در این مقاله سعی بر آن شده که به طور صریح وظایف نمایندگان ملت برسی و در امتداد آن با رسیدن به شاخصی منطقی عملکرد و کارنامه و بیلان کاری این عزیزان به صورت پارامتری از نظر بگذرانیم.در ضمن در حضور مخاطبان سوگند یاد میشود که از شخص و یا گروه خاصی حمایت نشود.همچنین سعی بر آن شده که در قلم فرسایی جانب اعتدال رعایت شود تا عامه مخاطبان بتوانند به تحلیل و درک صحیح برسند. مستندات شهادت میدهند که نظریه تفکیک قوا از زمان افلاطون و ارسطو وارد چرخه ی حیات سیاسی ملت ها شد اما شباهت چندانی به تفکیک های امروزی نداشت با نگاهی اجمالی به نظریه منتسکیو در خواهیم یافت که اصل تفکیک قوا(به شیوه مرسوم امروزی) برای اولین بار در سال 1787میلادی(1302هجری شمسی)وارد سیستم حکومتی کشور آمریکا شد.و بعد از 2 سال پس از پیروزی انقلاب فرانسه در کشور فرانسه به رسمیت شناخته شد و بعد از آن سال ها به کشورهای دیگر بسط داده شد. جمهوری اسلامی ایران پس انقلاب بهمن 57 دکترین جدیدی از قوای سه گانه ارائه کرد که قوای سه گانه با استقلال سیاسی و اجرایی بر اساس موازنه قدرت عمل خواهند کرد ولی زیر نظر شخص رهبری. قوه ی مقننه،قوه ی مجریه-قوه قضائیه سه عنصر کلیدی این تفکیک قوا را شامل میشوند که در این مجال قوه ی مقننه برای ما مدنظر خواهد بود.نمایندگان این قوه با رای مخفی مردم کرسی این پارلمان را به دست میاورند که قانون اساسی صراحتا” وظیفه نمایندگان را وضع کارشناسی قوانین و در صورت لزوم اصلاح قوانین جاری مملکت اعلام کرده است.از این رو به وضوح مشخص است که رسالت خطیر یک نماینده احقاق حقوق و تحصیل حق ملت از طریق رای دادن به مصوبات و موضوعات خواهد بود.با توجه به اصل صریح قانون چند سوال چالشی مطرح می شود:
1)آیا وظیفه ی یک نماینده کسب امکانات برای حوزه انتخابیه خود است؟
2)آیا در قانون اساسی بند و یا تبصره ای موجود است که به نماینده اجازه دخالت در عزل و نصب های حوزه ی استانی و شهرستانی بدهد؟
3)آیا وظیفه یک نماینده می باشد که برای نیروی جوان اشتغال ایجاد کند؟
4)آیا……
اما با کمال تاسف و حیرت در غیاب نظم سیاسی و اداری در ساختار حکومتی باید گفت تمامی جواب های سوالات مطرح شده آری می باشد؟!!!به وضوح مشخص است، عملکرد نمایندگان بیشتر حاشیه علیه متن بوده است.و این پارادوکس عملکردی به حدی بوده که نمایندگان ملت به تمامی دغدغه ها فکر میکنند به جز رای کارشناسی خود.بی شک در حال حاضر بیشتر وقت نمایندگان ملت صرف چانه زنی برای تحصیل امکانات و مهیا کردن بستر توسعه برای حوزه انتخابیه خود می شود. ولیکن برای دسترسی و کسب امکانات باید نماینده دارای 2 نقطه قدرت قوی و محرک باشد،که یکی از این قدرت ها فن چانه زنی و مذاکراه است و دیگری لابی های سیاسی.که بر یک نماینده موفق مسجل است که باید برای موفقیت یکی از این 2 ابزار را داشته باشد. اما برای سنجش عملکرد نمایندگان باید به چند عامل مهم و تاثیرگزار توجه ویژه شود که به اختصار نام برده خواهد شد:
1)شرایط و جو سیاسی حاکم(همسو بودن و یا نبودن با تفکر سیاسی نماینده)
2)شرایط اقتصادی حاکم
3)دسترسی و تحقق بودجه های استانی و ملی
4)مقبولیت چهره سیاسی و اجرایی نامبرده در دستگاه های ملی و استانی
بی شک مخاطبان گرامی با نظر نگارنده همراه و همسو هستند که متاسفانه شرایط سیاسی حاکم بعد از انقلاب توجه چندانی به بحث احزاب نداشته و بیشتر بر روی مکانیزم چهره های کاریزماتیک افراد تاکید شده تا میزان عملکرد و کارایی. یکی از ضعف های حاکم بر کشور فقدان حضور احزاب سیاسی و عملکرد حزبی می باشد.اصالت و ریشه احزاب به جریانات سیاسی آرایش و نظم میدهد و در امتداد آن با تحلیل های کارشناسی سعی و خطا در عرصه ی اجرایی و سیاسی به حداقل میرساند.شاکله ی طرح این موضوع بر این پایه استوار بود که در عدم حضور احزاب، مردم به طور سلیقه ای و بعضا” احساسی و نه از روی منطق و برنامه به نامزدهای انتخاباتی خود رای میدهند واز نگاه عامه صرفا” چهره ی کاریزما داشتن به مراتب بهتر از رزومه و بیلان کاری شخص نامزد انتخابات است.متاسفانه در ایام انتخابات شور به حدی بالا میگیرد که بعضا” شعور انتخاب در حاشیه از یاد خواهد رفت که ثمره ی این نگاه تهی میشود،حاجی حاجی مکه مکه؟!! و مردم به انتظار مینشینند تا انتخابات بعدی از راه برسد و طبل روز خود را به صدا در آورند تا از پرتو آن چند روزی اسباب شادی و شور خود را مهیا سازند.بی شک نماینده حوزه های انتخابیه نهایتا” وکیل ملت باشند و نه عصای حضرت موسی(ع) که هر روز معجزه کنند و با عصایشان اشتغال و تولید و سرمایه ایجاد کنند.اگر قرار بر معجزه باشد باید این فرآیند به دست احزاب و یا نهایتا” تیم های قوی برنامه ریزی و کارشناسی سپرده شود.بحث تولید اشتغال و ثروت و توسعه که با محور قرار دادن نماینده حل نخواهد شد گرچه نگارنده اعتقاد دارد نماینده مردم میتواند به عنوان یک کاتالیزگر عمل کند ولی هرگز به عنوان یک تک فاکتور نمیتواند نقشی ایفا کند.
اما برسیم به حوزه انتخابیه بهبهان: حوزه ای که همیشه دستخوش مدیریت سلیقه ای در سطح استان خوزستان بوده.حوزه ی انتخابیه ای که سیاست ابزار مردمانشان نیست بلکه آرمان و هدف غایی ساکنانش.حوزه ای که در مکتب خانه های سیاسیش شاگردی یافت نمی شود بلکه همه در مقام استادی قرار دارند.حوزه ای که به چپ های افراطی شهره شده اند.حوزه ای که تمام پتانسیل هایش بازیچه دست سیاست و سیاسیون شده است…
نقد و برسی عملکرد نمایندگان این حوزه انتخابیه کار بس دشوار و طاقت فرسایست و دلیل بارز این ادعا آنجا تجلی می یابد که با بیشمار تک عامل های سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی،فرهنگی و پارادوکس های قومیتی در این بررسی روبرو خواهیم شد. اما سعی می شود به 3 نماینده بهبهان(دوره ششم تا نهم) در این چند سال اخیر پرداخته شود به این امید که مورد توجه و تامل دوستان قرار گیرد:
دکتر ولی الله شجاعپوریان
بی شک نامبرده یکی از موفقترین و تیزهوش ترین نمایندگان تاریخ بهبهان بوده و خواهد بود.شجاعپوریان با عنایت به اینکه سابقه اجرایی در کارنامه قبل از انتخابش نداشت اما با فراست و آینده نگری ابزاری به نام لابی های سیاسی را در دست گرفت که نیک اقبالیش چاره ساز شد.به جرات میتوان گفت شجاعپوریان نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی بهبهان بود دلیل روشن این ادعا فروکش کردن حس ناسیونالیسمی عشایر و شهروندان بهبهان بود که در پرتو آن آهنگ خوش وحدت را نواخت.شجاعپوریان با ارتباط تنگاتنگ با چهره های شاخص اصلاح طلبان توانست فرصت ها را یکی پس از دیگری برای حوزه انتخابیه ی خود خلق کند.البته ناگفته نماند که جناح حاکم همراستا با تفکرات نامبرده بود،که توانست این موفقیت ها را کسب کند.شجاعپوریان معامله ای برد برد را به مردم حوزه ی انتخابیه خود کرد.با مهیا کردن مسیر پیشرفت حوزه انتخابیه ی خود مردم را در وضعیت رضایت حداقلی قرار داد. و از سوی دیگر به دنبال تثبیت و ادامه ی حیات سیاسی خود بود که تصدیق سخن نگارنده از انتخاب ایشان در انتخابات شورای شهر تهران بود.
حاجی سید محمد موحد
ترجیح میدهم وارد حواشی قبل از انتخاب ایشان نشوم.اما به هر حال نامبرده برای یک دوره چهار ساله ردای نمایندگی بهبهان را بر قامت خود استوار کرد.بی شک میشد از پتانسیل بالای موحد بیش از پیش استفاده کرد.موحدی که با صراحت گفت اعتبار فرودگاه بهبهان را بر سر بازی های سیاسی کسب کردم.اما متاسفانه تعصب و بیش از آن سنگ اندازی مزید بر علت شد که موحد در این دیار توفیق نیابد و یا شاید ترجیح داد نیابد.گمان کنم در همین حد برای بررسی عملکرد ایشان بسنده کنیم مغتنم تر باشد؟!
محمد باقر شریعتی
نماینده دوره نهم حوزه انتخابیه ی بهبهان در مجلس شورای اسلامی،نامبرده چندین دوره اعلام نامزدی و بعضا” ثبت نام برای نامزدی مجلس شورای اسلامی کردند که در هیچ یک از ادوار قبل توفیق نیافتند.آمارها و شواهد نشانگر این بود که ایشان تنها نماینده 9 دوره ی مجلس بودند که دارای سوابق اجرایی بودند.شریعتی در ابتدای کار به مراتب قوی تر سکان دار این ماموریت بود اما کم کم عملکرد ایشان رو به افول رفت.متاسفانه کنش ها و واکنش ها در دفتر ایشان مزید بر علت شد که به طور صریح مدیر دفتر ایشان استعفای خود را با یک پیامک اعلان کردند.به باور نگارنده شریعتی حتی تکلیفش هم با خودش روشن نیست که تفکراتش به کدام جناح نزدیک است؟!و اگر هم گمان کند که فراجناحی عمل میکند سخت در اشتباه است چون فراجناحی بودن در این شرایط، عقبه قوی سیاسی و اجتماعی را میطلبد، که نیاز به سالیان متمادی تلاش در عرصه های سیاسی و اجتماعی در سطح کلان دارد.در حال حاضر تنها چهره شاخص در بین نمایندگان که فراجناحی عمل میکند شخص دکتر علی مطهری هستند که از عقبه و سبقه ی وزینی برخوردارند.
شریعتی علارغم اینکه به تیزهوشی سیاسی شهره است اما در عمل چنین نمی نماید،شریعتی در انتخابات ریاست جمهوری با حمایت از شخص دکتر قالیباف موجبات عدم رضایت مخالفان و حتی هوادارانشان را فراهم کرد.به عبارتی شریعتی به اندیشه سنتی و گفتمان اصلاح طلبی اکثریت شهروندان بهبهان پشت کرد. اما جانب انصاف را رعایت میکنیم و فقط از دید نکوهش به ایشان نمی گریم.نامبرده در عرصه ی کشاورزی به ضعم کارشناسان گام هایی را برداشته و همچنین در باب ثبت و احیا میراث فاخر بهبهان که همانا گل نرگس است قدم های مبارکی برداشته و قطعا” اقدامات دیگری انجام داده که بازنگری این اقدامات را باید پس از طی دوره 4ساله مورد ارزیابی قرار داد که خدایی ناکرده حقی از کسی ضایع نشود.البته شایان ذکر است شریعتی در زمانی پای به مجلس گذاشت که اواخر دولت دکتر احمدی نژاد که کشور در منجلاب و فلاکت اقتصادی بود و در دوره ی دکتر روحانی که بیشتر به ترمیم اقتصاد روی آورده که شاید یکی از دلایل عدم توفیق نامبرده همین موضوع باشد.در شرایطی که دارو برای بیماران سرطانی در کشور موجود نبود ایجاد اشتغال و توسعه به همان معجزه ی عصای حضرت موسی میماند. ولی شواهد و قرائن حاکی از آن است که شریعتی تا کنون نماینده ای لایق برای این حوزه نبوده و افکار عمومی در انتظار میمانند که پس از طی دوره ی مذکور، ایشان را بر ترازوی عدالت بگذارند که اگر گامی مثبت برداشته اند تکریم و اگر غیر از این صدق کند بازخواست و نکوهش. (مخاطبان ارجمند عنایت داشته باشند به دلیل اینکه آقای شریعتی هم اکنون نماینده بهبهان هستند بیش تر از 2 نماینده قبلی به عملکردشان پرداخته شد که در ابتدای سخن سوگند یاد شد که بی طرفانه و از روی خیرخواهی عامه مردم به عملکردها نگاه کنیم)
و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
با سلام وعرض ادب وارادت
بر عکس فرمایش جناب عالی، شجاع پوریان در محافل غیر رسمی عملا به بحث لر وبهبهانی دامن می زدچیزی که هم از زبان لر ها شنیدم وهم از زبان بهبهانی ها.
ایشان چه فرصتی برای بهبهان هموار کرد وچه کاری با توانست انجام دهد:
اگر بحث بید بلند 2 بود که به گفته ی خودش “با زحمات نفس گیر ایشان پروژه ی بید بلند 2 از پازنان به محل کنونی اش جابه جا شد” ایا پازنان جزو بهبهان نبود ؟ قطعا بود اما جزو تشان نبود! بیشتر تلاش ایشان برای آبادانی زادگاهش بود ونه کل بهبهان.
یکی از دو طرح سهم دو در هزار نفت سهم بهبهان در ورزشگاهی بود که به همت وی در تشان فسقلی زده شد اما در شهر بزرگی مثل بهبهان زده نشد!
از چه جنبه ایشان نماینده موفقی بود ؟منظورم اینست که با این “موفق ترین وتیز هوش ترین ” های ایشان به قول شما ،چه کاری برای بهبهان کرد؟
درود مهندس پیله ور عزیز-مشتاق دیدار
ابتدا عرض کنم که شخص دکتر شجاعپوریان که پیغمبر و معصوم نبودند…..
قطعا” کاستی هایی داشتند و از نقد مبرا نبودند.
جناب مهندس قطعا” حافظه شما یاری میکنه که سمت های دکتر شجاعپوریان رو به یاد بیاورید؟
نایب رئیسی کمیسیون فرهنگی مجلس-عضو کمیته تحقیق و تفحص صدا و سیما-ریاست کمیته تحقیق و تفحص از وزارت نفت در دوره متوالی و….تنها بخشی از فعالیت های ایشون بود.
درباره ی جابه جایی قبلا” هم خدمتتون عرض کردم و گفتم که بنده با آقای کمال دانشیار(ریاست کمیسیون انرژی مجلس)صحبت کردم و این شایعه را کاملا” با یک لبخند رد کردند.جناب مهندس دایی بنده در آن زمان که مشاور وزیر و ریاست بیدبلند دو بودند با چانه زنی و اصرار در سطح وزارت و همچنین تلاش دکتر شجاعپوریان در توانستند فاز را شروع کنند.دوست گرامی مطالعات این طرح در زمان آقای زارعی توسط تیم وزارت نفت موقعیت یابی شد.به امید روزهای روشن برای بهبهان
بسمه تعالی
جناب آقای هدایت الله درخشنده؟
مقاله شما را مطالعه نمودم و بسیار متعجب شدم. به گونه ای از دو نماینده قبلی و نماینده فعلی سخن گفته اید به گونه ای که :
1- گویی در زمان آقای شجاع پوریان جنابعالی در شهر بهبهان نبوده اید و اکنون هنوز هم نیستید و مطلبی که نوشته اید بر اساس تعریف و تمجید هایی هست که از نزدیکانتان شنیده اید .
2- از دوره اقای موحد چنان با ترس و لرز گذری کوتاه کردید گویی برایتان مسیله امنیتی ایجاد می کند.
2-در مورد اای شریعتی به گونه ای گفتید که معلوم است الان شما ساکن بهبهان هستید و از مسایل اگاه شده اید.
آقای درخشیده ؟ 3 مورد ی که در بالا اشاره شد اثر روانی ایست که قلمتان بر خواننده بومی این شهر القا میکند .
اما مهمتر و واقعیت این مطلب فراتر از اثر روانی ایست که قلمتان رقم میزند. مسیله فقط تبلیغات برای آقای شجاع پوریان در دور بعد است و دست بر قضا خطایی که در متنان هویداست همین است که اقای شجاع پوریان نه تنها مردم شهر را وحدت نبخشید بلکه در ایجاد شکافی عمیق بین مردم است. چرا که ایشان در پشت پردهای سیاست، در مسیله حمایت ا ز رییس دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء که به قومیت گرایی شهره شده اند و حق شهروندان بهبهانی زیر پا پایمال شده است نقش بسزایی در وزارت علوم ایفا کرده است.
آقای درخشیده؟
اگر دنبال نقد هستید نقدتان اشتباه است و اگر دنبال تبلیغ برای اقای شجاع پوریان، باز هم روشتان اشتباست. مردم هوشیارهستند.
در ضمن دوست عزیز دو درهزار مبلغ رویایی نبود.ولی سهم بهبهان در آن زمان پارک شاهد کنونی بود.با احترام مجدد
با سلام
سهم بهبهان از دودر هزار نفت پارک شاهد وورزشگاه بود که ورزشگاه در تشان که آن موقع روستائی بیش نبود زده شد .
با مقایسه ی جمعیت شهر بهبهان با تشان ،به نظر شما احداث ورزشگاه از دو در هزار در تشان منطقی بود؟
در مورد بید بلند 2 موضوع احداث آن در پازنا ن بهبهان بود که آقای دکتر آن را در حوزه استحفاظی تشان قرار داد آن هم با تلاش های نفس گیر به قول خودش!
سلام مجدد
متاسفانه متوجه منظور بنده نشدید.بنده عرض کردم موقعیت یابی و طرح مطالعاتی در زمان مرحوم زارعی صورت گرفت.اما درباره تشان؟مگر این تشان که میفرمایید جزئی از بهبهان نبود؟ساکنان تشان به جرم اینکه نماینده از اهالی آن منطقه بودند نباید امکانات میگرفتند؟مگر در آن زمان در بهبهان ورزشگاه نبود؟(تختی-خانواده-جانبازان-شجاعت-علی ابن ابی طالب-استادیوم…..هر چند که هنوزم برای بهبهان کم است.اما این انصاف بود که در تشان حتی یک ورزشگاه مناسب نباشد.دوست عزیز از شما بعید به نظر میرسید که فرمودید تشان فسقلی؟!تعداد روستاهای بخش تشان که حتی از تعداد خیابان های بهبهان هم بیشتر است؟!!مگر تشان جمعیتی کمی داشت یا دارد؟
با سپاس
با سلام و سپاس فراوان.به نظر اینجانب بررسی عملکرد افراد نیازمند تدوین شاخصهایی است که بر اساس آن شاخصها و با کمک اعداد و ارقام بتوان به آن افراد نمره داد و اقدام به رده بندی آنها نمود.لذا بررسی عملکرد افراد آنگونه که در این متن به ان اشاره شده را خالی از اشکال نمیدانم. شاید اگر شاخصهایی چون تاثیر گذاری ، کسب سمتهای مدیریتی در کمیسیون های مجلس، توانایی کسب اعتبارات ملی و …، حضور افراد ملی (رییس جمهور -رییس مجلس و …) در حوزه انتخابیه
، گرفتن امتیازطرحهای بزرگ اقتصادی و ….را به عنوان معیار انتخاب کرده و به هر یک از انها نمره دهیم آقای شجاعپوریان نسبت به سایر نماینده ها امتیاز بیشتری کسب کند با ذکر این نکته مهم که ایشان دو دوره نماینده بهبهان بوده اند و زمان بیشترب برای انجام کارهای فوق داشته اند اما و اما و اما نکته سیاهی که در کارنامه آقای شجاعپوریان وجود دارد و نباد با اغماض از کنار آن گذشت عملکرد ایشان پس از عدم تایید صلاحیت در جمع هزاران نفری مردم بهبهان در انتخابات سال 1387 بود که به حمایت ایشان از کاندیدای اصلاح طلب امید بسته بودند تا با پشتوانه رای قومی ایشان نامزد اصلاح طلب بهبهانی به مجلس پای گذارد اما شما خود بهتر از همه میدانید که ایشان با احساسات ساکنان شریف بهبهان که به ایشان اعتماد بیش از اندازه داشتند چگونه برخورد کردند.مقدمه مطلب شما بسیار عالی و شیوا نگاشته شده است اما متاسفانه معتقدم در بررسی عملکرد نمایندگان ادوار اخیر بهبهان باید ریزبینی بیشتری بکار گرفته شود. شاید بتوان آقای شجاعپوریان را در بعد ملی نماینده موفقی برای بهبهان دانست اما با ادله فراوان می توان اثبات کرد در بعد محلی ایشان نماینده موفقی برای بهبهان نبود پاسخ درخوری به اعتماد و امید شهروندان بهبهانی نداند.در زمینه پالایشگاه بید بلند 2 نیز آقای پیله ور مختصر اشارتی داشتند که به منظور جلوگیری از اطاله کلام وارد آن بحث نمی شوم. با تشکر
با سلام
بنده هم برای اینکه بیش از این به حاشیه نرویم درباره ی بیدبلند دو در کامنت های قبلی پاسخ دادم.
درباره شاخص ها کاملا” موافقم.
درباره انتخابات 87 هم در شبکه های اجتماعی پاسخ کامل داده شد.
البته با احترام به نظر دوستان تذکری خدمتتون عرض خواهم کرد:
اولا” اینکه در ابتدای مقاله سوگند یاد شده که در قلم فرسایی جانب هیچ شخصی را بیشتر از توانایی و کارنامه اش را نگیرم.
دوما” قطعا” بیش از این هم می شد بحث را گسترده کرد اما مثنوی و هفتا من کاغذ…..که قطعا” از حوصله ی مخاطبان خارج خواهد بود.
با سپاس از تمام همشهریان نیک پندار نیک کردار
دوست عزیز وارجمند جناب درخشنده با سلام وعرض ادب
در آن موقع تشان نه شهر بود ونه بخش که تعداد روستاهایش از خیا بان های شهر بهبهان بیشتر باشد!
خودش روستائی بیش نبود به نظر شما چقدر جمعیت داشت؟ 2000نفر خوب است؟ اما در آن موقع شهر بهبهان 100000نفر جمعیت داشت وکل عطای دو در هزار نفت به بهبهان در طول تاریخ هم یک پارک شاهد بود ویک ورزشگاه .
حال به نظر خودتان منطقی است که از آن همه شهر وبخش های بهبهان وخود بهبهان یکی از دو پروژه یعنی ورزشگاه به یک روستا برسد؟
آیا یک روستا در برابر شهر بهبهان فسقلی نیست؟
با آرزوی دیداری دوباره
با سلام جناب پیله ور
از شما انتظار بیشتری می رفت.گمان نمی کردم تا این حد سطحی نگر باشید؟!!!!!!!!!!!
دوست عزیز جمعیت تشان طبق سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1385 بیش از 14000(چهارده هزار نفر)بوده.گمان کنم بیش از این اطاله کلام نکنیم مغتنم تر باشد.پیروز باشید.
با سلام. جمعیت تشان بر اساس سرشماری سال 1390 برابر با 13226 نفر بوده است. اما جناب آقای درخشنده نمی توان علائق آقای شجاعپوریان به زادگاه خود و نگاه ویژه ایشان به آن منطقه را به هر دلیل (سیاسی یا حتی علاقه شخصی) کتمان کرد. به نظر من نحوه تحلیل شما از منظر یک خواننده بی طرف حس جانبداری از آقای شجاعپوریان را القا می کند و صد البته هیچ خرده ای بر اعتقاد شخصی شما نمی توان گرفت اما وقتی بحث بررسی بی طرفانه عملکرد افرادی که در موقعیت های مختلف سیاسی و تاریخی عهده دار مسوولیتی بوده اند مطرح می شود انتظار می رود تحلیل های صورت گرفته بر مبنای روشهای علمی و قابل دفاع ارائه گردد. متاسفانه معتقدم در این خصوص در بررسی عملکرد افراد ذکر شده مبنای علمی و منطقی مد نظر قرار نگرفته است. ضمنا کماکان عملکرد غیر قابل دفاع آقای شجاعپوریان در انتخابات سال 1387 جای هیچ گونه دفاعی برای ایشان نگذاشته است. با تشکر
اقای پیمان حق با شماست.
به دلیل افکار قومیت گرایی اقای شجاع پوریان، ایشان باادعای اصلاح طلبی با احساسات مردم بازی کرده در بهبهان روند قومیت گرایی رقم زدند.
با سلام جناب آقای پیمان
درباره ی آمار شما رو هرجاع میدم به سایت ویکیپدیا به نقل از مرکز آمار ایران که جمعیت را در سال 1385بالغ بر ۱۴٫۰۳۱نفر اعلام کرده است.درباره قسمت دوم من قبلا” هم عرض کردم شجاعپوریان معصوم نبوده و نیست.و بنده هم که ذینفع ایشان نبوده و نیستم.اما در مقام قیاس به نظر می رسد به وضوح بهترین نماینده ی تاریخ بهبهان بوده.درباره انتخابات 1387 هم به طور مفصل در فضای مجازی توضیح دادم.و بنده هم نه وقت نگارش و نه حتی توضیح مجدد رو ندارم.باز هم قابل عرض هست که بگم تا آنجایی که توانستم جانب اعتدال و عدالت رو رعایت کنم.با سپاس
لینک آمار تشان به پیوست حضورتون اعلام میشه:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%AE%D8%B4_%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D9%86
درود
اولا لازم به ذکر میدانم مقاله موجود به هیچ وجه بی طرفانه قلم نخورده است و حب و بغض در کلام هویداست. گمان میکنم صداقت و اطلاعات در رسالت خبرنگاری و رک بودن امر مهمی است که این مقاله شامل آنها نمی شود.
دوما دکتر شجاعپوریان گرچه به واسطه دولت اصلاحات در مجلس ششم توانست پروژه فاز2را به بهبهان بیاورد ولی هم در ارتباط با گروههای اصلاح طلب بسیار بد عمل نمود و به وعده های خود پشت کرد و هم در مجلس هفتم نماینده ای نه بی اثر بلکه کم اثر بود. نویسنده محترم باید در خاطر داشته باشد که شجاعپوریان عضو کمیسیون انرژی بود ولی حتی در جذب بودجه جهت کمک به تیم بسکتبال بهبهان ناتوان نشان داد. تلاش جهت تاسیس شرکت نفت و گاز بهبهان امر مهمی بود که گمان نمیکنم در اون دوره سیاست زده حتی به ذهن ایشان خطور کرده باشد. پروژه تعریض جاده بهبهان-رامهرمز هم از سال 64 پیگیری شده بود و در دوره ایشان به ثمر نشت. بحث در مورد دکتر ولی به دراز می کشد به همین دلیل به سایر نمایندگان می پردازم
موحد سنگ محک خوبی بود برای شناسایی عده ای و نیز تصورات و توهمات مردم از نماینده و ….
بحث در مورد شریعتی باید با اطلاع انجام شود که گمان نمیکنم نویسنده محترم اعلم به فعالیت های شریعتی باشد. شریعتی چه بنا به نوشته شما نماینده ای ملی و سپس منطقه ای و در نهایت شهری باشد در تمام بخش ها تلاش نموده فعالیت و نطق های قابل دفاعی داشته که رجوع به متن سخنرانی ها را به دوست نویسنده توصیه می کنم.
بعلاوه پیگیری تعیین و تعویض پیمانکار پروژه سیکل ترکیبی برق به همراه تامین اعتبار ، پیگیری و نشست های متعدد با وزیر سابق و کنونی نفت در خصوص فاز 2 که با حضور نماینده وزیر نفت همراه شد و بعلاوه بحث تاسیس شرکت نفت و گاز بهبهان نیز مطرح گردید همگی می تواند نشان از فعالیت یک نماینده قلمداد شود که نویسنده محترم از این موارد غفلت نموده اند یا اطلاع نداشته اند.
پیگیری تاسیس فاز 2 سیمان و بررسی امکان تاسیس شرکت بتن سبک ( به گمانم) در صورت مناسب بودن خاک منطقه از طریق وزیر صنعت و معدن هم کار کوچکی نیست. و جز بیلان کاری نماینده می بایست قلمداد شود.
تلاش با همکار فرماندار جهت تامین بودجه و کاهش بدهی های شهردای مقروض بهبهان – معرفی بهبهان به عنوان مهد پرورش گل نرگس – تلاش در راستای بهتر نمودن و توجه به زیدون و آغاجاری همگی مواردیست که باعث می شود بتوان به شریعتی نمره قبولی داد نه رد.
نویسنده محترم می بایست مد نظر می داشت که بخشی از کار نماینده پیگیری پروژه ها و پروسه های از قبل استارت خورده می باشد و مشکلات شهری و وضع کلی جامعه و دولت همه و همه در آن نقش دارند.
امیدوارم قلم نقادانه ی ما قلمی منصفانه و عالمانه نیز باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی
سلام
با تبریک عید سعید فطر به همه مخاطبان عزیز
خوشحالم بابت نظر آقای ممتازان به هر حال کسانی هم هستند نظرات افراطی دارند.و بیلان کاری افراد را به راحتی توجیه میفرمایند و یک لیوان آب گوارا روش…..
گرانمایه اولا” سوگند قداست داره که نگارنده رو به راحتی…….بگذریم.
بنده که عوامل عدم توفیق حاج شریعتی به جز یک مورد رو عوامل بیرونی یاد کردم…
اما درباره شجاعپوریان،هنوز در حیرت هستم که به چه راحتی سیاه نمایی فرمودید.
در ضمن درباره جلسات قبل از انتخابات 1387 به نظر میرسه که اصلا” اطلاعی درباره توافق نامه ندارید که در منزل آقای ش بین شجاعپوریان و…..منعقد شد.
پارامتری پرداختم.چون از حاشیه علیه متن بیزلرم.
و من الله التوفیق.
با سلام
من سطحی نگر ! منظورم روستای تشان بود که2000 نفر گفتم چون آن موقع بخشی به نام تشان نداشتیم وروستای تشان جزو بخش مرکزی بهبهان بود اما 14000 نفر شما کل بخش تشان را گفته اید.
وقتی نظر جناب درخشنده رو مطالعه کردم گمان نمودم شاید مطلب دیگری را خوانده ام و نظر را اشتباها درج کرده ام لذا در بازخوانی مجدد آنچه نویسنده محترم رعایت اعتدال دانسته و همه را به عوامل بیرونی و نه شریعتی ربط داده جملاتی را با چند سوال کوتاه عنوان می نمایم :
1) « شریعتی در ابتدای کار به مراتب قوی تر سکان دار این ماموریت بود اما کم کم عملکرد ایشان رو به افول رفت.» با عنایت به کدام عملکرد و رویه چنین ادعایی مطرح شده است؟ جزئیات فعالیت اولیه شریعتی و رویه رو به افول را کاش ذکر می نمودند تا برداشت بی واسطه انجام پذیرد.
2) « به باور نگارنده شریعتی حتی تکلیفش هم با خودش روشن نیست که تفکراتش به کدام جناح نزدیک است » اگر این جمله ذاتا به عملکرد یک نفر ربط ندارد و تخریب او نیست پس چیست؟ همانگونه که ذکر گردیده تحزب در ایران جایگاهی ندارد که فراجناحی بودن ضعف قلمداد شود یا قوت.
3) « شریعتی علارغم اینکه به تیزهوشی سیاسی شهره است اما در عمل چنین نمی نماید » این جمله هم به قول آقای همساده در طنز کلاه قرمزی : من دیگه حرفی ندارم.
4) شریعتی مانند همه مردم ایران یه رای دارد و می تواند در انتخابات ریاست جمهوری آن را برای هر کسی خرج کند. چپ بودن شهر بهبهان هم دیگر فقط در حد پز دادنی بیشتر نیست. کدام چپ ؟ اصلن مگه چپ و راستی هم مونده؟ همه ی آنها که هم داعیه ی اصلاح طلبی دارند مبارزان زمان آرامش اند …. بله دوست محترم.
5) « ولی شواهد و قرائن حاکی از آن است که شریعتی تا کنون نماینده ای لایق برای این حوزه نبوده» برادر محترم شما حکم را رانده و ادعای بی طرفی هم داری؟
از بقیه خوانندگان هم خواهش میکنم این جمله در مورد شجاعپوریان را با آنچه در مورد شریعتی امده مقایسه کننده و معنی اعتدال را خود قیاس گذارند :
« بی شک نامبرده یکی از موفقترین و تیزهوش ترین نمایندگان تاریخ بهبهان بوده و خواهد بود.شجاعپوریان با عنایت به اینکه سابقه اجرایی در کارنامه قبل از انتخابش نداشت اما با فراست و آینده نگری ابزاری به نام لابی های سیاسی را در دست گرفت که نیک اقبالیش چاره ساز شد.به جرات میتوان گفت شجاعپوریان نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی بهبهان بود »
اگر دوست گرامی پیش از این به جمع وبنویسان بهبهان در فضای مجازی رفت و آمد داشت بدون شک شجاعپوریان را سراسر مظهر خوبی نمیداست . مباحث دامنه داری در مورد نحوه فعالیت و عملکرد شجاعپوریان در سالیان قبل در وبلاگ نوراندیش مهندس قناطیر ذکر شده که متاسفانه دیگر فعالیتی در حوزه مجازی ندارند.
حرف صحیح و متین و دقیق همین هست که اای ممتازان فرمودند.
با سلام خدمت دوستان چند نکته در رابطه با مقاله اقای درخشنده
نکته اول :به کسانی که نظر خود را در رابطه با مقاله اقای درخشنده اعلام کرده اند ضمن احترام باید بگویم مطرح کردن بحث قومیت و زادکاه اقای شجاعپوریان کار درستی نیست چرا که ما همه بنده خدا هستیم من بهبهانی با ان روستایی محترم پیش خدا فقط اعمالمان مبنای قضاوت است نه قومیتمان
نکته دوم: در رابطه با نویسنده محترم مقاله جناب اقای درخشنده : مقاله جنابعالی اشکالات زیادی دارد که در زیر به انها اشاره میکنم و با عرض پوزش باید بگویم کاملا از روی تعصب نوشته شده است
1- قیاس اقای شجاعپوریان با دو نماینده بعد از ایشان از حوزه شهرستان بهبهان قیاسی نادرست است چون اولا اقای موحد راتقریبا” مردم بهبهان قبول نداشتند و حدود 70 درصد مردم بهبهان مخالف حضور ایشان در بهبهان بود چرا که ایشان با ارای سالم وارد مجلس نشدند و بر همه مردم هم روشن بود که ایشان در مجلس در مقام یک نماینده ظاهر نمیشوند و فقط به دنبال کارهای غیر قانونی و فراقانونی و زیرزمینی میباشند و کارنامه اش بر همه مردم روشن بود و اقای شریعتی هم دوره ماموریتش هنوزبه پایان نرسیده و هم مردم نمیدانند که ایا واقعا” اصلاح طب است یا اصول گرا و که بتوان در مورد ایشان قضاوت درستی کرد ولی در حال حاضر با حمایتهایش از افراد خاصی مانند شخصی به نام اقای ارمند معاون دانشگاه خاتم الانبیا و امثال ایشان مخالفان زیادی در هر دو گروه سیاسی دارد که اگر به همین منوال پیش برود شانس رای اوردن در دور بعد ایشان تقریبا خیلی کم میشود جناب اقای درخشنده شما اگر قصد قیاس اقای شجاعپوریان را دارید باید ایشان را با تمامی نمایندگان حوزه بهبهان در ادوار مختلف مجلس قیاس کنید تا مقایسه عادلانه ای انجام داده باشد چرا که اقای عابدی عضو کمسیون نفت بود و در مجلسی که نه مانند مجلس ششم که اکثریت هم فکر خودش باشند تا عضویت هییت رییسه مجلس پیش رفت و مرحوم زارعی هم در جناح همفکر خودش دارای نفوذ زیادی بود کما اینکه صحبت از وزارت ایشان در صورت رییس جمهور شدن اقای ناطق نوری در سال 76 بود
2- شما بیان فرموده اید سابقه اجرایی فقط اقای شریعتی داشته که باز هم باید اولا با نمایندگان ادوار قبل از اقای شجاعپوریان مقایسه نمایید ثانیا اقای موحدهم رییس دادگاه و دادستان بوده قبل از نمایندگی ایشان در حوزه کهگلویه و خود اقای شجاعپوریان هم به گمانم ریاست دانشکده الاهیات دانشگاه چمران بوده که مطمین نیستم اقای عابدی هم شهردار بهبهان بوده و هم اهواز و مرحوم زارعی هم هم فرماندار بهبهان بوده و هم به گمانم بعنوان نماینده اموزش و پرورش ایران در کشور کویت بود
3- شما فرموده اید اقای شجاعپوریان عامل اتحاد بین مردم شهر و روستای بهبهان بوده است شما چه موقع از قبل از انقلاب تا کنون شنیده یا دیده اید مردم بهبهان با روستاییان شریف با هم درگیری داشته باشند که اقای شجاعپوریان بخواهند عامل اتحاد باشندمگر نه این است که همواره در کنار هم برادر وارانه و دوستانه زندگی کرده ا ند
4- در مجلس ششم هر نماینده اصلاح طلبی از میان کاندیداههای اصلاح طلب حوزه بهبهان ان دوره وارد مجلس میشد به همین منوال یا شاید بهتر از اقای شجاعپوریان عمل میکرد چرا که فراکسیون اکثریت مجلس را اصلاح طلبان تشکیل میدادند به عنوان مثال اگر اقای دکتر مرتضوی کاندیدای ان دوره که یک اقتصاد دان برجسته کشوری و یک اصلاح طلب واقعی بود بجای اقای دکتر شجاعپوریان با احترام به رشته تحصیلی ایشان که دکترای ادبیات عرب هست بهتر نمیتوانست عمل کند و برای کشور مثمر ثمرتر نبودند
5- درابطه با حمایت نکردن اقای دکتر شجاعپوریان از اقای دکتر فقهی زاده که در پاسخ به نظر یکی از دوستان از این حرکت اقای دکتر شجاعپوریان دفاع نموده اید باید گفت که مگر اقای شجاعپوریان را مردم در زمان انتخابات مجلس ششم میشناختند مگر جز این بود که مردم بهبهان با توجه به معرفی ایشان از طرف جبهه دوم خردادبا عنوان نماینده اصلاحات به ایشان رای دادن و ایشان را به عنوان وکیل خود انتخاب کردند ایا در ان شرایط خاص که اقای دکتر ارمین که یکی از رهبران اصلاحات میباشد با حضورشان در شهر بهبهان و حمایت ایشان از اقای فقهی زاده به عنوان فردی اصلاح طلب ایا اقای شجاعپوریان این رسالت را نداشت که از اقای فقهی زاده حمایت کند شاید با معرفی نماینده جریان اصلاحات بعد از خودش ان اتفاق نمی افتاد و اقای فقهی زاده که یک اصلاح طلب بود به جای اقای موحد از حوزه بهبهان وارد مجلس میشدتا شاهد ان همه ناامنی بهبهان در زمان حضور اقای موحد به عنوان نماینده بهبهان در مجلس نمیبودیم و همچنین یک رای به نفع جریان اصلاحات در مجلس در مصوبات ان دوره مجلس بیشتر وجود داشت
با تشکر
با سلام مجدد پوزش بابت تاخیر در پاسخ
پارامتری در مقام توجیه بر خواهم آمد(چون عمیقا” باور دارم بنده مسئول مسائل خود هستم و نه برداشت دیگر عزیزامن)
به تفکیک
پاسخ سوال اول:اولا” برداشت گام آخر در شهر شدن آغاجری(که حتی احمدی نژا را به حرمت خون شهدا قسم دادند ایشون)دوما” فعالیت ستودنی درباره مسائل کشاورزان(پروانه های حلقه چاه و تاسیس سازمان نظام کشاورزی)سوما” تخصیص آمبولانس و شبانه روزی شدن درمانگاه تشانو چند مورد دیگر.(البته امید این را دارم که پرسش گر محترم بنده را محکوم نکنند که چرا از این عملکردها نام نبردم).
پاسخ سوال دوم:من با جرات و خیلی صریح عرض میکنم که شریعتی هم هنوز تکلیفش مشخص نیست…..اما بنده عرض کردم ایران دارای آرایش حزبی نیست ولی گمان نکنم که شخصیت ها و جناح ها سیاسی رو به زوال بوده باشند.ک حتی تصدیق سخنم برد شجاعپوریان از پرتو دیدگاه سیاسش بود.
پاسخ سوال سوم:این سخن گفتار نزدیک ترین افراد به ایشان بوده و هست.به قول همون آقای همساده من دیگه حرفی ندارم.
پاسخ سوال چهارم:بله شما که سخن جدیدی نفرمودید؟!ما هم میدانیم که شریعتی مانند همه یک رای دارد و نه دو رای!!!اما چه تعداد از مردم ایران در کرسی مجلس قرار دارند؟؟؟و چه تعداد نماینده شهری با این عقبه سیاسی هستند؟وجه تمایز یک نماینده با مردوم عادی در کجا تجلی می یابد؟
پاسخ سوال پنجم:برادر محترم من حکم قطعی صادر کردم؟؟؟؟؟یا در فرازی گفتم باید منتظر بود تا پایان دوره ایشان………
اما درباره شجاعپوریان قضاوت با مردم………..
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهیان حوضشان بی آب است.
–سخت باور دارم در این فضا پرسش و مناظره شایسته نباشد چون در لحظات تایپ امکان کوتاهی فراهم آید.با هر کدام از دوستان و مخاطبان که تمایل به مناظره دارند در همین جا اعلام میکنم که بنده حاضرم.
والسلام
دوست عزیز آقای علی
با سلام
ابتدا تشکر از بذل توجه و کلام محترمانه جنابعالی مختصر توضیحاتی ارائه خواهم داد به این امید که مورد توجه قرار گیرد.
1-در باب موضوع اول:ابتدا عرض کنم که قیاس 3 دوره اخیر چون بیشتر از بعد سیاسی حائز اهمیت بود(دوره اصول گرایان و اصلاح طلبان)و گمان کنم تصدیق بفرمایید شاکلاه ی اصلی مقاله بر محور سیاست بود تا توانایی.اما درباره ی آقای موحد عرض کردم:.اما متاسفانه تعصب و بیش از آن سنگ اندازی مزید بر علت شد که موحد در این دیار توفیق نیابد و یا شاید ترجیح داد نیابد…تا همین حد بسنده می کنم.
2: منظور از کار اجرایی بحث زیر ساخت صنعتی بود.و لذا میتوانستم از سوابق مدیر گرو هی وووشجاعپریان هم نام برد.
3:دوست عزیزم بنده که فقط به پیش درآمد اولیه خود شما بسنده میکنم.که از این نگاه ناسیونالیسمی گله کردید.
4:جنابعالی را ارجاع میدهم به بند اول پاسخم.بر روی شخص نزاع نداریم و جدا” موافقم که کلام شما منطقی می باشد.در باره شجاعپوریان فقط فقط باید عرض کنم که عامل برتری ایشان را جو سیاسی حاکم البته بافراست شخصی عنوان کردم.
5:در باب سوال پنجم.بنده حمایت نکردم و عمیقا” باور دارم که می شد بهتر از این هم عمل کرد.امل مجبور می شوم اینجا صراحتا عرض کنم که توافقی بین آقای شجاعپوریان و دکتر فقهی زاده در منزل آقای شفیع پور امضا شد که عدم اجرای موافقت نامه در گرو حرکات اشخاص بود که صلاح نمی بینم بیش از این این موضوع را در این فضا نخ نما کنم.
در ضمن حتی اگر به گذشته بازگردیم و شجاعپوریان تمام قد از فقهی زاده حمایت می کرد آیا باز هم موحد نماینده مردم بهبهان نمی شد؟(استناد به سخن شما که فرمودید موحد با رای نا سالم وارد مجلس شد!!!)
به دلیل معیوب بودن صفحه کلید قطعا” در متن پاسخ ها اشکالات املایی و ویرایشی مشاهده می کنید.به همین خاطر از تک تک عزیزان عذرخواهی میکنم.با سپاس
جالب است دوستان شهر آغاجاری را در بررسی کارنامه نمایندگان محبوبتان لحاظ نمیکنید.
جناب اقای موحد توانست حق این مردم را پس بگیردو به شهرستان ارتقا دهد.اقای شریعتی در جشن معرفی فرماندار به اقای حجازی می گوید من نماینده مردم هستم خوب بود در قبال این تصمیمات و انتخاب فرماندار مرا نیز با خبر می نمودید. وای براین همه بی مسولیتی
به فضل الهی با تفکیک شدن اغاجاری امیدیه هندیجان به یک حوزه انتخابیه واحد دیگر دوستان بهبهانی نیاز نیست وجود ما را تحمل نمایند. و اقای شریعتی نماینده در نماز جمعه اشک بریزند برای اینکه برای مردم کاری نکردند
بنده خدا نکنه فکر کردی آغاجاری شهرستان شد کار موحد بوده؟ شخص موحد به شریعتی گفت این موضوع یک مسئله مرده است و پیگیر آن نباش که بجایی نمیرسد. اما شریعتی با تلاش و پیگیری خود و آن هم در زمان دولت قبلی که شرایط بسیار سختتر از الان بود این کار را انجام داد. نکنه سال 91 و 92 هم آقای موحد نماینده بهبهان بوده؟ مکاتبات با وزارت کشور موجود است. خواستی بیا ببین.
سلام
درود بر آغاجری مظلوم
خدا رو گواه میگیرم که همیشه از روی حب بر مظلومیت آغاجاری بغض کردم.
انشاالله روزی رو ببینیم که آغاجاری در مسیر پیشرفت روز افزون گام بر میدارد.هر چند که مهم نیست آغاجاری در حوزه بهبهان باشد یا نباشد.مهم فقط سرافرازی ساکنان بی ادعا و مظلوم این دیار هستش.
اقای درخشنده بسیار ممنونم.
اگه کار اقای شریعتی بود حتما تو بوق و کرنا میکرد.نه اینکه بیاد بگه چه خوب بود در این سیر تحولات مرا در جریان قرار میدادید. و اقای حجازی استاندارو همکار اقای شریعتی در ان جشن بگویدبیاد و از زحمات بسیار موحد تشکر نماید.و کوچکترین حرفی از اقای شریعتی نباشد یا خودش به زبان نیارد. و اقای شریعتی در مراسم موجب خنده مردم شوند. و اعلام کنند به اقای وزیر بهداشت گفتم چون به فکر بیمارستان اغاجاری نیستی الهی خودت مریض شی ایشون تو نماز جمعه اعتراف کردن از اینکه نتونستم هیچ کاری انجام بدم برای اغاجاری به گریه افتادن. و خ.ب اقای امام جمعه فرمودند ما به شما رای ندادیم که بیایید و اینجا گریه نمایید
بچه جان یکبار به زبان فارسی که زبان خواندن و نوشتنه گفتم مکاتبات با وزارت کشور موجود است. خواستی بیا ببین. هر وقت جمله ها و مقصود حرفهای فرد مورد نظرت (نماینده) و معنی واقعی و اصلی سخنانش رو کامل متوجه شدی اونوقت دیگه بچه نیستی. ایشالا بزرگ بشی.
با سلام
خواهشا” از دوستان درخواست دارم با آرامش به تضارب آرا بپردازند.انشاالله که در این کنش ها و واکنش های مباحثه ای به تنویر بیشتر توام با صبر ختم شود.با آرزوی بهبهانی سرفراز برای همه
سلام.
اول از هر چیز باید از رابطه بدی که بین اقای درخشنده و جناب نماینده هست باید جویا شد. چون به نظر جناب درخشنده همه خوب هستن بجز جناب شریعتی
هر چه هست تو رابطه شکر اب شدن اینها وجود داره
حتما سینه سه سنگ بهبهان هم که تازه ثبت ملی شد از قدیم و الایام بوده.
به نظرم جناب درخشنده کنتاک خودشو با آقای شریعتی بیان میکردن خیلی بهتر بود
غرض ورزی ها رو کنار بزارید لطفاااااااااا
سلام
خدا رحم به مردم بهبهان کنه
اقای هدایت درخشنده که حامی اقای ولی الله شجاع پوریان هست و ا طرفی اقای شجاع پوریان قومیت گرایی را در شهر بهبهان و در پشت پرده دانشگاه خاتم الانبیاء داره هدایت می کنه شده مشاور فرماندار.
خدا به داد مردم این شهر و فرهیختگان بهبهانی بکنه.
گویا شهر بهبهان مثل شهر کوفه، نفرین شده است
با سلام به آقای درخشنده.آیا نیاز خلق به نماینده صادق و کاری و خدمتگذاربیشتر است یا اهالی حرف وادعاو موج سواران؟ خوزستان مظلوم به خصوص بهبهان ،جوانمرد کم ادعای دلسوز میخواهد که دارد.باید کمک کنیم شرایط کار و همکاری فراهم شود.از نظر شاخص های مدنیت ؛بهبهان چه رتبه ای دارد؟درد و درمان نماینده بهبهان باید از جنس دردخلق بهبهان باشد.مردم نیازمند آموزش دینی و مدنی و اشتغال وسلامت روح و جسم هستند.
اولا ما پیروقرآنیم وفرموده ” وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ” قرآن ، نصب العین ما ، أما تا کی باید دم از شجاعپوریان که از طایفه ی محترم بهمئی است دم می زنید ؟ ایشان برود نماینده ی قوم خودش _ آقای موحد یا دهدشت باشد یا دوگنبدان یا یاسوج _ آقای مژدهی پور که اخیرازمزمه اش شده بیاید بهبهان و… بهبهان قحط الرجال نیست که _ بچه های بهبهان پاپیش بگذارند ، یعنی چه ؟! ضمنا ” زعم ” درست است – عرض معذرت