ershad-behbahan

فرهنگ دولتی ! و نقش آن در بهبهان امروز / قسمت اول

ساموئل هانتینگتون در کتاب تمدن ها و بازسازی فرهنگ جهانی می نویسد:

در اواخر سال ۱۹۸۰ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مهم ترین وجه تمایز میان ملت ها ایدئولوژی، سیاست، یا اقتصاد نبود، بلکه تمایزهای فرهنگی بود.

فرهنگ با وجود همه ­ی ظرفیت ها و ظرافت های بالقوه و منحصربفردش اغلب دستمایه و دستاویزی تزئینی و روپوشی خوش نما برای شکیل جلوه دادن ناراستی ها و نابسامانیهای جاری جامعه ی ما بوده است. و بیش از آنکه مصرفی حقیقی داشته باشد و اهرمی پیش برنده و جهت ده برای سبک زندگی بشری باشد و علاوه بر استحکام هویت ملی و بومی، پایه های مدنیت جامعه را استوار سازد، مصرفی ویترینی و پرستیژی داشته است.

در ایران واژه­ی فرهنگ پس از مدتی فراموشی از یادها، دگربار در سال ۱۳۱۴ خورشیدی با تاسیس فرهنگستان ایران و تبدیل وزارت معارف به وزارت فرهنگ (پس از انقلاب اسلامی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر نام یافت) مجدداً در سطح جامعه مطرح شد.

متولیان رسمی فرهنگ کشور به رغم گستردگی حوزه­های تحت امرشان کمتر پیش آمده اختیارات و حد و مرزهای مجریان و جریان های فرهنگی را به روشنی ترسیم نمایند. به بیان دیگر هر که۷۰-۴۶۳
آمده به فراخور حالش و برداشتش از حال جامعه طرحی نو در انداخته  است.

اگر فرهنگ را مجموعه ی پیچیده ای از دانش ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه فرد به عنوان عنصری ازجامعه ی خویش فرا می گیرد معرفی کنیم؛ بیان دو نکته ضرورت دارد؛

علاوه براینکه زنده نگاه داشتن فرهنگ و انتقال آن به نسل های آتی امری مهم و حیاتی است، باید دید سهم هر کدام از اجزاء فرهنگ در ساختار رسمی فرهنگ کشور چقدر است؟

اگر آیین های ملی ایرانیان نظیر جشن تیرگان، جشن مهرگان، جشن سده، آیین سپندارمذگان (روز عشق)، جشن اسفندگان و … در برپایی مراسم نوروز، شب یلدا و چهارشنبه سوری تخلیص شده است آن هم نه به گونه ای سنت مدارانه که بل گاهاً انحرافی و زیان آور، دیگر سخن گفتن از پاسپانی آیین ها، رسوم، گویه ها، نواها و بازی های بومی و محلی آب در هاون کوفتن است.

روی اصلی سخن این نوشتار متوجه فرهنگ رسمی و دولتی این دیار بویژه متولیان فرهنگی بهبهان ما است که نکاتی در ادامه می آید.

حیطه رسمی فرهنگ دارای حوزه ی وسیع و گسترده ای است که انتشاراتی ها، مطبوعات، کتابخانه ها، نویسندگان، شعرا، هنرمندان (اهالی سینما و تئاتر و موسیقی، خوشنویسان، طراحان، عکاسان)، عرصه ی آگهی و تبلیغات، امور مساجد و حج و زیارت را در بر می گیرد.

اداره ارشاد اسلامی شهرستان بهبهان
اداره ارشاد اسلامی شهرستان بهبهان

به رغم این همه گستردگی و حساسیت های ویژه ای که از سوی متولیان و فرهنگی و حاکمان جامعه براین حوزه متراتب است، این مجموعه از نظر توجه عادلانه به بخش های گوناگونش، رسیدگی مالی و عاطفی به اصحابش و بروز رسانی و گسترش امکاناتش تارسیدن به وضعیت مطلوب و مناسب فاصله ی بسیار دارد.

اگر نظر رهبر فقید انقلاب میزان است که به درستی و نیکویی فرمودند: ((اگر فرهنگ درست بشود یک مملکت اصلاح می شود اگر فرهنگ، فرهنگ صحیح باشد جوان های ما صحیح بار می آیند)) باید عنایتی فراتر از آنچه در شعار می آید به این حوزه مبذول گردد.

شوربختانه باید اعلام۷۰۰-۵۰۱ داشت فرهنگ در جامعه ما دو رو دارد. آن هنگام که پای حرف و شعار در میان باشد به سان یتیمی هزار صاحب است و چون زمان عمل فرا رسد به بیوه زنی ماند که با سخت جانی باید گلیم خود را از آب بیرون کشد.

به تحقیق فرهنگ صحیح در فضایی رخ می دهد که توام با آرامش و آزادی عمل بخشیدن به اصحابش باشد و نگاه سهلی و سمحی بر تنگ نظری چیرگی داشته باشد و هنر و هنرمند خود را محصور در ابلاغیه ها، قالب ها و دیکته ها نبیند.

و اما وضعیت فرهنگی شهر ما …

عملکرد نامطلوب و عدم استفاده از کلیه ی پتانسیل های موجود و بالقوه تحت پوشش اداره فرهنگ و ارشاد بهبهان لزوماً منحصر به چند سال اخیر نمی شود و مع الاسف باید اشاره داشت که این رویه ی نامیمون و غلط به سبب استفاده از سلایق شخصی و روشهای ناصواب طی سالیان دراز چه قبل و پس از انقلاب این مجموعه را آسیب پذیر نموده است.

بافت فرهنگی شهرستان بهبهان با قدمت ۷۰۰ ساله نیز در این سال ها بسیار پرمناقشه و شکننده بوده است.

به رغم وجود دلدادگان و فرهیختگان فرهنگی بسیار و هم طیف، به سبب تفرق و پراکندگی، به سان اوضاع رایج کشور، اقلیت قدرت مدار با تریبون های بی شمار، حمایت های بی دریغ و عِده و عُده سردمدار عرصه ی فرهنگ شده است.

یکی از این مناقشات اظهار فضل های گاه و بیگاه روحانیون جوان شهرما و رویکرد گاه احساسی آن ها و اعمال نظرهای امام جمعه محترم است.

امام جمعه محترم در نظر داشته باشند تائیدات وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی را احترام نهاده، علاوه برتمکین به قانون و عدم مانع تراشی، با حضورشان در برنامه های اهالی فرهنگ و هنر مایه ی دل گرمی و پشتوانه ای برای آنان باشند.

روحانیون جوان (منسبوبین مسجد بلال) همشهری مان نیز بیش از آنکه دغدغه خویش را مصروف مسائلی که تحت نظارت وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی است بنمایند، با بازنگری در رفتار و اندیشه شان کمک حال دلسوزان و صاحب نظران فرهنگی شهرمان باشند. و با درک صحیح از وضعیت نابسامان فرهنگی کهن سرزمینمان در جهت رفع مشکلات فرهنگی بکوشند نه اینکه باری مضاعف باشند. به بیان دیگر خود را با مردم ببینند نه برمردم.

نگارنده با وجود داشتن اختلاف نظرهای بنیادی با این حضرات واشتراکات اندک، عمیقتاً به حضور این دوستان در سپهر فرهنگی شهرستان باور دارد، و لزوم رشد و بالندگی در هر عرصه را  در چند صدایی می بیند و نه حذف صداها.

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش