

1)شرایط و جو سیاسی حاکم(همسو بودن و یا نبودن با تفکر سیاسی نماینده)

2)شرایط اقتصادی حاکم

3)دسترسی و تحقق بودجه های استانی و ملی

4)مقبولیت چهره سیاسی و اجرایی نامبرده در دستگاه های ملی و استانی

بی شک مخاطبان گرامی با نظر نگارنده همراه و همسو هستند که متاسفانه شرایط سیاسی حاکم بعد از انقلاب توجه چندانی به بحث احزاب نداشته و بیشتر بر روی مکانیزم چهره های کاریزماتیک افراد تاکید شده تا میزان عملکرد و کارایی. یکی از ضعف های حاکم بر کشور فقدان حضور احزاب سیاسی و عملکرد حزبی می باشد.اصالت و ریشه احزاب به جریانات سیاسی آرایش و نظم میدهد و در امتداد آن با تحلیل های کارشناسی سعی و خطا در عرصه ی اجرایی و سیاسی به حداقل میرساند.شاکله ی طرح این موضوع بر این پایه استوار بود که در عدم حضور احزاب، مردم به طور سلیقه ای و بعضا” احساسی و نه از روی منطق و برنامه به نامزدهای انتخاباتی خود رای میدهند واز نگاه عامه صرفا” چهره ی کاریزما داشتن به مراتب بهتر از رزومه و بیلان کاری شخص نامزد انتخابات است.متاسفانه در ایام انتخابات شور به حدی بالا میگیرد که بعضا” شعور انتخاب در حاشیه از یاد خواهد رفت که ثمره ی این نگاه تهی میشود،حاجی حاجی مکه مکه؟!! و مردم به انتظار مینشینند تا انتخابات بعدی از راه برسد و طبل روز خود را به صدا در آورند تا از پرتو آن چند روزی اسباب شادی و شور خود را مهیا سازند.بی شک نماینده حوزه های انتخابیه نهایتا” وکیل ملت باشند و نه عصای حضرت موسی(ع) که هر روز معجزه کنند و با عصایشان اشتغال و تولید و سرمایه ایجاد کنند.اگر قرار بر معجزه باشد باید این فرآیند به دست احزاب و یا نهایتا” تیم های قوی برنامه ریزی و کارشناسی سپرده شود.بحث تولید اشتغال و ثروت و توسعه که با محور قرار دادن نماینده حل نخواهد شد گرچه نگارنده اعتقاد دارد نماینده مردم میتواند به عنوان یک کاتالیزگر عمل کند ولی هرگز به عنوان یک تک فاکتور نمیتواند نقشی ایفا کند.

اما برسیم به حوزه انتخابیه بهبهان: حوزه ای که همیشه دستخوش مدیریت سلیقه ای در سطح استان خوزستان بوده.حوزه ی انتخابیه ای که سیاست ابزار مردمانشان نیست بلکه آرمان و هدف غایی ساکنانش.حوزه ای که در مکتب خانه های سیاسیش شاگردی یافت نمی شود بلکه همه در مقام استادی قرار دارند.حوزه ای که به چپ های افراطی شهره شده اند.حوزه ای که تمام پتانسیل هایش بازیچه دست سیاست و سیاسیون شده است…

نقد و برسی عملکرد نمایندگان این حوزه انتخابیه کار بس دشوار و طاقت فرسایست و دلیل بارز این ادعا آنجا تجلی می یابد که با بیشمار تک عامل های سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی،فرهنگی و پارادوکس های قومیتی در این بررسی روبرو خواهیم شد. اما سعی می شود به 3 نماینده بهبهان(دوره ششم تا نهم) در این چند سال اخیر پرداخته شود به این امید که مورد توجه و تامل دوستان قرار گیرد:

دکتر ولی الله شجاعپوریان

دکتر ولی الله شجاعپوریان نماینده سابق بهبهان در مجلس شورای اسلامی

دکتر ولی الله شجاعپوریان نماینده سابق بهبهان در مجلس شورای اسلامی

بی شک نامبرده یکی از موفقترین و تیزهوش ترین نمایندگان تاریخ بهبهان بوده و خواهد بود.شجاعپوریان با عنایت به اینکه سابقه اجرایی در کارنامه قبل از انتخابش نداشت اما با فراست و آینده نگری ابزاری به نام لابی های سیاسی را در دست گرفت که نیک اقبالیش چاره ساز شد.به جرات میتوان گفت شجاعپوریان نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی بهبهان بود دلیل روشن این ادعا فروکش کردن حس ناسیونالیسمی عشایر و شهروندان بهبهان بود که در پرتو آن آهنگ خوش وحدت را نواخت.شجاعپوریان با ارتباط تنگاتنگ با چهره های شاخص اصلاح طلبان توانست فرصت ها را یکی پس از دیگری برای حوزه انتخابیه ی خود خلق کند.البته ناگفته نماند که جناح حاکم همراستا با تفکرات نامبرده بود،که توانست این موفقیت ها را کسب کند.شجاعپوریان معامله ای برد برد را به مردم حوزه ی انتخابیه خود کرد.با مهیا کردن مسیر پیشرفت حوزه انتخابیه ی خود مردم را در وضعیت رضایت حداقلی قرار داد. و از سوی دیگر به دنبال تثبیت و ادامه ی حیات سیاسی خود بود که تصدیق سخن نگارنده از انتخاب ایشان در انتخابات شورای شهر تهران بود.

حاجی سید محمد موحد

حاج سید محمد موحد نماینده سابق بهبهان در مجلس شورای اسلامی

حاج سید محمد موحد نماینده سابق بهبهان در مجلس شورای اسلامی

ترجیح میدهم وارد حواشی قبل از انتخاب ایشان نشوم.اما به هر حال نامبرده برای یک دوره چهار ساله ردای نمایندگی بهبهان را بر قامت خود استوار کرد.بی شک میشد از پتانسیل بالای موحد بیش از پیش استفاده کرد.موحدی که با صراحت گفت اعتبار فرودگاه بهبهان را بر سر بازی های سیاسی کسب کردم.اما متاسفانه تعصب و بیش از آن سنگ اندازی مزید بر علت شد که موحد در این دیار توفیق نیابد و یا شاید ترجیح داد نیابد.گمان کنم در همین حد برای بررسی عملکرد ایشان بسنده کنیم مغتنم تر باشد؟!

محمد باقر شریعتی

نماینده دوره نهم حوزه انتخابیه ی بهبهان در مجلس شورای اسلامی،نامبرده چندین دوره اعلام نامزدی و بعضا” ثبت نام برای نامزدی مجلس شورای اسلامی کردند که در هیچ یک از ادوار قبل توفیق نیافتند.آمارها و شواهد نشانگر این بود که ایشان تنها نماینده 9 دوره ی مجلس بودند که دارای سوابق اجرایی بودند.شریعتی در ابتدای کار به مراتب قوی تر سکان دار این ماموریت بود اما کم کم عملکرد ایشان رو به افول رفت.متاسفانه کنش ها و واکنش ها در دفتر ایشان مزید بر علت شد که به طور صریح مدیر دفتر ایشان استعفای خود را با یک پیامک اعلان کردند.به باور نگارنده شریعتی حتی تکلیفش هم با خودش روشن نیست که تفکراتش به کدام جناح نزدیک است؟!و اگر هم گمان کند که فراجناحی عمل میکند سخت در اشتباه است چون فراجناحی بودن در این شرایط، عقبه قوی سیاسی و اجتماعی را میطلبد، که نیاز به سالیان متمادی تلاش در عرصه های سیاسی و اجتماعی در سطح کلان دارد.در حال حاضر تنها چهره شاخص در بین نمایندگان که فراجناحی عمل میکند شخص دکتر علی مطهری هستند که از عقبه و سبقه ی وزینی برخوردارند.

shariati

شریعتی علارغم اینکه به تیزهوشی سیاسی شهره است اما در عمل چنین نمی نماید،شریعتی در انتخابات ریاست جمهوری با حمایت از شخص دکتر قالیباف موجبات عدم رضایت مخالفان و حتی هوادارانشان را فراهم کرد.به عبارتی شریعتی به اندیشه سنتی و گفتمان اصلاح طلبی اکثریت شهروندان بهبهان پشت کرد. اما جانب انصاف را رعایت میکنیم و فقط از دید نکوهش به ایشان نمی گریم.نامبرده در عرصه ی کشاورزی به ضعم کارشناسان گام هایی را برداشته و همچنین در باب ثبت و احیا میراث فاخر بهبهان که همانا گل نرگس است قدم های مبارکی برداشته و قطعا” اقدامات دیگری انجام داده که بازنگری این اقدامات را باید پس از طی دوره 4ساله مورد ارزیابی قرار داد که خدایی ناکرده حقی از کسی ضایع نشود.البته شایان ذکر است شریعتی در زمانی پای به مجلس گذاشت که اواخر دولت دکتر احمدی نژاد که کشور در منجلاب و فلاکت اقتصادی بود و در دوره ی دکتر روحانی که بیشتر به ترمیم اقتصاد روی آورده که شاید یکی از دلایل عدم توفیق نامبرده همین موضوع باشد.در شرایطی که دارو برای بیماران سرطانی در کشور موجود نبود ایجاد اشتغال و توسعه به همان معجزه ی عصای حضرت موسی میماند. ولی شواهد و قرائن حاکی از آن است که شریعتی تا کنون نماینده ای لایق برای این حوزه نبوده و افکار عمومی در انتظار میمانند که پس از طی دوره ی مذکور، ایشان را بر ترازوی عدالت بگذارند که اگر گامی مثبت برداشته اند تکریم و اگر غیر از این صدق کند بازخواست و نکوهش. (مخاطبان ارجمند عنایت داشته باشند به دلیل اینکه آقای شریعتی هم اکنون نماینده بهبهان هستند بیش تر از 2 نماینده قبلی به عملکردشان پرداخته شد که در ابتدای سخن سوگند یاد شد که بی طرفانه و از روی خیرخواهی عامه مردم به عملکردها نگاه کنیم)

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد