چگونه ماه، مقدس می شد؟
۱- هنوز نامهای “رجب” ، “شابو” (شعبان) ، “رمدو” (رمضان) را می شود در کوچه ها شنید. در فرهنگ عمومی گذشته نام ماههای ویژه ی سال روی کودکان هم می رفت. ماه شعبان اینقدر عزیز بود که نام کودک دلبندمان می شد تا جای۳۰ روز ،۳۶۵ روز سال کنارمان باشد. ” کنشگران اجتماعی” گذشته با انتخاب یک نام برای کودکشان ، فرهنگ عمومی “ارجمندی شعبان و رمضان” را می افزودند.
“کنشگرانی دیگر” برای این ماه ها تغذیه خاصی ابتکار یا شایع می کردند(مثل زولبیای رمضان ، قند و کنجی ماه رجب) و برخی کنشگران دیگر رسوم خوب دیگر مثل “چاووشی” و “مناجات خوانی” و “آب است تنها” و … را شایع می کردند و همه این کنشهای اجتماعی ارجمندی و تقدس این ماهها را در فرهنگ عمومی می افزود .
*ماهها ما را کنترل می کردند!
۲ – متقابلاً فرهنگ عمومیِ قداست شعبان و رمضان دو اثر واضح بر کنشهای انسانی و اجتماعی شهروندان داشت :
الف)گرامی داشت این ماهها را آسان می کرد . هر کنشی که همراستا با آن فرهنگ عمومی بود “تسهیل” می شد.
روزه گرفتن،افطاری دادن،وقت بیشتری برای تلاوت قرآن و ذکر نهادن و… به آسانی و بدون منع درونی و بیرونی از فرد سر می زد .
ب) تقدس این ماهها در فرهنگ عمومی “نوعی کنترل اجتماعی” پدید می آورد . یعنی هر کنش مغایر با آن فرهنگ پرده دری به ذهن رسیده و کنشگر خود را در صعوبت و سختی برای انجام می دید؛ بدون اینکه تذکر کسی در بین باشد . لذا در برخی از ماههای سال مطربان بزم خویش تعطیل می کردند حتی عرق خور ها و قماربازان و لاطهای محل هم تحت تأثیر فرهنگ عمومی به “خود کنترلی” می رسیدند، چرا که کنش خویش را مغایر با روح و معنای این ماههای مقدس می دیدند.
تنزل به سیزده بدر !
۳- آیا ممکن است شعبان و رمضان به مرور مثل سیزده بدر یا چهارشنبه سوری شود؟!
جواب جامعه شناسی به این سؤال منفی نیست.
البته صرف اینکه چند کنشگر اجتماعی به سلیقه یا عقیده خود در این ماهها عمل کنند مثلا سازی بزنند و بزمی بیارایند ، یکباره کنش اجتماعی شهروندان عوض نمی شود. اما اگر این کنش ها تکثیر شود مثلاً جای مجلس ذکر، لهو و سرگرمی و جای مناجات ، بازی و … شایع شود و درگام بعد این تکثیرها ، نظم و ارتباطی یابند و اصطلاحاً “ساختاری” شوند البته به آسانی فرهنگ دیگری متناسب با این کنش ها جای آن فرهنگ قدسی می نشیند و شعبان و رمضان به تعطیلات نوروزی تقلیل می یابد.
برای نمونه ممکن است جوانان و نوجوانان یک شهر سنتی همه حوصله نداشته باشند شبهای رمضان دعای افتتاح و مجالس ختم قرآن و محافل مناجات بروند و عده ای _حتی اهل روزه_ شبها دوگل کوچک در محل راه بیاندازند و برخی دیگر مثلا با ویدیو یا … سریال طنزی ببینند تا سحر شود . تا اینجا طبیعی است کنشی اجتماعی مجاز اما غیر همراستا با روح و هدف این ماهها از برخی کنشگران سر می زند و احتمالاً تکثیر می شود. اما در گام بعد مثلاً سازمانهای ورزشی بیایند و برای تیم های دوگل کوچک محلّات ، “جام رمضان” تعریف کنند یا صدا و سیما بیاید و سریالهای طنز رمضان را در چند شبکه پخش نماید ، حالا آن کنش اجتماعی تبدیل شده است به یک “ساختار اجتماعی” و سریع فرهنگ عمومی را تغییر می دهد . طوری که یک نسل بعد در فضای عمومی و فرهنگ مردم ، رمضان و شعبان بو و مزه ای متفاوت گرفته است.
به حسب تقویم شعبان و رمضان است اما چون فرهنگ عمومی درباره آنها عوض شده حتی روزه داران با تلویزیون و سریالهای طنز یا مسابقات فوتبال ، شب را سحر می کنند از رمضان فقط گرسنگی و تشنگی روز می ماند که آن هم کاهش می یابد و ذکر و توبه و ترک گناه و … کم و کمتر می شود و فرهنگ جدید نه آن ” کنترل اجتماعی” را اقتضاء دارد و نه ” تسهیل بندگی را “. بلکه به مرور کنشگران مؤمن باقی مانده که قصد نهی از منکر دارند با فرهنگ جدید “کنترل” می شوند و حرف خویش را مغایر با فرهنگ عمومی می بینند و علی القاعده افراد بیشتری از آنها سکوت کرده ، کنشی اجتماعی ازشان سر نخواهد زد تا مخالف بازی و تفریح قلمداد نشود! در حالی که آنها الزاماً مخالف ایندو نیستند ، مخالف تنزل شعبان و رمضان به سیزده به در و چهارشنبه سوری اند !
۴- شعبان امسال چه خبر است؟
در ماه شعبان امسال رکورد برنامه های کنسرت موسیقی (سنتی و محلی) ، جشنواره های موسیقایی ، برنامه های شاد با اجرای موسیقی زنده و … زده شده است ، یکباره شهر پر از تبلیغ این برنامه ها _که میزان آنها از عید نوروز هم افزونتر است_ شده است حال این سؤال جدی می شود: ” این کنش منظم اجتماعی(ساختار فرهنگی) در این ماه چه می کند”؟!
آیا تولیداتی فرهنگی برای ارجمندی این ماه و پیام و روح این ماه و اعیاد آن است(مثل چاووشی محرم یا سحرخوانی رمضان)؟!
یا تولیداتی مغایر با این روح (نه الزاماً ضد) است و فقط ظرف و بهانه اجرایش این ایام است ؟! برخی از این کنسرتها اگر ماه محرم و صفر هم مجوز می گرفتند همین برنامه را اجرا می کردند پس پیام و معنای کنش ها برآمده از پیام و معنای این ماها نیست و مثل جام فوتبال رمضان است! اگر چنین باشد این کنش های غیر رمضانی و غیر شعبانی به آسانی فرهنگ مقدس شعبان و رمضان را تعویض می کند.
بر خواننده بصیر این نکته روشن است که ” این برنامه ها مجازند!” و ، “مغایر باشرع نیستند” و “موسیقی حلالند!” و مانند این سخنان پاسخ این تحلیل جامعه شناختی نیست. بفرض اینکه همه برنامه ها مطابق با ضوابط شرع هم باشند(مثل فوتبال و طنز رمضان) باز از حیثی که با تکثر و تعدد خود و نظم و ساختار شدنشان فرهنگ عمومی این ماهها را عوض می کنند کنشی مغایر و ناهمسو با معنا و روح این ماهها هستند. شاید کنشگران (تولیدکنندگان این برنامه ها) نخواهند کاهنده اثر شعبان و رمضان در کنش اجتماعی شهروندان باشند.
اگر توجه به کارکرد خود در این ماه _ بخصوص با عدم توازن و تکثیر زیاد در این ماه ها_داشته باشند نخواهند فرهنگ عمومی این ماهها را به تعطیلات نوروزی کاهش دهند در آنصورت فقط به حلال و حرام بودن کنش خود نگاه نمی کنند و به اثر فرهنگی آن نیز توجه می کنند . یادتان هست بچه بودیم وقت اذان بازی را تعطیل می کردیم حتی اگر مسجد نمی رفتیم . ولو ما نماز جماعت یا اول وقت نمی خواندیم اما آن کنش اجتماعی ، اذان و نماز اول وقت را گرامی می داشت و آن ارجمندی نماز ، کنترل اجتماعی را پدید می آورد و ما درش سهیم بودیم اما اگر شوط شروع بازیِ مان وقت نماز شد، با کار مباحی قداست نماز را می شکنیم بعد نباید انتظار داشته باشیم بدون پشتوانه فرهنگی خود کنترلی در جامعه شیوع یابد.
۵- مدیون ماه شعبان نشویم!
از همین روست که در ایام الله ای که مخصوص ذکر خداست احکام متفاوتی از سوی خداوند وضع شده است تا گرامیداشت این ایام برای آن دو منظور در فرهنگ عمومی تثبیت شود برای نمونه :
-پیش دستتان نگاهی به احادیث فضیلت شب و روز جمعه در مفاتیح بیاندازید که “حق و حرمتی” برای آن قائل شده اند و از “جفای به آن” منع کرده اند بدین منظور به حسب روایات صحیح خواندن شعر در شب و روز جمعه مکروه است(مفاتیح الجناح/اعمال شب جمعه) در حالی که شعر خواندن از امور مباح و جایز است بلکه اشعار پندآموز خواندشان نیکو هم هست اما چون ایام خاص ذکر و توبه است امر مباحی ، مکروه می شود چه رسد به آشکار کردن امر حرامی که روایت است عذاب مضاعف دارد و …
به تصریح قرآن خرید و فروش مباح در هنگام اذان و دعوت به نماز جمعه حرام یا مکروه (به اختلاف فتوا) می شود (سوره جمعه/ آیه۹)
-از این بالاتر گاهی عملی مستحبی بخاطر آسیب دیدن ذکر و یاد خدا در ایامی خاص مکروه می شود مثل روزه روز عرفه که فضیلت بسیار دارد اما اگر موجب ضعف در دعای ظهر تا غروب عرفه می شود مکروه است . وقتی روزه ای که ثوابش برابر روزه تمام عمر است در ایام خاص اگر مانع ذکر و دعا شود مکروه می شود تکلیف بقیه موانع معلوم است .
-حال ماه شریف شعبان که از ماههای استثنایی است و به حسب روایات صحیح ماه رسول الله(ص) است : پیامبر در این ماه منادی ای در شهر می فرستاد تا بانگ زند : ” به درستیکه شعبان ماه من است خدا رحمت کند کسی را که مرا در ماه من یاری کند”…
و در صلوات خاصه این ماه می خوانیم که سیره و آداب رسول الله در این ماه به روزه گرفتن و قیام به عبادت در شب و روزش بوده است .
” بُخُوعاً لَکَ فی اِکرامِه وَ اِعظامِه الی مَحَلِّ حِمامِه” : یعنی تا هنگام مرگ با تمام توان کوشش می کرد در بزرگداشت این ماه(مفاتیح الجناح/اعمال مشترک ماه شعبان)
آیا کنشگران فرهنگی ما با مشغول کردن بیش از پیش مردم به ساز و آواز _که بهترین و نادرترین حالتش مباح است_ استنان به سنت پیامبرشان را در جامعه اسلامی می گسترانند؟!
آیا در برنامه های موسیقیایی متکثر و متعدد این ماه چیزی از جنس آنچه بوعلی در نمط نهم اشارات(مقامات العارفین) می گوید
(نوا و ندایی که انجذاب به حق کند) وجود دارد یا صرفاً سرگرمی و بهانه ی شادی و از مصادیق” انتم سامدون”(۱) است؟!
آیا چیزی از ترنم محبت به ائمه ی این ماه در تصانیف این برنامه ها وجود دارد تا ارادتی افزون کند یا اعیاد این ماه صرفاً بهانه ی خواندن ترانه های عامه پسند و کم مایه است؟!
آیا به مناسبت روز جهانی مستضعفین در این ماه چیزی از جنس سرود های حزب الله لبنان یا اوایل انقلاب و محدودی از خوانندگان معاصر در این برنامه های بالنسبه زیاد وجود دارد که از باب اصل اغاظه(۲) ، عمل صالحی ثبت شود یا عمدتاً از مصادیق لهوالحدیث است و برای لیضل عن سبیل الله(۳) ؟!
کاش اگر پاسخ کنشگران فرهنگی این ایام به این سؤالها منفی است اقلاً تولید فرهنگی مغایر با این ماه را برای فرصتهای دیگری می گذاشتند . کاش اگر منادی رسول الله(ص) در شهر برای اکرام و اعظام شعبان المعظم نیستند منادیان به آنچه از شأن و مرتبت شعبان می کاهد نمی بودند.
۱٫آیه ۶۱ سوره نجم : سمود = لهو و سامد انسان لاهی است علامه امینی براساس ۱۲ تفسیر این لهو را همان آوازه خوانی می داند(الغدیر ج۸ ص۶۸)
۲٫اغاظه در لغت یعنی خشمناک کردن.و اصل اغاظه مبتی بر آیه ۱۲۰ سوره توبه است که هر عمل مباحی که موجب غضبناک کردن کفار می شود عملی صالح قلمداد می شود
۳٫اشاره به آیه ۶ لقمان که به خرید سخن لهوی برای بازداشتن مردم از راه خدا می پرداخت. روایات اسلامی لهوالحدیث را به غنا و موسیقی حرام تطبیق داده اند.
به قلم : حجت الاسلام محسن قنبریان
چیکار کنیم؟اریاگانم خودت بستی.خوبه رهبر مملکت نیستی. بتوچه مردم دنبال چی هستند؟سرپیازی یا تهش؟مردم از امثال شما خسته شدن.جمع کنید خودتون رو
با سلام خدمت گور[…] خیلی بی ادبی من نمیخوام مثل خودت باهات صحبت کنم و میدونم حتی تا اخر مقاله رو نخوندی فقط از داغ دل یه حرفی میزنی حتی احساس میکنم متوجه منظور نویسنده نشدی تازه اگه خونده باشی امثال تو نمیزارن شخصیتی فرهیخته مثل ایشون خدمت فرهنگی واعتقادی به شهرستان کنند چرا چون بدون تعصب صحبتهاشون رو ملاحظه نمکنید چون سواد نداری زورت میاد کسی حرف علمی بزنه قدر زر زرگر بداند قدر گوهر گوهری اما حقیقت می مانند واین باطل است که مثل کف روی اب هست
یادداشت مهرداد بدیعی
مورخ ۸خرداد۹۵
***پیشرفت یا پسرفت***
حقیقت مردم بهبهان چیست؟
قطع یقین کسی منکر این موضوع و مطلب مهم نخواهدشد که پیشرفت درهر زمینه و عرصه ای درگرو خواست و توجهات و همکاری های همگانی در انواع و اقسام گروه ها و قشرهاست.
آنگاه که جمع و جماعتی خواهان تغییر و پیشرفت نباشند به قطع هیچ تحولی رخ نخواهدداد.
بعضا شاهد این قبیل موضوعات بوده ایم که در دیاری چون بهبهان،چرا بعد از چندین و چندسال هنوز آنچه که بایسته و شایسته ی این شهراست رخ نداده است.
دلیل کاملا روشن است چون مردم آن اولا خواهان تغییر نیستند و ثانیا نمی توانند پیشرفت کسی را به نظاره بنشینند.
در یک کلام اگربخواهیم بیان کنیم مردم بهبهان نه خودشان پیشرفت می کنند و نه اجازه ی پیشرفت و ترقی به کسی را می دهند.
در چنین شرایطی است که اشخاص سودجو و منفعت طلب بنام های مختلف وارد صحنه شده و خودرا خیرخواه و دلسوز معرفی می کنند و از سویی جیب مبارک خودشان را پر زپول می کنند و این وسط بدابحال مردمی که بخیالشان این فرد مومن و کارکن است.
آری بهبهان پیشرفت نمی کند چون دلسوز واقعی ندارد.
چون هربی سروپایی در یک مقام و منصب به یاوه سرایی مشغول است.
چون بی قید و بندها به دلایل مختلف صاحب قدرت و قلم شده اند.
چون آنهایی که حقا حقشان است دیده شوند در انزوا هستند.
و جمیع این مسایل مصداق بارز بی عدالتی است .
امیدوارم مخاطب عرایض بنده خود حق مطلب راگرفته باشدو امید که حقیقتا بهبهان را دلسوزان بهبهان به معنی واقعی کلمه در دست بگیرندو صاحبان قلم به دور از نفع شخصی و حزبی وارد گود شوند.امیدوارم که این متن بدون ذره ای سانسور منتشر شود
یاحق
سلام خدمت دوستان. اگر هر چیزی سر جای درست خود قرار بگیرد. یعنی شادی مردم در وقت خودش و سوگشان در زمان درست خودش می بود اگر تفریح مردم به موقع و بر اساس نیاز واقعیشان میبود ان وقت حرف اقای قنبریان خود به خود انجام میشد و نیازی به منبر رفتن ایشان در این خصوص نبود. اگر امکانات فضای مناسب هماهنگ با گرمای شهر وجود داشت قاعدتا برگزار کنندگان آن را برای ماه بعد از رمضان برگزار می کردند. مردمی که تفریح سالم ندارند مردمی که فضای مناسب ندارند وقتی یک شادی کوچک که برای لحظاتی یادشان برود مسیولین شهرشان چه خیانت هایی در حقشان کرده اند در سالهای اخیر دیگر یادشان نیست الان شعبان است یا رمضان. جناب اقای قنبریان ،وقتی دختران شهر ما هیچ جایی برای تفریح سالم ندارند. جایی برای بازی ندارند چه کنند؟
داداشم که اسم خودت رو گذاشتی گور.الهی دورت بگردم یه نصیحت کوچیک از برادر کوچیکت که مدام در حال سفر به شهر های مختلف هست رو بشنو.نه تنها حضرتعالی بلکه تمام خوزستانی ها توجه کنند.
توی هر شهری دانشمندان ومتخصصین و علماءشون رو میگذارن روی چشم و دور سرشون میگردن .اما چرا ندانسته و بدون شناخت درباره این عالم متخلق چنین قضاوت میکنید.خدا میداند که برخی از بزرگان قم درباره ی اقای قنبریان چه میگویند که اگر اصرار ایشان بر گمنام بودن نبود برایتان میگفتم سخنان علما و متخصصین قم را درباره ی ایشان. لطفا بروید و حضورا با ایشان
ملاقات نمایید و به شنیده هایتان اعتماد نکنید تا انوقت بدانید که چقدر درباره ی ایشان شایعه میکنند…..قدر نعمتی که خدا برای شهرتان فرستاده را بدانید و تا شناخت شخصی نسبت به کسی پیدا نکرده اید او را قضاوت نکنید چرا که شاید روز قیامتی پشیمان بشویدخدایی نکرده.