سالها نوشیم و گفتیم و فریاد کشیدیم. بارها و بارها شعر پر درد زنده یاد سید محمد سید را زمزمه کردیم که ” گفتری ای شهره نبکارن” اما چه سود؟! انگار نه انگار. حس عجیب آب در هاون کوفتن را داریم. بهبهان، فلاک بار تر از گذشته می شود هر روز. دیگر دلمان نمی آید نام روستا را هم به بهبهان خطاب کنیم چرا که حداقل روستا قانون خاص خودش را دارد اما بهبهان چه؟! مثلا روستاها یک جاده خاکی دارد که تکلیفش روشن است و انتظار از جاده خاکی به همان میزان خاکی بودنش است ولی بهبهان چه، آسفالتش موج روی موج، چنان ضربتی به خودروها وارد می کند که همه آرزوی خاکی بودن خیابان های بهبهان را دارند. حقیقتش دیگر از گفتن مشکلات بی شمار بهبهان خسته شده ایم. راهکار هم کم نیست اما همه مشکلات به یک مورد اساسی ختم می شود. مشکلی که اگر رفع شود با اندک مدیریتی، بهبهان را از این حالت تاسف بار خارج می کند.
همه ما بر این موضوع صحه می گذاریم که بهبهان در سطح استان و حتی کشور(به نسبت جمعیت خود) یک شهر ثروتمند محسوب می شود. منظور از ثروت مذکور فقط سرمایه ای است که در دست مردمان این دیار قرار گرفته است نه پتانسیل های خدادای منطقه. شاهد این مدعا حضور بیشمار بانک ها و موسسات مختلف در بهبهان است. حتی بهبهان فرزندانی دارد که در سرتاسر ایران عزیز و حتی جهان، به کارهای اقتصادی کلان مشغولند. اما سوال اساسی اینجاست که چرا این سرمایه های سرگردان به بهبهان سرازیر نمی شود؟!
پاسخ شاید در نگاه اول برای هر یک از شهروندان بهبهان این باشد که مسئولین بهبهان کم کاری کرده و نتوانسته اند راهی برای حل این موضوع بیابند. نگارنده هم کاملا با این موضوع موافق است که بسیاری از مسئولین بهبهان نه توانایی انجام این کار را داشته، نه وقت و هزینه ای برای این کار می گذارند! متاسفانه برخی از مسئولین بهبهان دچار روزمرگی اداری شده و هیچ برنامه و دورنمای سالانه ای برای اداره متبوع خود متصور نیستند و فقط روزگار می گذرانند تا روز تودیع و معارفه …
البته این موضوع فقط یک روی سکه است. روی دیگر سکه این است که خود ما مردم بهبهان هم از ورود سرمایه های همشهریانمان به بهبهان نه تنها استقبال نکرده ایم که بعضا مانع از انجام آن شده ایم!! بگذارید کمی بی پرده بگویم که بسیاری از ما بهبهانی ها خواسته یا ناخواسته نسبت به سرمایه داران شهرمان بدون هیچ دلیلی یک ذهنیت منفی داریم، نمی دانم چرا ؟! همه ما خوب میدانیم که برخی از مسئولین ناکارآمدند و عده ی دیگرشان هم که دلسوز این شهرند واقعا آه در بساط ندارند که قدمی بردارند، پس راهی نداریم جز اینکه دست به دامن بخش خصوصی و سرمایه گذاران بهبهانی و حتی غیر بهبهانی شویم.
بخش خصوصی موضوع پیچیده ای نیست جز بها دادن به همین سرمایه داران بهبهانی خودمان. پذیرایشان باشیم نه در حرف بلکه در عمل. فضا را برایشان محیا کنیم. با هر مسئولی که از این در سخن می گویی، می گویند ما آمادگی کامل داریم اما به واقع چرا این اتفاق تاکنون به شکل مطلوبی رخ نداده است!؟
با اندکی تامل می توان دریافت که بهبهان به یک هماهنگ کننده مقتدر نیازمند است که پلی باشد بین سرمایه گذاران (بهبهانی و غیر بهبهانی) و مسئولین بهبهان. هماهنگ کننده ای که از لحاظ قانونی قدرت لازم را داشته باشد، شخصی مانند نماینده، فرماندار و یا … فردی که با قدرت این موضوع را دنبال کرده و موانع لازم سرمایه گذاری را مرتفع کند.
بهبهان خاطرات خوبی از سرمایه گذاری غیردولتی دارد از دروازه قرآن گرفته تا دانشگاه خاتم النبیا(ص)، حتی در دوره ای هم موج گسترده ی خیرین مدرسه ساز بهبهان در ایران زبان زد شد. شما فکر می کنید که امثال آریاگان اگر به همت بخش خصوصی ساخته نمی شد، در بهبهان اثری از مراکز تجاری و تفریحی دیده میشد؟ که البته بخش تفریحی همین مجموعه هم به دلایلی که شاید مجال آن در این نوشتار نمی گنجد به تعطیلی منجر شد که به نظر نگارنده، مردم بهبهان هم سهم قابل توجهی در آن داشتند! از همین رهگذر ذکر همین نکته بس که شهربازی تعطیل شده آریاگان می توانست با مدیریت بهتر مجموعه، اکنون به مکانی جذاب برای شهروندان شهرستان و شهرهای همجوار تبدیل شود، اتفاقی که در روزهای نخست بازگشایی این مجموعه به تحقق پیوست و از مدارس شهرهای همجوار مورد استقبال قرار گرفت اما طی یک روند ناامید کننده این مکان با ارزش که می توانست تا حدودی هر چند اندک به رونق اقتصادی بهبهان کمک کند به تعطیلی منجر شد و سالهاست دارد خاک می خورد و صد افسوس که سرمایه گذار بهبهانی این مجموعه هم اکنون در تهران مشغول سرمایه گذاری است.
آریاگان ها باید درس عبرتی شوند برای این مقوله. البته نگارنده معتقد است روند جذب سرمایه گذار به همین سادگی ها نیست ولی با توجه به تعصب خاص و منحصر به فرد بهبهانی ها، می توان از این رهگذر یک انقلاب اقتصادی در بهبهان ایجاد کرد به شرطی که هم مردم فهیم بهبهان به اهمیت موضوع توجه بیشتری کنند هم مسئولین اقدام عملی در این زمینه انجام دهند.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بدانیم که بهبهان از رهگذر منابع و بودجه های دولتی به جایی نمی رسد بنابراین هر جور شده بایستی وارد مذاکره با بخش خصوصی شویم و امتیازات مفیدی به آنها بدهیم تا بتوانیم ترغیب شان کنیم که در شهر سوخته بهبهان سرمایه گذاری کنند و آرزو کنیم که سود مالی خوبی از این رهگذر نصیب شان شود تا شوق سرمایه گذاریشان برای پروژ های بعدی بیشتر و بیشتر شود. اگر این مهم رخ دهد، بهبهان کمی سروسامان می گیرد وگرنه تا ابد همین آش است و همین کاسه.
کلام پایانی اینکه:
بهبهان مردمی دارد نجیب، نخبه و ثروتمند. کاش کمی تامل کنیم که چرا شهر این مردم به این حال و روز افتاده است؟ نگارنده ریشه همه مشکلات بهبهان را از بین رفتن حس مسئولیت پذیری بهبهانی ها می داند چه مردم و چه مسئولین. همه ما مسئولیم در مقابل فرار نخبه هامان، همه ما مسئولیم در مقابل عدم سرمایه گذاری عزیزانمان. آری اگر دید ما مردم نسبت به همین موضوعِ جذب سرمایه های سرگردانِ فرزندان بهبهان، یک دید باز و آینده نگرانه تر بود اکنون حال و روز بهبهان اینگونه بود؟!
این نوشتار هم می تواند مانند همه نوشتارهای دیگر به آرشیو نشریات بپیوندد و هم می تواند سرآغازی باشد بر پایان دردهای کهنه بهبهان. هر جور میل مردم و مسئولین بهبهان است!
مهیا عامو.بهبهان بهبهان که میگن اینه؟شهربازی اریاگان..[…]….جرات داری،بنویس،کی مقصره.نئن به نرخ روزخورها…راهی،که کل سایتتون میره ،ما قبلا رفتیم
اقای نگارنده لازم نیست خودتو خسته کنی فقط یک روز سراغ ۱۰ مدیر اصلی بهبهان برو و امتحانشون کن اصلا ببین با دنیای اینترنت و سرمایه گذاری ارتیاط دارند و ببین همین مقاله ساده شما را خوندند ؟ بابا اونا از اینده بی خبرند
سلام،متاسفانه “هم گفتره ای شهره نه بکارن”هم مردم نا امید شده اند. همین انتخابات را ببینید فرقی نمیکند کدام نماینده باشد اما اطرافیان اینان را بنگرید ؟هر دو نماینده را عرض می کنم. بیشتر اطرافیان و سینه چاکان از اینها مطالبات می خواهند که بی گمان مطالبات جمعی و منفعات عمومی نیست. متاسفانه این اطرافیان از هر دو نماینده آماده اند که بعد از برنده شدن دخالت در اموری که ارتباطی به نماینده شهر ندارد ورود کنند. که اعم آن استخدام ی هست. متاسفانه کاری که اقای شریعتی طی چهار سال نمایندگی به فعلیت رساند اکنون به صورت پتانسیل در اطرافیان نزدیک هر دو نماینده به چشم می خورد و صد البته منافع شخصی و امیال درونی چنان سر به فلک رسیده که گویی شریعتی ای وجود نداشته و اکنون در صدد هستند بسان اطرافیان شریعتی را بیافرینند.
پیشنهاد میکنم هر کدام از نامزدهای نمایندگی انتخاب شدند مردم به صورت گروه گروه به نماینده انتخابی مراجعه کنند و مسایل اساسی از جمله ساخت بیمارستان و تحهیزات و … که نیازهای اولیه شهر می باشد را مطالبه نمایند. و هر ماه تیمی بدون جبهه سیاسی از نهادهای مردمی تشکیل شود و تمامی اعمال و کردار نماینده را ذیر ذره بین قرار دهد و نماینده را موظف به پاسخ گویی کنند . البته این گروه باید جمعی از مردمی باشند که کاردان و دل سوز و از فرهیختگان باشند. البته انتخاب این افراد می بایست به دقت و بدون باند بازی صورت پذیرد در حقیقت افرادی باشند که به دنبال نام و نشان نباشند و فقط اهدافشان سازندگیست. حال اگر هر کدام از این افراد پرچمدار جبهه خاص سیاسی باشند انقدر مقید ومتعهد به “سازندگی شهر”باشند که به هنگام انجام وظیفه بدون مد نظر گرفتن جبهه خاص سیاسی خود و فقط برای سازندگی عمل کند. پیدا کردن این گونه افراد مشکل است اما شدنیست. لذا از گردانندگان این سایت خواهشمند است لطفا از همین الان برای پرداختن مسرانه در براوردن مطالبات جمعی، از نماینده منتخب اینده اقدام کنید. با تشکر. (این کار شدنیست )
حاج محمدرضا با تشکر از کالم گرم وانتقادات بجا ی جناب اقای فرجیان پورامیدوارم مسئولین بهبهان ازخواب خرگوشی بیدار وبرای معضلات عدیده شهرستاناقدامعاجل پیشه کارنمایند بقول معروف عزیزخوش بیان جانا سخن از زبان ما می گوئی باتشکرر
با سلام، اون شاعر عزیز هم اشتباه کرده
مگه همین بزرگترهای شهر از کجا اومدن؟؟؟؟ از دل همین مردم، پس همین مردم شهر که سنگشون به سینه زده میشه ایراد دارن ولی حاضر به تغییر نیستم.
هیچ مسولی هم هیچ کاری نمیتونه بکنه چون خانه از پای بست ویران است
و همچنین خود نگارنده و دوستان
بی اخلاقی سال گذشتتون در حق شخص خودم رو فراموش نکردم . ایا واقعا درسته این؟؟؟؟
بعد تیتر بزنیم فلان و بهمان
اینم ننوشتم که بزاری دوست عزیز، شمارتو نداشتم نوشتم که بخونیشو یادت بمونه، خصوصا اون بخشیش که با شما بودم