با عرض تبریک فراوان به مناسبت خجسته ایام مبارک دهه ی فجر و پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین درود و رحمت بی پایان به روح شهدای عظیم الشان انقلاب ، چند خطی درد و دل را مهمان اوقات گرانقدر شما عزیزان میکنم.
هر بزرگ و بزرگواری که مهمان زمینیان شد بشر را به ورزش و در پرتو آن تندرستی ، روح و جسم سالم رهنمون کرد.ورزش و ورزشکار در ذهن و دل هر انسانی قابل احترام و ستایش است و ذاتِ از خدا گرفته انسان با نفس ورزش مترادف و موافق است.
چقدر زیباست صحنه هایی که در زندگی پیامبرِ سراسر رحمت ما در برخورد با ورزش و ورزشکاران رقم خورده است و ازسلاله ی همان مرد، امام راحل بزرگمان را میبینیم که ابراز دوستی اش را نسبت به ورزش و ورزشکاران در کلام، “من ورزشکاران را دوست دارم” تجلی می دهد.وقتی پای صحبت های مراد و رهبر جهان اسلام مقام معظم رهبری هم می نشینیم خواسته اش را از جوانان در سه محور بر می شمرد که یکی از آنها در کنار تهذیب و تحصیل، ورزش است.
زیاد مقدمه مطلبم را طولانی نکنم زیرا که بنظرم می رسد در همین چند جمله مقدمه، اهمیت و ارزش یک انسانِ ورزشی را به عرصه ظهور گذاشته باشم.و اما سوال من این است که کدام ورزش؟! و کدام ورزشکار؟!
نمی دانم خبر دارید که در شهر ما تا هفته ی پیش مسابقات فوتسال یادواره ی شهدای بهبهان در حال برگزاری بود؟ نمیدانم اصلا گذرتان به آنجا خورد تا قیافه های به اصطلاح ورزشکاران شهرمان را با مجموع رفتار و اخلاقشان ببینید؟!اصلا می دانید برای چه و چرا مسابقات تعطیل شد و یا شایدم اصلا برای چه در آن وقفه ایجاد شده؟!
از فرهنگ زشت وززنده ی حاکم بر بعضی از تیم های این مسابقات بگویم یا از کسانیکه که با پوشیدن لباس مقدس ورزش ، نام وسکنه ی یک ورزشکار را زیر سوال برده اند؟! چقدر دلمان آکنده و پر است وقتی به چشممان خورد که یک انسان متشخص و محترم در لباس داوری ، در مقابل جمعیتی کثیر از یک به اصطلاح بازیکنِ ورزشی دشنام و فحش بد و قبیح خورد و هیچ نگفت و حتی دستش را هم به روی او بلند نکرد!؟ چقدر در این شب ها موجب تاثر و اندوهمان شد که دیدم با پا درمیانی و وساطت های بی جا موجب گذشت او شدند و او با بزرگواری بخشید.
ولی در شب های بعد از بازیکن و کادر فنی کج فهم یک تیم دیگر باز سیلی خورد؟! تا آن جا که گروه داوری به سطوح آمد و از ادامه ی قضاوت انصراف داد!! آیا واقعا این افراد به خاطر نام ورزشکار قابل ستایش پیامبر ، امام و مقام معظم رهبری می باشند یا ننگ ورزش و ورزشکارند؟!
آیا واقعا با این عملکرد پدر و مادر های فهیم شهرستان ما باید نوجوانان و جوانان خود را برای دور کردن از مفاسد اجتماعی و اخلاقی به یک فضای اینچنینی بفرستند و یا باید دو دستی آنها را بگیرند تا پایشان به سالن مسابقات ما که پر از ناسزاگویی ، فحش ، کفر ، بد گویی و درگیری ست نرسد؟!
واقعا سالن خانواده شهرستان ما به عنوان مرکزیت فوتسال شهرستان و مکان مسابقات و یادواره های گوناگون جای چنین اشخاص و چنین فرهنگ زشت و زننده ای است و یا باید مرکز اخلاق و مرام پهلوانی و قهرمانی باشد.چه کسی مقصر است؟! آخر کم کاری از کیست؟! شما را به خدای آسمان ها و زمین مسولین را اولین مقصر ندانید و طوق و تقصیر را اول به گردن آنها نیدازید؟!
کمی هم به خودمان رجوع کنیم و ببینیم مشکل از کجاست؟! برای خودمان دادگاه تشکیل دهیم و خود را محاکمه کنیم . مشکل از آن مدیریت و مسول تیمی است که بخاطر نتیجه گیری صرف و منهای اخلاق و ادب ، هر نوع انسانی را به استخدام میگیرد و نام خود و تیم خود را برای همیشه در ذهن ها منفی می نگارد ! مشکل از آن کسی است که دسته و باشگاهی را به نام یک شهید اداره می کند و نتیجه و برد و همه چیز برایش مهم است بجز دفاع از نام و اخلاق و مرام شهید ! مشکل از فرهنگی است که بعضی زالو صفتان به راه انداخته اند که روی داور داد بزن و به داور بد بگو و تهدید کن تا نتیجه بگیری ! مشکل از مدیرت اجرایی مسابقاتی است که بازیکن اخلاق تعیین شده در آن دوره مسابقات در طول یک سال چندین زد و خورد و دعوا را در بازی های دوستانه و رسمی به نمایش می گذارد. در جایی بینی کسی را می شکند و در این مسابقات هم دست روی داور بلند می کند و … .
این ها همه واقعیاتی است که ما مسئولین تیم های فوتسال شهرمان بر سر خود آورده ایم و همه چیز برایمان مهم است بجز اخلاق و اخلاق مداری ! به فکر قدرت بازیکن ، سابقه ی بازیکن ، اسم بازیکن و کیفیت بازی بازیکن هستیم ولی هیچوقت ادب ، متانت و در یک کلمه ورزشکار بودن یک بازیکن به معنای واقعی را در نظر نگرفته ایم . واقعاً ما به دنبال چه هستیم ؟ آیا فقط یک موفقیت مقطعی و کسب یک مقام برای ما و باشگاه فوتسال ما تشخص ایجاد می کند ؟! کمی هم به خود بیاییم ! کمی هم به فکر آبرو و نام نیک خود و باشگاه خود در اذهان عمومی شهر از جنبه ی اخلاقی باشیم ! کمی هم فیلتر گذاری کنیم برای رفت و آمد بازیکن درمجموعه ی ما . آخر تعطیلی جام ها و مسابقات تا کی ؟! آخر درگیری های ضد انسانی در یک مجموعه ی ورزشی تا کی ؟! آخر بی ادبی و پرده دری در مقابل صدها نفر تا کی ؟! آخر روی ورزش و ورزشکار را سیاه کردن تا کی ؟!
تعطیلی مسابقات چه حرکت خوب و پسندیده ای بود از جانب کمیته داوران شهرستان و علی الخصوص ریاست محترم کمیته داوران ! که ابراز شرمندگی ما نسبت به کمیته داوران به دلیل بد اخلاقی ها و بی احترامی ها نسبت به آنان در این مسابقات مرحمی است بر زخم آنان! چه خوب عاقبت بد ماجرا را نگذاشتند با این روند رقم بخورد !
بازی هایی که در مرحله گروهی آن همه تنش ، درگیری، صدا بلند کردن به بد دهنی و…. بود خدا به فریاد مرحله حذفی ! واقعاً که عاقبتش را بجز خدا کسی نمی توانست ختم به خیر کند ! این تعطیلی نعمتی است که تلنگری باشد برای بعضی از ما مسئولین تیم ها که به ما فشار بیاید و نتیجه ی این فشار اصلاح خویشتن باشد.
از هیئت فوتبال محترم و کمیته داوران شهرمان تقاضا می کنیم که با عزم راسخ خود مبنی بر تعطیلی و عدم اجرا و ادامه مسابقات تنبه و تنبیه خوبی را برای ما در کارنامه خود رقم بزنند تا شاید بلکه در این حکم ، حیاتی باشد برای جان گرفتن دوباره ی اخلاق و ادب در فوتسال و فوتبال شهرمان !
(وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ بقره ،۱۷۹)
ابراهیم اکبری
مسول و مربی تیم فوتسال شهدای گمنام
عکس ها از: محمد شباهنگ
سلام
واقعا این مطلب کمبودش حس می شد . سال ها بود که میخواستم ببینم کسی هست در مورد این فاجعه مطلبی بنویسه یا نه!!!
ممنونم
امیدوارم مثل دیگر مسائل تا جایی که امکان دارد پیگیری کنید تا این فاجعه دیگه تکرار نشه حتی تعطیلی چندین ساله هم باشه
با تشکر
سلام به همه و جناب فرجیان پور که همیشه پیگیر همچین مشکلاتی هستند.
از شما خواهش میکنم بعد از ارائه این مطلب بدنبال راه درست کردن آن باشید که با روش های مختلف میشه این کارو کرد.(مثل بقیه مطالبتون که فقط بلدید تخریب کنید نباشه یه راهکاری هم ارائه بدین) .میشه با فرهنگ سازی در این کار شروع کرد. میشه با ارائه مطالب گوناگون البته در فضای ورزشی سالن های شهرستان فرهنگ درست را آموزش داد ، میشه با زدن یک پلاکارد در سالن های فوتسال اعتراض خودمونو از این رفتار نشون بدیم ، این از اولین کارها در این مسیر هستش میشه با برقرار کردن کلاسهای توجیهی برای سرپرست و مربیان تیم ها و بعد بازیکنان ، اونها رو به این مسئله شوم و زشت آگاه کرد و عواقب این مشکلات رو گوش زد کرد ، میشه بعد از این با اعمال جریمه یا محرومیت های سنگین و اعلام عمومی آن در فضای ورزش شهرستان تلنگری به آنهایی زده شه که قصد ادامه دادن به این اخلاق ناجوانمردانه خودشون رو دارن.
شما در نقش یک خبرنگار میتونید خیلی بیشتر از ارائه این مطلب به فرهنگ سازی دررابطه با این مشکل عمومی بپردازید.
موفق باشید
با سلام
خدمت آقا aminعرض کنم که این مطلب ربطی به آقای فرجیان نداره و ایشون فقط زحمت انتشارش رو کشیدن.
در ادامه خدمتت عرض کنم که من نمیدونم شما تا چه اندازه در مورد فوتبال و فوتسال شهرمون میدونید؟ اگه دقت کرده باشین در متن مقاله راهکاری اومده که از مسوولین درخواست کردیم که این مسابقات رو ادامه ندند تا شاید ما به خودمون اومدیم.
آیا شما میدونید که زمانی که آقای شمس برای کلاس مربیگری اومدن بهبهان تا شاید پیشرفتی حاصل بشه بعضی از آقایون مربی با اعتراض به این که “من خودم همه این ها را میدانم” جلسه را ترک میکنند خب مگه کار فرهنگی چیه؟؟؟
ای کاش یکی از این شب ها میومدید و اوضاع را میدید؟؟؟
کار از فرهنگ و فرهنگ سازی گذشته برادر من
سلام
بحث درمورد جناب فرجیان پور که مقوله ای جداست ، مجبور بودم اون تیکه رو بهش بندازم شاید یه خورده بیشتر تو نوشتن مطالبش دقت کنه. در کل من هدف این سایت رو قبول دارم .
ولی در مورد فوتسال هم منم به اندازه شما میدونم و دیدم و اگه یه بار دیگه متن منو بخونید منم دوباره تاکید کردم که باید از یه کار عملی بشه برای ترمیم این مشکلات عمیق و چند تا راهکار معرفی کردم همین.. . ایشالا با کمک همین سایت ها میشه بخشی از اطلاع رسانی رو جبران کرد.
دقیقا کار از فرهنگ و فرهنگ سازی گذشته …
برای عملی کردن نیاز به همکاری و پشتیبانی داره ولی متاسفانه با کارایی که مسوولین میکنند و با وساطت هایی که انجام میشه و به نظر من همین کارا هاست که ما توی هر جامی که هستیم شاهد چنین اتفاقتی هستیم.
الان مسوول کمیته داوران نظر قعطی داده که مسابقات برگزار نشه اما فشارهایی که از همه جا به ایشون وارد میشه شاید نذاره که این کار عملی بشه.
بسیار ممنونم ازجناب آقای محمد شباهنگ و جناب آقای ابراهیم اکبری که به این مساله پرداختند…
به نظر مشکل اصلی این شهر از ضعف دادستان و نیروی انتظامی باشه که به عنوان اغتشاشگر با این سری افراد برخورد قاطعی نداره…
چند وقت پیش برای تماشای تئاتر به مجتمع فرهنگی آفاق رفتم، متاسفانه حدود ۲۰ نفر نوجوان یا به عبارتی اراذل و اوباش داشتن با موتور جولان می دادن و برای خانمها مزاحمت ایجاد میکردند… با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و موضوع را اطلاع دادم، بعد از چند دقیقه چند سرباز را به محل فرستادند… سرباز اجازه ی برخورد نداشت، این امر سبب شد که اراذل و اوباش با فحاشی به سربازها به کار خود ادامه دادند…
به راستی چرا دادستان شهرمان (که بنده ایشان را نمی شناسم) به عنوان مدعی العموم با چنین معضلاتی برخورد نمی کند؟؟؟ آیا برخورد با نوجوانی که تمام دغدغه اش به رخ کشیدن قدرت بازو و چاقوی خود بر دیگران است، در ابتدا به نفع خود این نوجوان و بعد به نفع امنیت و آرامش سایرین نیست؟؟؟
با نگاهی گذرا به شهر درخواهیم یافت که عده ای اندک، آسایش را از مردم این شهر گرفته اند و قدرت نمایی آنها به حدی است که کسی حتی جرات اعتراض شفاهی را هم ندارد… و همه اینها برمی گردد به عدم برخورد قاطع نیروی انتظامی و مسئولین قضایی شهرمان …
امیدوارم که روزی این درد دلها به گوش مسئولین شهرمان برسد …