در نوشتار اول، به بخشی از آداب و رسوم مردم شریف بهبهان در ایام ماه مبارک رمضان در گذشته پرداخته شد. در این قسمت نیز به سایر روسومات مردم این دیار مانند خواندن نماز صدرکعتی، هفت مجتو و … اشاره می شود. مطالب این مجموعه برگرفته از کتاب بهبهان در آیینه زمان نوشته مرحوم علی خادمیون می باشد.
۱۰- در برخی از مساجد و صحن امامزاده ها، نماز صد رکعتی به امامت یکی از روحانیان برگزار می گردید و انبوه زیادی از مومنان شرکت می کردند، اقتدا به بعضی از امامان جماعت آن قدر زیاد بود که از ظهر هر کس جانماز خود را پهن می کرد و به اصطلاح جا می گرفتند تا از فیض نماز صد رکعتی باز نمانند. پر جماعت ترین صفوف این عاشقان عارف، جماعت آیت الله شیخ عبدالهادی مجتهدی بود که حتی کوچه های اطراف مسجد سلطانمحراب هم نمازگزار برای اقامه نماز در صف ایستاده بود.
۱۱- در اغلب مساجد و تکایا و خانه ها، مجلس روضه اباعبدالله الحسین(ع) در عصرها و شب ها برگزار بود و در شب های ۱۹ و ۲۱ ضمن احیای شب قدر برای امیرالمومنین (ع) عزاداری می کردند و به یاد حادثه عاشورا مرثیه خوانی می نمودند. مستحب بود که در صبح روز عید فطر، روزه خود را با تربت خوش عطر کربلا می گشودند.
۱۲- در شب ۲۷ ماه مبارک رمضان که به روایتی یکی از شب های قدر است، اختصاص به شب مغفرت و گریه و زاری کردن برای بخشیدن گناهان داشت. مومنان برای شستن گناهان آنقدر گریه می کردند و اشک می ریختند تا وجودشان از پلیدی شسته شود.
شب ۲۷ رمضان، اختصاص به زنان و دختران بهبهانی دارد، آنها معتقدند که دسته دسته به ۷ مسجد بروند و یکی یکی درب مسجد را باز و بسته کنند آنگاه به نیت حاجت مراد، شمعی در شبستان مسجد روشن کنند و نذورات خود را که معمولا شیرینی و زولبیاست بین حاضرین تقسیم کنند و با دلی پاک برای خانواده و خویشان خود دعا کنند. (این سنت در بهبهان به سنت هفت مجتو معروف است.)
۱۳- روزها در مکتب خانه معلم (مالم) از محسنات روزه برای کودکان صحبت می کردند و با صدای بلند اصول دین را برای آنها می خواندند و بچه ها نیز با صدای بلند سخنان معلم را تکرار می کردند، او می گفت :
الله ربی والاسلام دینی و محمد نبیی ان مولاناامیرالمومنین امامی
آنگاه اسامی ۱۲ امام را بترتیب بیان می کرد. این فریادها که عطر معنویت داشت، فضای مکتب را پرمی کرد.
۱۴- انواع غذاهایی که در افطار و سحری ماه رمضان مصرف داشت، عبارت بودند از : نان تیری آب زده، حلیم، فرنی، شله، کله پاچه ، سه تلیتک دوشو، تخم مرغ آب پز، تخم مرغ پیاز داغ (خاگینه)، تلیت آب گوشت زیرخلی، پلو خورش، پلو لوبیا، تلیت باقلای ترنیده با روغن حیوانی، تلیت عدس و ماشک، رنگینک خرما، شامی، کباب بادمجان، تلیت اوپیازی، بلبل دسی چرب کرده، تبدون تنوری کنجدی، کوتلک و باقلای دنگی با روغن حیوانی و سبزی پیرگ(خرفه) گشنیز، چاله، پنیر وپیاز وتربچه و ریحان و …( جالب اینجاست تا ۶۰ سال پیش ریحان در بهبهان نبود و اولین کسی که تخم ریحان را از کازرون به بهبهان آورد و به باغبانی داد تا آنرا بکارد، مرحوم محمد ابراهیم راهرو(گلستان فرد) معلم مکتب خراسانی ها بود.)
۱۵ – در سحرهای رمضان، مناجات یکی از مراسم پرفیض راز و نیاز با خدا بود که مومنین اغلب مناجات های پرشور و شوق خواجه عبدالله انصاری را با آواز خوش می خواندند :
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در بام خویش پرواز کنند
هرجا که بود دری به شب، در بندند الا در دوست را که شب باز کنند
در قدیم علاوه بر مناجات در موقع سحر، افرادی بودند که با آوازخوانی و زدن طبل که آنرا سحرخوانی می گفتند در گوچه ها می گشتند تا مردم را برای خوردن سحری بیدار کنند. بعد از مدتی پادگان با شلیک گلوله توپ مردم را بیدار می کرد، مدتی بعد فیدوس جای توپ را گرفت و فیدوس آژیر کارخانه محمدحسین نمازی بود که در اوقات افطار و سحر و اذان صبح به صدا در می آمد و اوقات مختلف را اعلام می کرد.
۱۶- هوا گرم بود و لب های تشنه و بدن های تفتیده، طلب جای خنک می کرد. شبستان مسجد سقف بلند داشت و حصیرفرش بود، بعد از نماز ظهر، حصیرها را آب پاشی می کردند و لنگ خیس شده ای را روی بدن خود می کشیدند و به خواب می رفتند. بعضی از روزه داران، پنجره اتاق خود را با خاراشتر پوشانده بودند و با پاشیدن آب آنرا خیس می کردند، با وزش باد، نسیم خنک وارد اتاق می شد و فضا را خنک می کرد. آنهایی که زیرزمینی داشتند به لحاظ اینکه در زیرزمین هوا خنک تر بود، در آنجا می خوابیدند. برخی از مومنین زیرزمین خود را برای خوابیدن همسایگان خود آزاد گذاشته بودند. تا کسانی که جای خنک نداشتند از آن استفاده کنند، و برخی هم مجبور بودند که گرمای سوزان و تفتیده تابستان جنوب را تحمل کنند و بی پروا می سوختند و می ساختند.
۱۷- بعضی از خانواده در وقت افطار، فالوده-چلوخورش-حلیم-تبدون تنوری کنجدی چرب کرده – خربزه و هندوانه- کباب شامی (کباب حلقاله ای) برای افراد کم بضاعت و فقرا می فرستادند و برخی نیز در ماه رمضان خرجی خانواده ها و اقوام نزدیک را تکفل می کردند و برخی از شب ها آنها روی سفره شان دعوت می کردند.
۱۸- پیرمردان و پیرزنان که در اثر کهولت سن ناتوان شده بودند، شوق و اشتیاقشان به روزه و عبادت بیشتر از قبل می شد و یقینا باور و ایمانشان به آنان توان فوق العاده می داد که آخر ماه دست پر از ضیافت الهی بر گردند.
۱۹- یک ماه با معبود بودن و در خانه دل با خدا انس داشتن و در حالت اشراق و بهره وری معنوی با او گفتگو کردن و بر سفره ضیافتش از غذاها و میوه های بهشتی خوردن، اکنون برای عاشق مشکل است که ناگهان دل بکند و خداحافظی کند و از محفل پر رونق یار مفارقت نماید.چاره ای نیست زیرا بهار رمضان به اتمام رسیده و فرصت عزیز مناجات سپری شده است هرچند خداوند فرمود : ( او با شماست هرجا که باشید) ولی رسم است شب آخر رمضان بر بام خانه ها برویم و مروارید اشک از دیده بریزیم و بگوییم : الوداع و در حالت اندوه و حسرت عرض کنیم :
میروی و گریه می گیرد مرا اندکی بنشین که باران بگذرد
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت
۲۰ – پس از یک ماه تلاش برای روزه و تشنگی و گرسنگی کشیدن و عبادت کردن، غروب آخرین روز باز هم برای پیدا کردن هلال ماه جدید به پشت بام ها می رفتند. وقتی ماه رویت می شد، فردای آن روز، با خوشحالی مراسم عید فطر را برگزار می کردند. صبح اول وقت در صف نماز عید فطر شرکت می کردند و فطریه را به بینوایان می دادند و بعد برای زیارت امامزاده ها می رفتند و سپس برای عرض تبریک عید، خدمت روحانیان و سایر مومنین می رفتند و بیان می داشتند که نماز و روزه و طاعات شما انشاالله قبول باشد.
آنچه از دریا به دریا می رود هم از آنجا کامد آنجا می رود