منصور زارعی قنواتی

 

از آنچه در رنجیم و تأثیرش در اکنون و آینده مان بر جای مانده است، نوع مدیریت اعمال شده است که بر شهرمان و اجتماعات مشابه گذشته است. اداره ی تنخواه به دلیل مالکیت اهدایی به شیوه ی بهره کشی. آنچه پیش تر نیز به یاد مانده است، چیزی به کرامت فردی و جمعی مردمان نیفزوده است و از آن نیز کاسته است. تا متأخری که در یاد زمان زدگان مانده است، رعایت حریم مالک و چند خانواده ی وابسته بوده است و همه ی مظاهر زندگی جمعی در اختیار آن اقلیت اندک قرار می گرفت و بقیه با خلاء مدیریتی یا اعمال نظر آشکار زندگی می کردند.

در ادامه ی این کنش از بالا، نیمی به بهانه ی علایق و وابستگی به جریان سیاسی، کنار گذاشته شدند و گاه از میان آنان کسانی گزینه شدند که منویات اقلیت حاکم را به پیش برند و زنجیر را بر فقرا سخت تر کنند. (بیشتر…)

آنچه از این مقوله استفاده می شود، ترک روال خمودی و کم کوشی است و جدیت در تغییر بنیادی کنش های زندگی جمعی تا حصه ای از شأن اهل بهبهان را زنده کنیم. طریق جاری که برجا مانده از تدابیر غیر مردمی گذشته است، تأثیر تخریبی خود را در عمق و رویه ی رفتار عمومی آشکار کرده است. اینک شاید نتوانیم ادعا کنیم که بهبهان به صورت شاخص دارای ارزش های منحصر به فرد یا حتی خاص این محدوده جغرافیایی است. اینک شاید وقت آن رسیده است که تفکر کنیم که چرا به دست ضعیف تر از خود به سختی درافتاده ایم و حاصل تجربه ی این ناخواسته ها فقط یک برون فکنی ناهمگونی است که گاه همه ی کم کوشی خود را به سقف دنیا تف می کنیم. هم اینک که از زمان نیز عقب مانده ایم جای تدبر دارد که رواج اندکی از انبوه آثار زیستی مخصوص بهبهان چرا؟ (بیشتر…)

مقوله ای که نیاز است از همین عصر و دوره که همه چیز رقیق شده است بررسی شود، فرهنگ است. الگوی تعاملات اجتماعی در شهرمان متفاوت با شهر های فروتر و نیز نامرغوب  است و تأسف می آفریند. کشش های مردم در زندگی جمعی، البته باید در آموزش های عمومی و عملی، ساخته شود و از درجات بالاتری برخوردار شود، اما بطور مداوم مسئولیت پذیری را در این مقوله، کمتر ملاحظه می کنیم. (بیشتر…)

یک سال پیش