شیخ غلامرضا شاه عفو بهبهان

مصاحبه // گفتگو با شیخِِ صریح اللهجه

در این دوره زمونه رک گویی و صریح اللهجه بودن رو خیلی ها دوست ندارند مخصوصا مسئولین ،در چند سال اخیر یکی از روحانیون بهبهان این جسارت رو نشان داده و بدون هیچگونه ترس و چشم داشتی بر روی منبر در مورد مشکلات و دردهای مردم بهبهان صحبت می کند و کمتر مسئولی است که بخاطر کم کاری و یا باند بازی و یا حق خوری توسط ایشان مورد انتقاد قرار نگرفته باشد. از نظر بنده یکی دیگر از خصوصیات بارز ایشان این است که تا به حال به سمت جناح های سیاسی کشیده نشده اند و همواره و در تمامی مشکلات در کنار مردم بوده اند و هیچوقت خود را از مردم جدا نکرده اند.

اینک شما عزیزان را دعوت می کنم به خواندن این مصاحبه خواندنی و قابل تامل :

شرح حال مختصری از شیخ غلامرضا شاه عفو

غلامرضا شاه عفو متولد سال ۱۳۴۵ در شهرستان بهبهان و در محل پهلوانان به دنیا آمدم و در حال حاضر در خیابان شهید نحوی و به نوعی در بین الحرمین امامزاده شاه فضل و محل پهلوانان ساکن هستم.

کجا تحصیل (از کودکی تا طلبگی) کرده اید و از محضر چه اساتیدی بهره برده اید؟

دوره ابتدایی را در دبستان دهخدا گذراندم و بعد برای دوره راهنمایی به مدرسه شهید گرایمی رفتم و دوران دبیرستانم را هم در دبیرستان شریعتی سپری کردم. شروع طلبگی را در حوزه امامزاده ابراهیم بهبهان بودم و بعد مدتی را هم برای افتتاح حوزه گچساران به این شهر رفتم و همچنین مدتی هم به حوزه اصفهان رفتم. بخشی از آن هم به صورت متفرقه از طریق نوار و … بوده است.

در بهبهان اساتید بنده مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی و آقای حجت الاسلام والمسلمین شیخ فتح الله روحی پور بودند.

چند سال است که منبر می روید و عمده مسائلی که سعی می کنید به آن بپردازید چیست؟

از دوران کودکی به همراه پدرم پای منبر ها و سخنرانی ها می رفتم. چند سالی قبل از انقلاب که آقای ابطهی به بهبهان آمدند بنده هم به همراه پدرم پای منبر ایشان میرفتم و جالب این بود که هرچه ایشان روی منبر می گفتند را حفظ می کردم و به محض اینکه به خانه بر می گشتم پارچه ای را روی سرم می گذاشتم و چادری را روی کتفم می انداختم و تمامی سخنان ایشان را به طور کامل از اول که خطبه می خواندند تا آخر که مصیبت می خواندند را نقل می کردم و همان موقع تقریبا جرقه تمایل به منبر و روحانیت در بنده بوجود آمد و مسیر و نحوه منبر رفتنم را هم از مرحوم آیت الله مجتهدی آموختم و ایشان را می دیدم که در خطبه هایشان برای انعکاس درد ها و مشکلات مردم چقدر حرص می خورند و وقتی مشاهده می کردم که ایشان در این مسیر بسیار تنها می باشند و جسورانه در خطبه ها فریاد میزدند تصمیم گرفتم که هر زمانی منبر رفتم مانند ایشان منبر هایم جسورانه و انتقادی باشد.

بیش از ۲۰ سال است که منبر می روم و البته بنده از اوایل طلبگی و بدون لباس هم منبر می رفتم و شروع گفتار و منبر هایم در مراسم شهدا بود و در زمان تشییع و یا در مراسم شهیدان پای منبر می ایستادم و سخنرانی می کردم.

شما یک شیخ صریح اللهجه (رک) هستید واین یکی از نقاط قوت شماست، آیا تاکنون از این بابت به مشکلی برخورده اید؟

نه، بنده انگیزه دارم هم انگیزه وجودی دارم و هم انگیزه اعتقادی حالا که این لباس را پوشیده ام باید تا در توان دارم به مردم کمک کنم و اصلا از کار هایی که برای مردم و برای دین کرده ام پشیمان نیستم با اینکه هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ بدنی مشکلات زیادی برایم به وجود آمده اما اصلا پشیمان نیستم و به لطف خدا تا می توانم این مسیر را ادامه می دهم.

به هر حال همه صراحت را بر نمی تابند و متاسفانه جامعه به نحوی شده که گاهی دو رویی را می طلبد و قاعدتاً افرادی که دو رویی را می پسندند افرادی هستند که قدرت طلب هستند و افرادی هستند که نمی خواهند واقعیت مطرح شود و به مردم آگاهی داده شود اسلام هم دین صداقت و دین صراحت است و هدف اصلی منبر پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام باید آموزش مسیر صداقت باشد و تا خود فردی که منبر می رود صادق نباشد نمی تواند این حقیقت را تبلیغ کند.

بله گهگاهی هم از طریق صاحبان قدرت تهدید شده ام و تلاش های فراوانی را انجام داده اند تا بنده را اذیت کنند ولی به لطف خداوند هیچ نتیجه ای را نگرفته اند زیرا بنده معتقد به حمایت خداوند هستم. در قرآن هم گفته شده که : ٳنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَن الّذِینَ آمَنُوا ( خداوند از کسانی که ایمان آورده اند دفاع می کند).

مسلم است افرادی که در جریان مخالفت ما با عملکردشان برای حقوق مردم اطلاع رسانی های بنده برایشان ناخوشایند است خط و نشان هایی را می کشند. بنده در برابر این خط و نشان کشیدن ها چندین بار اعلام کرده ام که چیزی را برای از دست دادن ندارم و تا زمانی که بتوانم صحبت کنم در حمایت از حق و مبارزه با انحراف ها و بد رفتاری های سیاسی و اجتماعی و دفاع از حقوق مردم صحبت می کنم.

چرا حضور جوانان در پای منبرها کمرنگ شده است؟

به نظر می رسد که تعریف درستی را از منبر نداشته باشند و بسیاری از آقایان نتوانسته اند این تعریف را به درستی برای جوانان ارائه دهند، تصور می کنند منبر یعنی گریاندن یعنی عزادار کردن مردم یعنی کشتن امام حسین یعنی غم، در صورتیکه معارف اسلامی هیچوقت انسان را دعوت به غم و افسردگی و پژمردگی نمی کند بلکه روح همه احکام اسلامی دعوت به فرحت و شادمانی می باشد. بنظر می رسد اگر تعریف مناسبی برای منبر و مجالس مذهبی باشد این واقعیت را از ذهن مردم بر می گرداند که مثلاً می گویند تا کی باید برای امام حسین گریه کرد؟ بیشتر فکر می کنم که تعریف مناسبی را از منبر ندارند و همچنین بعضی از منبری ها هم نتوانسته اند منبر را اداره کنند یعنی جاذبه لازم را ایجاد کنند و این موقعیت را به جوانان تعلیم دهند که منبر نه فقط یعنی نشستن هایی که فقط برای ثواب باشد ، بنده معتقد می باشم که مجالس دینی باید صدا داشته باشد، اگر صدا داشته باشد انسان  ها را سوق می دهد به طرف همان ثوابی که اخلاق است و برای هم مفید بودن

شما عموما به مسائل و مشکلات شهری در سخنرانی های خود می پردازید، آیا بجز سخنرانی، آنها را از طرق دیگر نیز پیگیری می نمایید؟

ما انجمنی را داشتیم به اسم انجمن طرفدار رشد و توسعه بهبهان که اخیراً چند سالی است که نتوانسته ایم اقدامات زیادی را انجام دهیم ولی گهگاهی هم از طریق نامه و پیگیری های مختلف به صورت حضوری یا به صورت تلفی با مسئولین مربوطه پیگیر بوده ام،مثلا در جریان پالایشگاه بیدبلند ۲ اولین کسی که عکس العمل نشان داد بنده بودم و در حقیقت انجمن ما که حدودا هشت نامه را ارسال کردیم به کلیه مسئولین بهبهانی سراسر کشور تا جایی که مسئولین اصلی بهبهان خودشان هم خبر نداشتند و ما این خبر را به آنان اطلاع دادیم

یا به طور مثال می خواستند لوله های آب بهبهان( خیر آباد) را از بهبهان ببرند که ما خبر دار شدیم و بنده بر روی منبر اعتراض کردم و بعد پیگیر شدم تا اینکه مدیر کل وقت دستور دادند ۴ کیلومتر لوله بهبهان را برگشت دهند و یا معادل آن را پرداخت کنند.بله گهگاهی هم از طرق مختلف به صورت نامه یا تماس تلفنی یا با واسطه و گاهی هم  بصورت حضوری پی گیری می کنم.

همچنین گاهی مسئولین خادمی را که در خدمت مردم هستند را هم روی منبر تقویت کرده ام و هم در صورت لزوم این زحمات را به مدیرانشان منعکس کرده ام.

شیخ غلامرضا شاه عفو بهبهان
شیخ غلامرضا شاه عفو

شما از معدود روحانیان بهبهانی هستید که با رسانه های محلی ارتباط خوبی دارید، نقش رسانه ها را در رفع مشکلات بهبهان چگونه می بینید؟

به نظر بنده بعضی از رسانه ها جایگاه خود را نمی دانند و یا جایگاهشان را نمی شناسند و یا اصلا این جایگاه برایشان مهم نیست بعضی از مطبوعاتی ها نگاهشان به خبر برای بدست آوردن پول می باشد و در واقع دید مادی دارند و در تلاش برای انتشار حقایقی نیستند که با آن بتوانند حیات مادی و معنوی مردم را تقویت کنند.به نظر می رسد که باید مقداری استقلال شخصیت داشته باند، از بیان واقعیت واهمه ای نداشته باشند و اینگونه نباشد که از کسی پول بگیرد و او را بالا ببرد و یا در عوض پول ندادن کسی را پایین بیاورد. مطبوعات باید خبرنگار باشد نه خبرساز و دنبال خبرنگاری باشد نه خبر سازی، البته در بعضی موارد هم میتواند خبر ساز باشد، بنده طی یکسال اخیر بر روی منبر هایم خطاب به مسئولین اعلام کرده ام گاهی خواسته اید که سرمایه های عموم را جذب عده ای محدود کنید در صورتیکه شما باید سرمایه افراد را جذب عموم کنید.

افرادی می آیند وام های کلان می گیرند تسهیلات آنچنانی هم برایشان قائل می شوند ولی عملاً آثاری از آنها مشاهده نمی شود بعد هم اسمشان را می گذارند خیر

یکی دیگر از عمده کارها در این زمینه اصلاح نیرو می باشد که باید اتفاق بیافتد. هرکسی باید موضع خود را مشخص کند که آیا نظرش در مخالفت با مشکلات و موافقت با پیشرفت شهر موضعش چگونه است؟ موضع شخصی است یا موضع جمعی؟

آیا به نظرتان اگر در کنار منبر، سمینارهای مختلف در بهبهان برگزار کنید، مخاطب جوان بیشتری پای صحبت های شما نمی نشینند و متعاقبا تاثیرگذاری حرف هایتان در جامعه بیشتر نمی شود؟

چرا می تواند مفید و موثر باشد ولی متاسفانه مقداری انگ های سیاسی غالبی بر آن وارد می شود که خب مقداری هم هزینه های سنگین اینچنینی می خواهد و همینطور مقداری هم هزینه سنگین مادی را مطالبه می کند که متاسفانه ما در این زمینه مشکل داریم وگرنه می تواند موثر باشد. منبرهای ما گاهی محدود می باشد و برای افرادی مشخص است و با وجود این صحبت های ما به خیلی ها منعکس می شود یقیناً اگر در سطح وسیعی باشد خب وسعت اطلاعاتی که به مردم می رسد بیشتر می شود

منتقدین شما بعضا چه انتقاداتی بر شما وارد می کنند؟ کدام را می پذیرید؟

بعضی هایشان تا زمانی که کنارشان هستم و زمانی که کار خوبی را انجام می دهند و بنده تشویق و تقویتشان می کنم می گویند بهتر از شما کسی نیست و اگر چهار نفر مثل شما داشتیم مشکلات را حل می کردیم و از بنده تعریف می دهند ولی به محض اینکه انتقاد و یا اعتراضی از کارشان می کنم می گویند چرا همه حرفی می زنی.

انتقاد خاصی ندارند فقط اینکه می گویند بر علیه ما صحبت نکن و یا قبل از آن بیا و به خودمان اطلاع بده اما بنده وقتی مشاهده می کنم که این مشکل همه گیر شده و همه مردم از آن اطلاع دارند خب نمی توانم که فقط به خودشان تذکر بدهم، این مطلب را باید در جمع بگویم تا مردم هم متوجه شوند که ما روحانیون و نیروهای مذهبی هم با این عملکردهای ناپسند مخالفیم، البته گاهی اوقات و در بعضی از مسائل هم امکان دارد وقتی به صورت شخصی فقط به خودشان گفته شود موثر باشد ولی حتما باید بر روی منبر گفته شود تا مردم متوجه شوند که ما هم ناراضی هستیم از این وضعیت در خصوص مشکلات شهر ، مانند عزل ها و انتخاب هایی که می کنند ،افراد ضعیف را جایگزین افراد قوی می کنند.البته همانگونه که در اول عرایضم گفتم صراحت را خیلی ها بر نمی تابند.

به طور مثال وقتی مشاهده می کنم بنر می زنند و کاری که انجام نداده اند را طوری به مردم وانمود می کنند که این کار را انجام داده اند خب بنده که نمی توانم این کار را به صورت خصوصی تذکر بدهم، باید به عموم بگویم که این کار توهین به شعور و اخلاق مردم است توهین به اعتقادات و اصلاً توهین به رای مردم است چرا کاری را که انجام نداده اند را می گویند انجام داده ایم و چرا کاری را که باید انجام بدهند و حال انجام داده اند را اینقدر بزرگ می کنند.

این افراد به بنده می گویند که شما حرفی نزنید، البته این حرف نزدن برای مواقعی است که نسبت به خودشان و کارهایشان معترض هستیم اما زمانی که در کنار خودشان باشیم و از جایی دیگر انتقاد کنیم می گویند که بهتر از شما کسی نیست و از شما حمایت می کنند.

اغلب مسئولین وقتی شخصاً بنده را می بینند می گویند این صحبت ها و انتقاداتی که شما می کنید در اصل درست است ولی شما نباید بگویید زیرا ما مشکلاتی داریم و نمی توانیم این کار ها را انجام دهیم.

بعضی از آنها به بنده نسبت می دهند که شما با این صحبت ها و انتقادات می خواهید نظام را تضعیف کنید، اما در حقیقت هدف ما تقویت نظام است، نظامی که برآمده از اعتقادات ماست، چگونه می توان نظامی را که خون ها بابت آن داده شده است را تضعیف کرد؟

ما مدتی از نماینده حمایت می کردیم زیرا معتقد بودیم که بهبهانی است و باید دستش را بگیریم و کمکش کنیم ایشان هم مرتب نزد بنده می آمدند و از ما تعریف و تمجید می کردند حتی اطرافیانشان هم این کار را انجام می دادند اما زمانی که عزل و نصب های بی رویه و نامتعارف ایشان را در جاهای مختلف مشاهده کردم، نسبت به این کار اعتراض و انتقاد کردم،متاسفانه گفتند چرا آقای شاه عفو در همه چیز دخالت می کند.

چرا زمانی که بر روی منبر از ایشان و کارهایشان حمایت می کردم نگفتند به شما چه ما وظایفمان را انجام می دهیم؟

ولی اینجا که می گوییم چرا فرصت طلبی هست و چرا در اینجا با جوانان بهبهان برخورد می کنند می گویند به شما چه، چرا جوان تحصیل کرده بهبهانی (شهر و روستاها) باید برود و مغازه بزند؟ مگر تحصیل نکرده؟چرا باید برود و سیگار فروشی کند؟چرا باید بیکار بگردد؟ ولی یک فرد دیگر از شهرهای دیگر بیاید و در جایی در این شهر مشغول به کار شود؟ خب مسلم است که این مسائل برای ما قابل تحمل نیست و در این موارد اعتراض می کنیم و هیچ عقلی این اعتراض را نهی نمی کند، پس این مسائل باید گفته شود،البته برای این گفتن ها باید تاوان هم داد.

به نظر حضرتعالی عوامل اصلی اینکه بهبهان از منجلاب مشکلات شهری رهایی پیدا نمی کند و هر روز نیز بیشتر فرو می رود، چیست؟

سیاست زدگی و روز مرگی مسئولین و اینکه هر کسی که پست و مقامی را بدست می آورد تلاش می کند آن پست را حفظ کند نه اینکه از طریق آن پست به مردم پیام خدمت بدهد این یک واقعیت تلخ و موجود است.نکته دیگر اینکه کار در دست اهلش نیست و دیگری اینکه وقتی از مردم رای خود را گرفتند خود را از مردم جدا می کنند و گاهی هم مردم در تقبیح افراد ناکارآمد در عرصه عمل مصمم نیستند یعنی اینکه باید بخواهند افراد ضعیف و ناکارآمد کنار بروند اما مردم بیشتر اظهار ناراحتی مخفی می کنند تا اظهار ناراحتی آشکار ، بعضی از مردم هم تا کارشان از طرف یک مسئول انجام شد دیگر با آن مسئول کاری ندارند و به فکر دیگران نیستند و به این فکر نمی کنند که در آینده چه می شود.

تا زمانی که همه مردم نسبت به منافع دیگران معتقد نباشند و نگاه ها به منفعت فردی باشد خب مطمئناً این مشکلات وجود دارند و روز به روز بیشتر هم می شوند.

چرا بهبهانی ها همدل نمی شوند ؟ از دیدگاه اجتماعی و دینی چگونه این مشکل قابل حل است؟

عدم همدلی باز بحث این است که هرکس به فکر منفعت شخصی خود می باشد، از دیدگاه اسلام انسان کسی است که بیشتر نفع و منفعتش به دیگری برسد ،همدلی زمانی می باشد که افراد خواستار خیر رسانی به همدیگر باشند اما متاسفانه گاهی مشاهده می کنیم در هر عرصه ای فردی که مخالف و منتقد موضوعی است ولی به محض اینکه پست و مقام و یا امتیازاتی را به او می دهند دیگر ساکت می شود . نگاه ها باید متمرکز به حق باشد اگر تمرکز نگاه اتفاق بیافتد تمرکز شخصیت ها موجب می شود که این اتفاق میمون بیافتد یعنی همدلی اتفاق بیافتد.

ما با هم هستیم ولی متاسفانه برای هم نیستیم، تا زمانی که این کلام آلوده گستر * به من چه و به تو چه* در زبان مردم است وضع همینست که هست. به نظر بنده اولین تلاشی که اهل منبر و اهل قلم و همه دلسوزان دارند باید این غده سرطانی را از پیکر فکر و اندیشه آحاد مردم بخشکانند.

اسلام می گوید امر به معروف و نهی از منکر،اسلام میگوید عده ای باید وارد عرصه فداکاری و ایثار شوند.اول باید تعریف درستی از پیشرفت ارائه شود،پیشرفت فرد یا پیشرفت جمع؟ پیشرفت فرد در پیشرفت جمع می باشد.

نیروها دلسوز هستند و خوشبختانه نیروی دلسوز فراوانی هم داریم ولی بدلیل اینکه سلیقه ها متفاوت هستند موجب شده که نیرو های دلسوز دور هم جمع نشوند . اگر همه اعتقاد به مشکلات دارند باید مشکلات فردی را کنار بگذارند و در کنار هم مشکلات کلی را برطرف کنند. بعضی از افراد در لباس دلسوزی در واقع دل ها را می سوزانند یعنی دلسوز دروغین هستند، ما باید دلسوزان دروغین را شناسایی کنیم  و دلسوزان واقعی را جایگزینشان کنیم.

کدام دلسوز می تواند فرزند خود را سرکار بگذارد ولی فرزندان مردم را بیکار ببیند؟ و با هر اتفاق نامبارکی که در آنجا بیافتد هیچ کاری نداشته باشد چونکه فرزند خود او آنجا کار می کند؟ متاسفانه در صحنه های سیاسی افراد به ظاهر خادم و دلسوز تا افراد نزدیک خودشان به کاری مشغول باشند دیگر به آن مرکز کاری ندارند که چه اتفاقات نامبارکی می افتد و چه حق خوری هایی می شود.

طبیعتاً بنده هم با پیشرفت بهبهان موافق هستم ولی با رانت خواری ها و حق خوری هایی که در این مسیر باشد به شدت مخالفم، به عنوان مثال شبیه به آنچه در مورد خیابان آیت الله وحید بهبهانی اتفاق افتاده که امیدوارم مسئولین هرچه سریعتر شفاف سازی کنند.

برنامه شما برای کمک به رفع مشکلات شهر بهبهان چیست؟

در مرحله اول باید نیرو شناسی شود، نیرو های صادق،سالم و صالح از طرق مختلف شناسایی شوند به نظر بنده مدیریت شهر باید در دست یک نیروی بومی بی طرف و غیر سیاسی باشد و صرفاً دلسوز باشد، چرا بهبهان با این همه استعداد و شخصیت های پر قدرت داشته باشد ولی حتی یکی از آنها حاضر نباشد که به بهبهان بیاید. باید نیرو شناسی شود ،البته نیروی واقعی شناسایی شود.

همایش و جلسات هم می توانند موثر باشند اما تا همدلی نباشد این کار ها هم شکل نمی گیرد.در اولویت اول برای پیشرفت هر کاری باید خوب ها با هم متحد شوند همانگونه که بدها با هم متحد می شوند. افراد دلسوز و حق خواه ما متاسفانه برای حق خواهی خود گاهی به هر دلیلی مقاوم نیستند.

به نظر بنده یکی دیگر از کارهای اصلی فرهنگ سازی می باشد این برنامه باید سرلوحه همه نیروهای دلسوز واقعی باشد، این کلمه زشت و ناپسند به من چه و به تو چه را از مردم بگیرند تا زمینه رشد فراهم شود. شما در اتفاق اخیر مشاهده کردید که در بهبهان این همه پول بوده و این همه خرابی هم هست مشخص می شود مدیران سابق و کنونی هیچکدام به دنبال کشف نیرو و سرمایه نبوده اند، مردم را ترسانیده اند و یا شاید واقعاً هم نترسانیده اند و فقط یک جو کاذب ترس وجود دارد که باید توسط مسئولین کوچک و بزرگ بهبهان این ترس برداشته شود این مسئولین باید به عموم مردم اطمینان دهند که شما از ما بخواهید ولو اینکه به ما تعرض شود ولی متاسفانه چه در گذشته و چه در زمان حال هیچ مسئولی همچین کاری را انجام نداده است.

مورد تاسف بار دیگری که در بهبهان وجود دارد انگ زنی به افراد است، اگر کسی بیاید و بگوید من نیرو و فکر و توان و استعداد لازم را برای انجام کاری دارم بعضی ها از روی حسادت، بخل،تنگ نظری و اینگونه بیماری های فکری که در بعضی از افراد است مانع از انجام کار وپیشرفت می شوند و نیرو ها را منفعل می کنند به همین دلیل آنها به شهرها و حتی به کشور های دیگر می روند و در آنجا نیرو و استعدادشان را مورد استفاده قرار می دهند.

ما بهبهانی ها یک مشکل قدیمی داریم که خود زن هستیم و خودی ها را تخریب می کنیم این خود زنی ها و غریب نوازی ها ( البته این غریب نوازی اگر فرد صالح و سالم و کارآمدی باشد خوب است اما متاسفانه اینگونه نیست)مانع از پیشرفت و حل مشکلات می شوند.

نظر شما راجع به عملکرد نماینده فعلی بهبهان چیست ؟ نقاط ضعف و قوت نماینده؟

بنده حقیقتاً از عملکرد مثبت ایشان اطلاعی ندارم، می گویند که گل نرگس را ثبت کرده است، مثل اینکه این کار را هم خودشان انجام نداده اند و همچنین می گویند سینه زنی سه سنگ را ثبت ملی کرده اند که باز هم اینگونه که در روزنامه خواندم این کار را هم ایشان انجام نداده اند البته ما خیلی خوشبینانه به ماجرا نگاه می کنیم و می گوییم که این کارها را خودشان انجام داده اند در صورتیکه افرادی مدارکی را ارائه می دهند که ایشان این کارها را انجام نداده اند اما احترام می گذاریم و قبول می کنیم که این کارها را خودشان انجام داده اند، اما از ایشان سوال می کنم که این کارها ( ثبت ملی گل نرگس و سینه زنی سه سنگ) چند شغل را برای مردم ایجاد کرده است؟آیا این کار ها پاسخگوی مشکلات متعدد بهبهان است؟ شما به مجلس رفتید که بعد از سه سال بیایید و بگویید گل نرگس و سینه زنی سه سنگ را ثبت کرده ام؟ تحمل این مسائل برای ما بسیار دشوار می باشد.

بنده عملکرد آقای شریعتی را قبول ندارم دفاع ایشان از بعضی افراد در شهر و بعضی از مراکز قدرت دردآور است. تبلیغات گرایی ایشان تلخ کامی را به وجود آورده و کام بنده هم از جمله کام هایی است که بسیار تلخ است در این روز ها به دلیل این تبلیغات پوچ و تو خالی.

ایشان خیلی کار می توانستند انجام دهند ولی متاسفانه انجام ندادند. به دنبال شخصیت های قوی و نیرو های اصیل و مستعد نرفتند شاید در شهر های دیگر رفته باشند که بعید می دانم اما در سطح شهر بهبهان بنده تا کنون خبر ندارم که رفته باشند.ایشان نتوانستند صدای اعتراض جوانان بهبهانی را نسبت به بعضی از پست و مقام داران داخل بهبهان را بپذیرند. به نظر بنده ایشان بیشتر سیاسی کار کردند. بنده چندین بار به ایشان گفتم که شما عالم زاده هستید و برادر چند شهید و شکست شما برای ما ناپسند است امیدوارم کاری نکنید که این اتفاق بیافتد و حتی به ایشان عرض کردم اجازه ندهید که کسی از شما سو استفاده کند و خودش را بالا ببرد بلکه شما از طریق آنها بالا بروید و به مردم شهر خدمت کنید اما متاسفانه گفته های ما را جدی نگرفتند و به آنها عمل نکردند.

بابت کارهای خوب احتمالی که انجام داده اند و بنده اطلاعی ندارم از ایشان تشکر می کنم.

انتخابات پیش رو (انتخابات مجلس) را چگونه ارزیابی می کنید؟

مثل اینکه خیلی ها دیده اند که می توانند خود را بر روی مردم بیاندازند و اوضاع گِلی شده است، در اینجا وظیفه نیروهای مؤمن و مخلص است که به مردم آگاهی دهند و مردم را بر حذر بدارند که رای خود را به هر کسی ندهند،رای خود را به کسی بدهند که مردم را بعد از اینکه رای آورد پس نزند،تلفن هایش را روی مردم خاموش نکند قوم و خویش بازی راه نیاندازد نفع عموم را بخاطر نفع اطرافیانشان نادیده نگیرد و از آن غفلت نکند و در واقع یک شخصیت ثابتی داشته باشد، قبل و بعد از انتخابش ثبات خود را نشان دهد، اگر به مجلس رفت و دید واقعا کاری از دستش بر نمی آید با سرافرازی بیاید و بگوید نمی توانم و استعفا دهد و در مجلس نماند و در آنجا بیهوده شب و روز را سپری نکند، با رای مردم بازی نکند و واقعاً برای رای مردم احترام قائل شود و بلکه آن را مقدس بداند، زیرا مردم به یک امیدی به ایشان رای داده اند ایشان باید به وعده هایشان عمل کنند و اینطور نباشد که نسبت به وعده ها فقط بگویند پیگیری می کنم،خیلی های دیگر هم می توانند پیگیری کنند.اگر به وعده هایشان عمل نکنند پس با رای و ایمان مردم بازی کرده اند و امید مردم را نا امید کرده اند و با این کارشان نسبت به نظام و اعتقادات مردم بدبینی ایجاد می کنند

حرف آخر ؟

بنده به شدت از وضعیت شهر در زمینه های مختلف ناراضی هستم،دلم برای جوانان این شهر می سوزد وقتی بیکاری جوانان را می بینم زجر می کشم و دیدن این وضعیت جوانان گاهی موجب این می شود که بنده بر روی منبر داد بکشم این داد از روی مریضی و دل دردی نیست بلکه درد دل دارم و خیلی از آقایان فکر می کنند بنده با تشکیلات و نظام مشکل دارم اما در حقیقت اینگونه نیست و ناراحتی های بنده بخاطر کمبود ها می باشد، شهری که این همه پول در آن هست پیامش اینست که قدرت داران و قدرت خواهان وقتی وارد صحنه می شوند دیگر گرفتار قدرت می شوند بنابر این هم از لحاظ معنوی و هم از لحاظ مادی برای مردم بهبهان ناراحت هستم .

ناراحتی هایی را از هیئت های مذهبی در عرصه های سنتی دارم به دلیلی که کار در دست افرادی است که توانایی لازم را ندارند،

ناراحتی دیگر بنده در بحث های خانوادگی است که متاسفانه آمار طلاق زیاد شده و جوانان دیگر به سراغ ازدواج نمی روند و همچنین بحث مهریه های سنگین و بحث جهیزیه های آنچنانی است. متاسفانه ارزش ها از بین رفته اند مانند ارزش پدری،ارزش مادری،ارزش برادر و خواهری، ارزش دوستی و رفاقت این ارزش ها دیگر از بین رفته اند و طبیعتاً از بین رفتن این ارزش ها معضل ساز می شود.

درخواستم از سایت ها و از رسانه ها و از روزنامه ها این است که بجای اینکه بخواهید صاحبان قدرت را تصویر بدهید بیایید و مشکلات مردم را نشان دهید بجای اینکه بخواهید کار جزئی مسئولی را بزرگ کنید بیایید دردهای مردم را بزرگ کنید و منعکس کنید بیایید و به اخلاق مردم رسیدگی کنید.

قلم خیلی می تواند قلمرو را در زمینه های مختلف نشان دهد ولی در قلمرو قلم در بهبهان تعریف و تقبیح های سیاسی وجود دارد اگر این قلمرو شناسایی شود می تواند به طلاق ها و به اختلافات پایان دهد و توصیه می کنم به طور کلی از این مسیری که درونش هستند خارج شوند ،این مسیر مناسبی نیست که به چند چیز محدود وابسته شوند. کاری را انجام دهند که عموم مردم آن را می خواهند نه فقط قشر خاص و محدودی ،در میان مردم بروند تا از مشکلات آنها با خبر شوند.

و در آخر از مردم می خواهم که در صحنه های مختلف حامیان خود را حمایت کنند زیرا غالب افرادی که وارد صحنه نمی شوند می گویند که از ما حمایت نمی شود.

با تشکر از شما

خوشحالم افرادی هستند که مشکلات مردم و موضوعات مختلف را منعکس می کنند

انشا الله موفق باشید.

ارگانیان : با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.

    با تشکر از مجموعه ارگانیان در تهیه مصاحبه با فعالین مختلف جامعه بهبهان
    در مورد مصاحبه جناب شاه عفو به گمانم اگر اطلاعات شیوخ جریان ساز بهبهان( از جمله شاه عفو و قنبریان و جانانه) بیشتر باشد و دامنه اطلاعات و حضورشان در جوامع مختلف مجازی و حقیقی پررنگ تر شود. اظهار نظراتشان به واقعیت امروز جامعه نزدیک خواهد شد.
    باید از جناب شاه عفو پرسید شما که خود را در قبال جامعه در قالب لباستان مسئول میدانید به چه دلیل در مورد تخلفات موجود در شهر، تعطیلی شهربازی و فشار بر مجموعه آریاگان ، مشکلات شهرداری و شهرسازی بهبهان و … سکوت کرده اید و حضور موثر نداشته اید؟

    پاسخ

    جناب آقای بامداد عزیز
    خیلی بده که ما به خاطر یک نفر که احتمالا منافعمون رو تامین کردند چشم رو کلی حقایق ببندیم.

    آقای عزیز ببین من ارگانیان رو مرتب چک می کنم ، نظرات شما رو هم می خونم، فقط می گم انصافا اگه منفعت شما تامین نشده بود باز هم همین ادله های من دراوردی رو ، رو می کردی، دوست عزیز خواهش می کنم اگه امکان داره از آقای شریعتی فقط یک مورد خطا و اشتباه و ایراد بیاورید! البته بغیر از عدم اطلاع رسانی و نداشتن روابط عمومی!

    تاسف بحال این شهر که چپ و راستش چپن ! هیچ مرز و حدودی بینشون نیست مادامی که کسی منفعت ما رو تامین کنه عالیه وگرنه بدتر از اون نیست و البته تاسف به حال شما.

    چرا باید شما بهر مناسبتی بیا و از آقای شریعتی حمایت کنید.

    پاسخ

    جناب امید چند بار کامنت قبلی خود را خواندم و دلیل عصبانیت شما را نمیدانم. در عوض اگر شما بدون نیت و جهت خاص مثل من مطلب را مطالعه می فرمودید و بعلاوه مقاله جناب قنبریان را در مورد کاستی های بهبهان در نشریه دانشجویی دانشگاه آزاد به گمانم می توانستید نقصان اطلاعات شیوخ محترم بهبهان را دریابید.
    نمی دانم در کدام کلمه من اشاره ای به شریعتی وجود دارد که اینچنین برآشفته اید و چرا اینقدر از شریعتی شما عصبانی هستید. کاش به جای عصبانی بودن لااقل شما در معیت جناب شاه عفو تبریک نوروزی شریعتی را میخواندید که به همراه آن گزارش مختصری از عملکرد ۹۳ را به پیوست داشت تا بلکه دیگر گل نرگس و سینه سنگ برای شمایان چندان بزرگ نشود. هر چند پرداخت مسائلی اینچنین در قامت یک نماینده تا کنون سابقه نداشته است و بعلاوه نقش مسئولین شهری که استارت این کار زده اند نیز قابل کتمان نیست.
    بعلاوه اگر هر کسی کوچکترین سندی از من داره که هر کاراکتری در بهبهانی منفعتی به من رسونده رو کنه. چرا میترسید و فقط توهین میکنید. کاش میگفتید کجای کامنت اول من به شریعتی ربط داشت.

    پاسخ

    مسئله فقط بهبهان نیست خیلی از شهرهای کوچک و بزرگ و کلان شهرها حتی به نسبت خود دچار محرومیت خاص خود هستند و این مسئله از دیر باز در شهر ستانها بیشتر نمود داشته است …ضعف در بنیانها و نهادهای مدنی کشور تکصدایی عدم نقد و اخلاق آن در حوزه عمومی و عدم تفکیک آن در حوزه خصوصی در ایران قاعدتا از موجبات این بی ریختی هاست …به نظرم دیدگاه هر صنفی محترم و با هر تفکری اهمیت دارد مادام که در کنار همه صداها شنیده شود و به اعتبار بنشیند …فقدان لوازم کافی در طرح توسعه و دموکراسی ایران به طور اعم و در شهری چون بهبهان در نتیجه آن ،پیشی گرفتن ماهیت ها و مبانی فکری اشخاص بر وجود نیازها و کنش های اجتماعی و مسائل اقتصادی و توسعه … دیده نشد نفس مشارکت مدنی اشخاص در جامعه…این داستان دیگر خیلی مکرر است ,.., کاش میشد به این مصادیقی که از آن صحبت نمودید قانع شد…هیچ گواهی به اندازه حضور با نشاط یک جامعه ، سلامت آن جامعه را نشان نمی دهد

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش