dadgah

کشمکش قضایی مسئولین بهبهانی و عواقب آن بر بهبهان

مدتی است بازار شکایت کردن مسئولین بهبهانی از یکدیگر و بعضا از روزنامه نگاران بسیار گرم است و می توان گفت حداقل به راحتی یکدیگر را در مظان اتهام قرار می دهند که برای مثال فلان مسئول چنین است و چنان  و… که در متن زیر و در حوصله مخاطب به عواقب آن پی خواهیم برد. برای بررسی این موضوع لازم است کمی از مسایل علم حقوق بهره برده شده و در آن قالب موارد را واکاوی کرد .

از عناوین مجرمانه ای که بسیاری از شکات از آن استفاده می کنند می توان به مواردی چند اشاره نمود از جمله: نشر اکاذیب ، افترا ، هجو ، ارتشا(رشوه) و شاید هم اختلاس و کلاهبرداری . هر کدام از این عناوین تعاریف و ضابطه های خاصی دارند که بسیار تخصصی است و دانشمندان علم حقوق قلم ها فرسوده اند که اگر عملی که شخص مرتکب به آن اتهام مورد پیگرد قرار میگیرد با تعریف ارائه شده با عنوان مجرمانه مذکور همخوانی نداشته باشد مسلما تبرئه خواهد شد .

پس آن کسی که دست به شکایت یا طرح دادخواست می زند باید از قبل مسئله را برای خود روشن ساخته که آیا کار من راه به جایی خواهد برد یا خیر؟ اگر چنین نباشد ممکن است با یک اشتباه کوچک یا یک ظن ضعیف ناصحیح ورق برگشته و شاکی خود در مظان جرم افترا( نسبت دادن جرم به دیگری) قرار گیرد . این موضوع فرای عواقب اجتماعی آن برای مسئول است که آبروی ریخته به هیچ طریقی جمع نخواهد شد .

این مسئله از جهت دیگری نیز قابل بررسی است . گاهی وقتها افراد کاری می کنند که جز در لوای قانون نمی شود از حقوق خود دفاع کرد و بسیار کار ستودنی است که مسئولین به قانون احترام نهاده و برای حل و فصل مناقشات به قانون مراجعه کرده و مسئله در مرجع صالح قضایی طرح شود .

اما بحث ما اینجاست که :

آیا برای  حل تعارضات و مشاجرات مسئولین با یکدیگر صرفاً اول باید به دادگاه مراجعه کرد؟ یا می شود با ریش سفیدی ، میانجی گری و … رفع خصومت کرد و اگر راه به جایی نبردند بعد دادگاه؟

بارها و بارها من و دوستانم در مسایل شهری روی این نکته تاکید داشته ایم که اتحاد و همپوشانی نقاط مشترک شهروندان و مسئولین با یکدیگر بسیار مهم و عنصر گمشده ی ماست . پس چرا از این موضوع غافلیم؟ به خدا زبانمان مو در آورد. به اطراف نگاه کنید!!! واقعا ما چرا اینگونه ایم؟

وقتی دو مسئول از جهت انجام وظایف یکدیگر را در کم کاری متهم می کنند یا تخلفی را به هم نسبت می دهند بسیار نابخردانه و بی گدار به آب می زنند . شاید بی مبالاتی از اداره متبوع خود شما باشد به جای اینکه در صدد رفع مشکل باشند . جمله کی بود کی بود من نبودم را زمزمه کرده و به هم می گویند و در این میان دزد نگرفته شاهی خود را می کند . با این کارها و دعواها هیچ مشکلی گشوده نمی شود . والا من نمی دانم جلسات شورای تامین شهرستان یا جلسات فرمانداری اگر نمی تواند کاری کند لاقل در صدد رفع این مشکلات بر آید.

enteghad
نقد یا توهین !؟

از طرفی، برخی مسئولین ما هنوز فرق انتقاد را با توهین و افترا درک نکرده اند . یکی انتقاد می کند از وضع موجود اما طولی نمیکشد که اخطاریه دادگاه یا احضاریه کلانتری یا دادسرا عمومی و انقلاب شهرستان را در خانه خود می بیند . مسئولین باید بدانند عناصر تشکیل دهنده جرم که عموم حقوقدانان بدان اتفاق نظر دارند ۳ مورد است که عبارتند از”

۱- عنصر قانونی             ۲- عنصر مادی              ۳- عنصر معنوی

بحث ما روی مورد سوم است. اگر کسی در خصوص شما حرفی زد باید بدانیم آیا قصد مجرمانه یا همان عنصر معنوی را داشته است یا خیر ؟ اگرچه اثبات این موضوع با دادگاه است و بعضا شاکی و خلاف آن را متهم، اما اینجانب تقاضا دارم که با نگاهی دیگر به این مسئله نگاه کنیم و وجدان خود را قاضی قرار داده که فلان مسئول دیگر یا فلان روزنامه نگار، واقعا قصد تخریب من را داشت یا که نه، می خواست انتقادی کرده باشد تا من را آگاه تر ساخته تا کار خود را بهتر انجام دهم .

می بینید که با یک فکر می شود دعوا کرد و با فکر دیگر سازندگی . نسبت دادن جرم کار ساده ای است اما اثبات جرم کاری بس دشوار و خطر آفرین( البته در حالتی که انجام جرم مشخص بوده پاسخ مسئله شفاف است) مسئولی که باید به فکر مردم باشد باید پی دعوای خود با آن مسئول یا مردم عادی مانند روزنامه نگاران را بگیرد . عواقب آن میشود که می بینیم . فرداست که روی جزئی ترین مسایل پای همه به دادگاه کشیده شود.

برای مثال برای همین گل نرگس که ثبت ملی شد و دست تمامی دست اندر کاران درد نکند چه بلبشویی بلند شد که نخیر کار ماست کار ماست .!! اصلاً کار خواجه ی شیراز، شما نفس عمل را ببین . شهر را ببین . پیشرفت را مد نظر قرار بده . یا مورد دیگر چرا دانشگاه خاتم الانبیا بهبهان باید از یک روحانی مردمی شکایت کند ؟؟

روز عاشورا چهره ی این مسئولین که شاید کاندیدای احتمالی هم باشند را هنگام مواجهه با هم می دیدیم  براستی گویی قطعا اینها با هم یک پدر کشتگی ای داشته اند . ما از مسئولین بزرگوار سابق و فعلی بهبهان تقاضا می کنیم نقش برقراری صلح و صمیمیت را بازی کنند نه کشمکش و ترافع . این دستهایی که در جیب کت یقه انگلیسی خود فرو برده اید و آماده رو کردن شدید را بیرون آورده و به مهر در دست یکدیگر گذارید .

البته این به معنای آن نیست که تخلفات محرز و رانت خواری ها را نادیده بگیریم بلکه حل کنیم قضیه را و مجرم واقعی را به دادگاه معرفی کنیم . این که بعد از اخراج یا عزل ما دست به افشاگری بزنیم مطمئن باشید مورد قبول مردم واقع نخواهد شد .

امیدواریم مسولین حال و آینده ارزش این رسالت خود را دانسته و اعتماد مردم را مستمسک هوای نفس قرار ندهند . در پناه قانون بودن، خوب و پسندیده است اما برای مسئولین شرایط دارد آن هم وقتی مستقیم و غیر مستقیم پای مردم بهبهان وسط کشیده شود.

مجرم واقعی در کنار ماست . او را به سزای اعمالش برسانیم…

 

    آقای سجاد رافع، خدا پدر و مادرت را به خاطر سخن حقی که زدید مورد رحمت های ویژه قرار دهد.

    متاسفانه اتهام زدن و شکایت کردن بی دلیل به مردمی که سخن حق را میزنند فقط دو معنا دارد:
    ۱- شاکی می خواهد از این طریق به اقدامات خلاف خود ادامه دهد و جو روانی ایجاد کند
    ۲- این اقدام ها و تصمیمات نابخردانه بر پایه خودخواهی نشاندهنده زیاده خواهی و غرور کاذب است.

    پاسخ

    چرا دانشگاه خاتم الانبیا بهبهان باید از یک روحانی مردمی شکایت کند ؟؟
    واقعا چرا؟
    مگر روحانی شهر چه مسیله ای ، چه ناحق شده ای ؟ و چه ظلمی را تذکر داده بود؟

    این روحانی شهر فریاد پارتی بازی و نخبه کشی چه کسانی و چه مسیولینی را گوشزد کرده بود؟

    این روحانی شهر، جرمش این بود که اسرار( پارتی بازی و نخبه کشی ) را هویدا می کرد.

    مسیولین بی مسیولیت، خجالت خجالت

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش