مکتب حسین بن علی (ع) مکتبیست که در آن شعور و معرفت یکتا گوهر درخشان است . همان گوهری که در ید هر کس باشد او را به سر منزل مقصود رهنمون است . چرا می گوییم مکتب حسین؟ مکتب بیانگر نوعی تفکر و منش جمعی در قالب هم اندیشی بین عده ای علما و دانشمندان برای فهم و درک عمیق مبانی فکری و عقیدتی آن مکتب است و با مذهب متفاوت است. مذهب بیانگر آموزه های دینی و عبادی یک جامعه است ولی این دو لفظ می توانند مرتبط باشند . حسین (ع) به ما آموخت آزاده باشیم ، اهل عمل باشیم ، بر خواست حق خود پا فشاری کنیم ، زیر بار ظلم و استبداد نرویم ، برای دستیابی به حقیقت از جان و مال و ناموس بگذریم و… .
چنین چیزهایی را در اغلب مکاتب فکری نداشته و نداریم . آنچه حسین را جاودانه کرد جنگ صبح تا بعد ظهر او نبود بلکه کلاس درسی بود که در آن مقطع زمانی برپا کرد و شاگردانش هنوز که هنوز است چون مولای خود در راه حق جان فدا می کنند
(آنچه ما آموختیم از مکتب سرخ حسین *** هیچ دانشجو فرا نگرفت از استادها- مرحوم استاد عتیق)
واقعا سخت است که تک تک پاره های تنت را جلوی چشمانت ذبح کنند ولی تو همچنان بر حق خود پافشاری کنی . شاید با خود بگوییم امام و یارانش راهی نداشتند جز مبارزه ولی در پاسخ می توان گفت : خیر . امام اصلا میتوانست نیاید و در حجاز مانده و به زندگی خویش ادامه دهد.حتی چهار تن از برادران پدری امام حسین که مادرشان از بنی اسد بود از جمله حضرت ابوالفضل (ع) از شمر که به نوعی داییشان میشد امان نامه داشتند ، ولی ایشان به ما آموختند برای روشن شدن ماهیت ظلم شاید لازم است که جان داد . همان کاری که خودش کرد و با آن مصائب به شهادت رسید.
کلام به کلام حسین در آن کارزار درس عشق است که به جان می نشیند . عملش بیانگر مهر و رأفت تا جایی که نفوذ کلام او ، حر بن ریاحی (فرمانده لشکر یزیدیان )را جزو یاران صدیق می کند تا نور حسین سینه ی تاریک او را شکافته و حرّ شود اولین شهید کربلا . از این دید به واقعه کربلا نگاه کنیم که پلیدی کدام سو ایستاده ؟ گفتمان چه کسی به حقیقت نزدیک است ؟ بازنده واقعی کیست ؟
نگاهی تحلیلی و فرا مادی می تواند بسیار به ما کمک کند تا بتوانیم حسینی باشیم . به کُنه این سخن بیاندیشید :
اگر دین ندارید آزاده باشید
سخن از دینداری نیست . سخن از نماز به پا داشتن و خمس و زکات دادن نیست . سخن در این لحظه از آزادگی است . سخن این است که آزاده باشید و مردم را آزاد بگذارید . گاهی وقت ها تشخیص حق و باطل بسیار سخت است و شناسایی راه راستین کار آسوده ای نیست. انسان باید آنقدر سینه ی خود را فراغ گرداند که بتواند گنجایش هر سخنی را داشته و مهمتر آنکه بتواند راست را از دروغ و نیرنگ بازشناسد .
یکی از مسایلی که در عاشورا واقعاً دل را می سوزاند و اشک را بر دیدگان جاری ساخته و مارا دعوت به تامل می کند این است که بسیاری از کسانی که در روز نبرد با امام می جنگیدند امام را کاملاً می شناختند . میدانستند کیست و فرزند چه کسانی است . راهش چیست و به چه دعوت می کند. نمونه این را در تاریخ زیاد داشته ایم . بسیار بودند کسانی که راه انبیا و اولیاء را حق می دانستند ولی برای منافع خود حاضر نبودند به ندای عدالت تن در دهند چرا که خود را برتر دیده و می دیدند .
در زمان رسول مکرم اسلام(ص) همه می دانستند که انسانها واقعا برابرند و ارحجیتی قاعدتاً نباید بین انسانها از حیث نژادی وجود داشته باشد ولی هیچکس حاضر نبود این پیام را از زبان محمد (ص) بشنود که از خدا می گفت: انا جعلناکم شعوبا و قبائلن لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم . زمان امام علی (ع) وقتی ابن ملجم مرادی امام را به شهادت میرساند فکر می کنید که نمی دانست که دارد چه کسی را می کشد ؟ یا معاویه نمی دانست که دارد علیه چه کسی قد علم می کند ؟ چرا همه می دانستند ولی امان از چشم تنگ دنیا بین .
در آخر کار امام حسین(ع) پس از زخم ها و درد های زیاد و تألمات بر زمین افتاده و در حالت بسیار درد آوری( اگرچه قلبی مطمئن همراه اوست ) به سر می برند . شخصی به نام سنان بن انس نخعی آمد که سر امام را از بدن مبارک جدا سازد این جمله را نقل می کند که: به خدا قسم سرت را از بدن جدا خواهم نمود و حال آنکه می دانم تو پسر رسول خدا هستی و پدرت علی و مادرت فاطمه بهترین مردمند . لهوف ص۱۰۹ . معرفت کجا بود که این شخص را بیدار کند که میدانی چه می کنی؟ عمربن سعد قتل حسین بن علی را برای حکومت ری فرماندهی کرد و آخر هم به مقصود نرسید .
همه اینها به ما می گوید بدانیم چه می کنیم و چه می گوییم . طرف ما کیست!!! هیچکس نمیداند که اگر در کربلا بود در کدام جبهه قرار می گرفت . اما فرض را بر این می گذاریم که قرار نبود که ما اصلا در کربلا باشیم . بلکه میخواهیم بدانیم چگونه حسینی بوده و حسینی بمانیم ؟ توصیه نگارنده به خود و جوانان این است به دنبال معرفت و شناخت باشیم تا بتوانیم آنچه لازم است را بدانیم و عمل کنیم . در خانه حسین به روی هر کسی باز است اما گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟؟؟
جوان برومند عزادار حسین، آنچه که امام ما از تو می خواهد بر سر کوفتن و زاری و ناله و نعره کشیدن در عزاداری نسیت. قمه زنی نیست . لخت شدن و سر و سینه را خون آلود کردن نیست بلکه معرفت است . معرفت از کجا می آید ؟ با خواندن کتاب . با خواندن هرگونه مطلبی که تو را به حقیقت نزدیک میکند . اگرچه شرکت در مراسمات اجری بسیار بالا دارد . سینه زنی نمادی از عزاداری است . لباس سیاه نماد ناراحتی و سوگواری است ولی هیچ عقل سلیمی نعره زدن و دادو بیداد کردن و حرکات مثلا عزاداری را نمی پسندد بلکه دین هم آنرا تأیید نخواهد کرد .به نظر بسیاری از علما کاری که باعث وهن دین شود حرام است .
امام علی علیه سلام فرمودند دو گروه در خصوص من به هلاکت میرسند یکی کسانی که مرا بسیار دوست دارند که من را در حد خدایی بالا می برند و دیگر کسانی که مرا تکفیر می کنند و جایگاه واقعی مرا درک نمی کنند . (نگارنده : البته عین عبارت ایشان خاطرم نیست در کجا خواندم که عینا نقل کنم ) . در خصوص امام حسین(ع) و کلاً اهل بیت نه مقصره باشیم و نه مفوضه که هر دو گروه در جهنم خالدونند . عزاداری برای امام حسین اجری بسیار والا دارد و حب او و پدران و فرزندانش باعث سعادت است .
پس اجر خود را به گناه و تمسخر و عربده کشی تباه نکنیم که انشاالله همه مأجوریم با جمله ای از مرحوم آیت الله مطهری پایان می برم که:
این یکی از خصوصیات اهل بیت بود که با منطق جبرگرایی – که دنیا جبر است و در عین جبر عدل است ، یعنی بشر در این جهان هیچ وظیفه ای برای تغییر و تبدل و تحول ندارد و انچه هست آن است که باید باشد و آنچه نیست همان است که نباید باشد بنابراین بشر نقشی ندارد- مبارزه کردند.
نمیدانم چه سری است، محرم خوبی ها و بدی ها را نمایان میکند؟؟؟
بسیاری از مشکلات جامعه که در طول روزهای عادی به آن کم توجه شده ایم برایمان پررنگ میشود … ما در طول سال عربده کشی ، دعوا ، آرایش زننده دختران و حرکات شنیع پسران را بارها می بینیم اما به اندازه ی محرم به آن حساس نمی شویم …
پس می توان از فرصت محرم برای رفع این معذلات استفاده کرد …
اما چگونه؟؟؟
باتوجه به پایین بودن سرانه ی مطالعه در کشور، می توان از فرصت ماه محرم بسیار استفاده کرد و با دعوت از سخنرانان مطرح کشوری، مباحث اخلاقی را در بین مردم گسترش داد …
می توان با برگزاری مراسمات زنانه و دعوت از سخنرانان خوب و توانا در مبحث تربیت فرزند، مادران را در تربیت فرزند یاری کرد…
کارهای بسیاری می توان انجام داد … اما در حال حاظر بزرگان محلات هم فقط به فکر جذاب تر سینه زدن هستند و دغدغه ای برای اخلاق ندارند …
به امید فردایی بهتر