مقدسی، در خصوص اهمیت اقتصادی ارجان در احسن التقاسیم می نویسد: ارجان شهری است بسیار آباد و پر از نعمت های فراوان و دارای مردمی نجیب است. یخ، رب، لیمو و عنب در آن جمع است و معدن انجیر و زیتون می باشد، صابون و دوشاب بسیار خوبی دارد و این شهر خزانه فارس و عراق و بارانداز خوزستان و اصفهان است. در باب اهمیت اقتصادی ارجان، همین بس که از عضدالدوله بوئی نقل کرده اند که گفته: من عراق را برای نامش و ارجان را برای درآمدش می خواهم.
از این گذشته، ارجان، مقر حکومتی یکی از پادشاهان آل بویه به نام بهاءالدوله بوده، که در همان محل نیز چشم از جهان فرو بسته است.
بطور کلی، ارجان در دوره اسلامی، گذشته از عظمت و رونق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، خود محل برخورد بازرگانان، تجار، شعرا، دانشمندان و حتی موسیقیدانان بوده است که از آن جمله اند: ابراهیم بن بهمن ارجانی و فرزندش، اسحاق بن ابراهیم، که هر دو موسیقی دانی توانا بوده اند. علی عباس ارجانی مجوسی و ابوسهل ارجانی که در طب شهره بوده اند و شیخ ابوالحسن شیرازی و شاگردش احمد بن ابراهیم بنا ارجانی که از عارفان زمانه خود بوده اند.
حکیم ناصر خسرو علوی که در سال 443 (ه ق) از ارجان دیدن کرده است، آن را شهری بزرگ و پر رونق، که دارای باغ و بوستان های بسیار است توصیف نموده و می نویسد:
در سال 452 (ه ق) زلزله ای در ارجان رخ داد که مردمان آن پراکنده شدند و به تدریج این شهر از رونق افتاد.
لازم بیادآوری است عوامل متعددی در ویرانی و رکود ارجان موثر بوده مهمترین آنها عبارتنداز:
1- زلزله های پیاپی قرن پنجم هجری، که در خصوص این زلزله ها، ابن اثیر، در کتاب الکامل فی تاریخ می نویسد: دو زلزله شدید، یکی در 445 (ه ق) و دیگری در 478 (ه ق)، در ارجان به وقوع پیوسته است.
2- شکسته شدن سد ارجان و مختل شدن امور زراعی و کشاورزی.
3- تخریب تدریجی دیوار دفاعی شهر که بعد از آل بویه، توجه چندانی به مرمت و نگهداری آن نمی شد و این امر موجب آسیب پذیری بیشتر شده است.
4- حملات متعدد اسماعیلیان به ارجان در عصر سلاجقه و غارت و چپاول شهر.
5- جنگ های مستمری که میان مدعیان قدرت در دوران سلجوقیان، خوارزمشاهیان و ایلخانیان به وقوع پیوسته، خاصه اتابکان فارس و لر که پیوسته، بر سر تسلط شهرهای مرزی میان خوزستان و فارس، از جمله ارجان و کهگیلویه، به جنگ و ستیز برخاسته و موجب وارد آمدن خسارت به ارجان گردیده است.
6- تسلط اتراک (خاصه افشارها)، و غارتگری آنها در آن نواحی که سالیان درازی ادامه داشته است.
7- سرانجام، غارتگری و دستبردهای الوار و رعب و وحشتی که ایجاد کرده بوده اند، مجموعاً زمینه را برای ترک شهر به وسیله مردم فراهم نموده است.
بدنبال حوادث مذکور، قریه بهبهان، که به فاصله کمی (حدود 8 کیلومتر)، از ارجان قرار داشت، به تدریج پذیرای مردم ارجان گردید و رویه آبادی و رونق نهاد، که سرانجام در قرن هشتم (ه ق)، خود را در تاریخ بجای ارجان نشان داد.
علی یزدی، منشی تیمور گورکانی، در سفری که به همراه تیمور از بهبهان به فارس حرکت می کرده است، در نوشته های خود از بهبهان نام برده است. همچنین هانس گاوبه، در کتاب ارجان و کهگیلویه می نویسد: اولین باری که نام بهبهان در متون تاریخی به طور مستقل آمده است سال 750 (ه ق) می باشد. بطور کلی، پس از خرابی ارجان، اقشارها و الوارو کهگیلویه، بر سراسر منطقه مسلط شده و بخش کوهستانی آن را که زمینگان نام داشت، پشتکوه و قسمت دشت و هموار آن را زیر کوه نامیدند. پشت کوه به مرکزیت تل خسرو وزیرکوه به مرکزیت بهبهان، از هم جدا شدند. از آن زمان تا دوره صفویه، حکومت بهبهان گاهی مستقل و زمانی، از طرف فارس حاکم نشین بوده است.
” برگرفته از : مجله نگاهی به توانهای گردشگری بهبهان “
با سلام
محمد پیله ور مدیر وبلاگ استان آریاگان با آدرس pilehvar.blogfa.com هستم .
از سایت جالب شما خیلی خوشم آمد وآن را لینگ وبلاگ خود قرار دادم.
در صورت امکان شما هم وبلاگ استان آریاگان را لینک سایت خود قرار دهید.
همچنین چندروز پیش مقاله ی “بهبهان فراموش شده” را نوشتم در صورت امکان جهت اطلاع رسانی بیشتر وبهتر به همشهریان عزیز بهبهانی آن را در سایت خود بازنشر فرمائید.
ممنون
با تشکر از لطف شما استاد عزیز.
برنامه ای متفاوت از صرفاً تبادل لینک ، جهت معرفی همشهریان وبلاگ نویس در وبسایت داریم که انشاالله اجرا خواهد شد.
با آرزوی موفقیت برای شما