مدیریت در بهبهان

مدیریت، حلقه مفقوده بهبهان ؟!

آنچه از این مقوله استفاده می شود، ترک روال خمودی و کم کوشی است و جدیت در تغییر بنیادی کنش های زندگی جمعی تا حصه ای از شأن اهل بهبهان را زنده کنیم. طریق جاری که برجا مانده از تدابیر غیر مردمی گذشته است، تأثیر تخریبی خود را در عمق و رویه ی رفتار عمومی آشکار کرده است. اینک شاید نتوانیم ادعا کنیم که بهبهان به صورت شاخص دارای ارزش های منحصر به فرد یا حتی خاص این محدوده جغرافیایی است. اینک شاید وقت آن رسیده است که تفکر کنیم که چرا به دست ضعیف تر از خود به سختی درافتاده ایم و حاصل تجربه ی این ناخواسته ها فقط یک برون فکنی ناهمگونی است که گاه همه ی کم کوشی خود را به سقف دنیا تف می کنیم. هم اینک که از زمان نیز عقب مانده ایم جای تدبر دارد که رواج اندکی از انبوه آثار زیستی مخصوص بهبهان چرا؟ و گروش به تجددی کم مایه از چه رو ارزش قوی قومی را نابود می کند؟

زبان را توجه کنید که حامل انتقال پیام است بین همه ی همشهریان. چه درصد اندکی از هزاران واژه و اصطلاح ، رایج است و اغلب به طعن و تمسخر گرفته می شود. بزرگداشت را با بزرگ نمایی اشتباه می گیرند و در نمود های زندگی جمعی، طاقچه بالا می گذارند.

این در صورتی است که تنها گوینده را کم ارزش می کند  و البته شنونده ای که از سر خالی بودن ذهن، تصور می کند حرمتی به هویت خود داده است. مدیریت کارآمد، نخست به زنده کردن کل آثار فرهنگی اقدام می کند و سپس با کارشناسی کارشناسانه، زنجیره ی فرهنگی بهبهان را به هم متصل می کند، از آن پس و ضمن بررسی مقوله ی جامع شهرمان، به رضایت و ترقی نوع زیستی اکثریت می اندیشد.

یقیناً نیاز بهبهان و مدیریت کلان ایجاب می کند با تأمین رضایت و امنیت پایدار، نام و نشان هر دو به خوبی آشکار شود. من مدیریت های خرد را پیشنهاد می کنم که شدنی تر است. مدیریت کلان را با کلان مردمان می گویم. نیاز شهرمان اما مدیریت جامع است. گمان اینکه مزمن شدن ویرانه ها و گستره ی معضلات، مانع تحقق این نیاز می شود، در اثر کم کوشی است. یقین مقصودم مجموعه های اداری و مدیران رسمی نیست. اینان در جنب انجام این خواسته ها، درصدی اندک اما کلیدی را وظیفه دارند. منظور بهره وری از استعداد مردمانی است که هم اینک در سطح کشوری شخصیت های مطرح هستند و در طول تاریخ نیز بوده اند و بیشی گرفته اند.

جمعیت حاضر در شهرمان، شهروندان فعلی هستند. بیان خواسته ها از سر کارشناسی، معضل برای همه است. نه در متضرر شدن کسی استثناء است و نه در همیاری کسی از نظر دورافتاده است. آنچه از آحاد مردمان بر می آید، در تقسیم اولویت ها، جنبه ی تأثیر و تأثر دارد که توصیه ام بر مدیران رسمی، رعایت زنجیره ی شناخته شده ی کشوری است و نه انتساب توهم و تهمت به نیکو اندیشان. و آحاد مردمان در احساس همدلی، از فداکارترین اهالی هستند. و این شاخصه نیز اهل بهبهان را در خلق و خوی انسانی بر دیگران ارجح می کند. نیاز را در طول دوره ای حدوداً۵۰ ساله، غربال کرده ایم و سالیان طراحی شده است و نیاز است تا خباثت از اندیشه بعضی سنگ اندازان برداشته شود و نعمات عدیده ای از اثر این نیکواندیشی مشاهده شود.

البته ما گرفتار یک معضل فرهنگی باز دارنده هستیم  که در ضرب المثل می گویند: « خان می بخشد و خان علی خان نمی بخشد.»

یقیناً مستقیم به کلان ترین مدیر کشوری، ارجاع دهید، دستور اکید و پشتیبانی آشکار می کنند، اما در لابیرنت اداری بهبهان سکوت گذاشته می شود. ” و خدای سرنوشت هر قوم را به دست خودشان عوض می کند.”

حیف است که مدیریت در نظام اسلامی که حاصل خونبهای بزرگی است در سردرگمی باشد! مدیریت های تکرار شده، بدیع و پیشنهادی است و در مقولات رسمی نمی گنجد. همت می خواهم که بهبهانی بسازیم، فخر اکنون و آینده ی ما و نیاکانمان.

یک یا علی تا همدلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش