cover-job

شغل هاي كاذب، گريبان گير جوانان مستعد بهبهاني !!!

بشر همواره در تكاپو بوده تا بتواند براي ادامه زندگي خويش سطحي از رفاه ولو به صورت نسبي فراهم آورد لذا در طول تاريخ به راه هاي بسياري تمسك جسته و گاهي كار را خوب شروع كرده و گاهي هم بد و در اين ميان مي توان به مواردي اشاره كرد كه با وجود اينكه اشخاص و به خصوص جوانان ،كار را خوب شروع كرده اند ولي متأسفانه به هر دليل نتوانسته اند به اميال جوانانه خويش دست يابند . تا به حال از خود پرسيده ايد كه چرا جوانان بعد از مدتي دچار نوعي يأس و نا اميدي در جامعه شده و ديگر ميلي به تغيير در آنها نمي توان يافت ؟ يا اينكه چرا وقتي كاري را شروع مي كنند پس از مدتي معمولاً آن را رها كرده و به دنبال كار ديگري هستند؟و از اين قبيل سوالات…

job

امروزه اگر در بهبهان نگاهي بيندازيد خدا را شكر كمتر كسي را مي بينيد كه اهل تلاش و زحمت و آينده سازي نباشد . جوانان عزيز هم در حد خود و البته با در نظر گيري ميزان منابع در دسترس از هيچ كاري فروگذاري نكرده اند، ولي چيزي كه اخيراً بسيار در ذوق مي زند پناه آوردن خيلي از جوانان به شغلهايي مانند بوتيك (لباس فروشي مردانه و زنانه)، فانتزي فروشي ،كافي شاپ ، فست فود و… يعني عملاً خود را در يك مكان دست و پا گير محبوس داشته و قوه تحرك و باروري فكري و جسمي را از خود دريغ مي نمايند که این می تواند ناشی از نوعی سردرگمی باشد.

job2

نگارنده مي تواند مثال هاي زيادي را بيان نمايد كه جواني كه حد اقل 3 تا 4 سال را در محيط آموزش عالي سپري كرده و در يك رشته مشخص به تحصيل پرداخته اينك به دنبال يك كار آزاد مي گردد كه هيچ ربطي با تحصيل او ندارد و خود او نيز از اين عدم ارتباط آگاه است و حال اينكه اگر در فكر ازدواج هم باشد يا قبلاً ازدواج كرده باشد مشكل دو چندان خواهد شد. ما منكر اين قضيه نيستیم كه گاهي سياست هاي كلان دولتها براي اشتغال جوانان داراي مشكل است ولي اين موضوع به هيچ وجه نمي تواند تنها عامل بيكاري جوانان باشد. بلكه عدم خود باوري و عدم تكيه بر توانايي هاي جوانان توسط خودشان تأثير زيادي در این امر دارد. قضيه را بدينگونه شرح دهيم كه وقتي جواني در يك برهه زماني خاص (مثلاً در سن20تا25 سالگي) به دنبال کار مي رود و شغلی پشت میزی پيدا نمي كند در نتیجه دنبال سرمایه ای می رود تا آن را به بازار وارد کند که اگر خود توانست سرمایه را جمع کند که هیچ اما در بسیاری موارد می بینیم که پای پدر و مادر را در یک کفش کرده که الا و بلا باید سرمایه مرا برای ورود به بازار تأمین کنید تا پول در بیاورم. به نظر نمی رسد هزینه جمع آوری سرمایه برای این نوع شغل ها از هزینه فکر کردن و تصمیم عاقلانه گرفتن کمتر باشد.!!! همچنین به این فکر نکنیم که هر کس کار دولتی پیدا کرد او تضمین است .

این را عرض کنم امروزه در دنیا تولید حرف اول را می زند و علمی وکاری که منجر به تولید نشود هیچ ارزشی ندارد . جوانی که باید انرژی و سرمایه خود را در راه تولید و جذب سرمایه ماندگار بگذارد به یک مصرف کننده صرف تبدیل شده که باید پول بدهد و پول بگیرد تا حیات اقتصادی خود را حفظ کند و جالب اینکه بعدها دوست دارد کمتر هزینه کند و بیشتر سود کند در نتیجه ریسک کرده و آیا این ریسک به ضرر او تمام شود یا سود خدا داند. اگر کشوری مانند هند و چین می خواست اینگونه باشد تاکنون از بین رفته بود لذا ما می بینیم گاندی می آید و تحولی در خود کفائی کشورش ایجاد می کند(در مقیاس کوچکتر ایران و کوچکتر بهبهان)جامعه اقتصادی برای کسی می ماند که اهل تلاش باشد . باید گفت همانگونه که در طبیعت نظریه انتخاب طبیعی مطرح است در دنیای انسان هم شبیه این موضوع داریم. یعنی جوینده کار یابنده است .

job3

همه جامعه که پارتی بازی نیست بلکه این جامعه است که جوان توانا را خود به خود به بالا میکشد و این ، ایمان به توانایی را می طلبد . اگر از بسیاری از دوستان جوان مغازه دار بپرسید که از کار خود راضی هستید می گویند: نه بابا بازار نیست… . ولی از طرف دیگر کسانی را هم می بینند که در این راه موفق شده اند ولی جوان نمی پرسد به چه شکلی بلکه فقط می خواهند به پله آخر برسند نه با طی پله ها بلکه با پرواز و پرنده ای که آداب پرواز را نیاموزد سقوط خواهد کرد.

نمی خواهم بگویم جوانانی کاسبی می کنند کارشان اشتباه است بلکه می خواهم بگویم شوری که در درون جوان است باید در جای خود بکار برده شود . وقتی که از توانایی های خود بهره نبریم بلاشک ذهنی منفعل و جسمی خسته مونس ما خواهد بود که از آن هیچ برنیاید. هیچ آسایشی نیست که قبل از آن سختی نباشد . بیشتر جوانان ما هدف ندارند و فقط نشسته اند خداوند از بالا در کاسه آنها بیندازد. شما خواهید دید زمانی برسد که همین بهبهان از لیسانس و فوق و دکتری پر شده ( تعداد دانش آموختگان آموزش عالی بهبهان، از فوق دیپلم به بالا در سال 85 برابر11620 نفر میباشد) و وقتی پای دیگر توانایی ها وسط می آید خود به خود عده ای کنار می روند. من از جوانان می پرسم …؟ مثلاً آیا تا به حال به فکر شغل کشاورزی بوده اید؟آیا تا به حال از خود پرسیده اید چرا پدران ما در سن ما حد اقل می توانستند گلیم خود را از آب دربیاورند؟؟ اما ما …  چرا باید بنشینیم که دستمان را بگیرند .؟ خود به صحنه آمده و هنر خود را آشکار کنیم . قدر این فرصتها و خود را بدانیم چرا که کسی که قدر خود را نداند هلاک خواهد شد . پیشنهاد من این است : تفکر در احوال و توانایی های خود، مطالعه ، ورزش و نظم در زندگی . پاسخ زحمت و فکر پاک خود را خواهید دید….

نگارنده به عنوان یک جوان بهبهانی از تمامی مسئولین، نماینده، سرمایه داران ، معلمین ، دانشمندان ، اعضای اصناف و تمامی کسانی که دستی در کار دارند تقاضا می نماید فضای بحرانی بهبهان و خطرات هولناکی که جوانان خوب ما را تهدید می کند را دریابید و با در نظر گرفتن تمامی پتانسیل های بهبهان اعم از فرهنگی ، اجتماعی و جغرافیایی به کمک سرمایه های راستین این دیار بشتابید.

سرمایه هر پدر و مادری جوان اوست آتش به سرمایه والدین نزنیم

((( این جهان کامل و تمام عیار است ،هیچ اشتباه یا خطائی در آن نیست و هیچ تحولی اتفاقی نیست. این شعر یگانه یعنی جهان کامل ، به طرزی عالی با هم هماهنگ و همزمان است و وقایع آن از تقارن زمانی برخوردارند ))) دکتر وین دایر

جوانهای عزیز و مسئولین بیایید از زمان خود عقب نمانیم و تقارن را بر هم نزنیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش