شکی نیست که اکثر اهالی بهبهان و حتی شهرهای اطراف، شعر امروز بهبهان را با نام سید می شناسند و این بی جهت نیست زیرا سید محمد سید از شهرت بسیار برخوردار است و اشعارش مورد استقبال و پسند قریب به اتفاق همه ی مردم این آب و خاک قرار گرفته است. به ویژه که این مغازه دار شش کلاسه ی بی ریا با آگاهی از تاثیرگذاری بیشتر اشعار محلی در قالب شفاهی، اشعار خود را در نوار و سی دی پیاده نمود و با خوانش بسیار لطیف و تاثیرگذار، خود را در دل مردم جای داد و نام خود را از میان دیگر شاعران محلی سرا جاودانه کرد و آنچنان جایگاهی بدست آورد که مایه ی شگفتی همگان شد. سید به حق یکی از معرروف ترین و بزرگترین شاعران محلی سرای بهبهان بوده است که که توانایی خود را در سرودن طنز محلی به اثبات رسانده و جای هیچ شکی بجای نگذاشته است. از امتیازات شعر این سید بزرگوار این است که مردم بهبهان شعر سید را آرامش بخش و مسکن دل خود می دانند و اگر سید را دوست می دارند و او را بر چشم خود می نشانند، از این بابت است که شعر او را برخواسته از نوای دل خود می دانند و کتاب او را بعنوان سندی بر ماندگاری گویش خود به حساب می آورند.
شعر سید دارای هویت است و از ماهیت فرهنگی، قومی و دینی برخوردار است. انگیزه های او در سرایش، مثبت و راهگشاست و حرکت پیامهای شاعرانه ی او در راستای هدایتگری است و مسیری را طی می کند که در نهایت بسوی فرهنگ سازی و سعادت و فلاح جامعه ختم می شود. بیان ضعف ها و کاستی های موجود در جامعه نیز در مسیر همین مقوله است. او در اشعار خود، ساختن را هدف قرار داده است نه سوختن را. بعنوان مثال ” گفتری ای شهره نبکارن” هدف او توهین به مقامات شهری نیست بلکه پتانسیل های موجود و استعدادهای نهفته در شهر را بیش از چهره ی بالفعل و جایگاه کنونی بهبهان در میان شهرها می داند و آنها را به کار و خدمت بیشتر تشویق می کند که هدف اصلی طنز نیز همین است.
شعر سید، شعر واژه های صرف نیست؛ شعر دل است؛ شعر خواستها و نیازهاست. شعر واقعیتهاست که قابل درک است. مهمترین دغدغه ی سید نوعی مساعدت شاعرانه به فرهنگ سازی در سطح جامعه است. او از آنجا که شاعری مردمی است و در متن جامعه حضور دارد، با نگاهی شاعرانه و تیزبین و دقیق خود، دردها را یافته و انگشت روی آنها گذاشته و راه درمان را پیشنهاد داده است و جالب این است که بازخورد آن را در تحولات اجتماعی نیز دیده و ثمره ی آن را چشیده است. او از خود نمی گوید بلکه خود را وقف مردم کرده است. شعر او ساده، صمیمی، عوام فهم و خواص پسند است و چون شعر زندگی است، شوق آفرین و حرکت بخش است. در هر جا که خوانده شود اثر مطلوب و تاثیرگذاری بر شنونده خود می گذارد. سید روی کردی همه جانبه به زندگی دارد. هم به موضوعات دینی و اعتقادی پرداخته و هم به مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اشاره کرده است. او نه تنها شاعر طنزسرا بلکه ذاکر اهل بیت(ع) هم هست و«چهارده چراغ» گواه استحکام بنیادهای اعتقادی و دینی اوست.
«گپ سید» چهره ای منشور گونه دارد با اضلاع مختلف و رنگ به رنگ. زبان دل و جلای روح و تبلور احساس پرشور و بازتاب شخصیت معنوی و ادبی اوست. شعر او شعر دعوت است. شعر دعوت به روشنی و انسانیت و زیبایی و سازندگی و پاکی. دعوت به همه خوبی هاست. صداقت دارد. شعر بیداری است.
سید به گویش خود کاملا مسلط است ارزش کاربردی و بار معنایی واژه ها را می داند و به همین دلیل می داند در کجا از چه واژه ای استفاده کند که نتیجه ی بهتری از ادای کلام بگیرد و اگر شعر او در نهایت روانی، سلاست، رسایی و بلاغت گفته شده، دلیل آن همین آگاهی او به فرهنگ لغات گویش بهبهانی است. اگر در بعضی از اشعار آن گونه که دیگران می گویند، لغزشهایی می بینیم، دلیل اصلی آن این است که سید الفبای شاعری را نزد هیچکس نیاموخته و تحصیلات چندانی هم نداشته است و در سرودن شعر به تجربه شخصی و ذوق خدادادی خود بسنده کرده است. حتی قالبهای ترجیع بند و ترکیب بند و مسمط را با هم ترکیب کرده و قالبی جدید ارائه کرده است.
روح اجتماعی برگرفته از مظاهر زندگی مردم بهبهان در اشعار سید موج می زند و اکثر تشبیهات و تصویرها، برداشتهای رئالیستی از زندگی اجتماعی زادگاه شاعر است. شاعر در برخورد با مسائل، موضعی منفعلانه نمی گیرد بلکه خود را در غم و شادی و آلام و آمال مردم سهیم می داند. او معتقد است که با گویش محلی خود می توان بهترین اشعار را سرود و در عین حال دردهای مشخص و ملموس را تذکر داد و با این کار از واژه ها، تعبیرات، کنایات و ضرب المثلهای محلی هم صیانت نمود و آنها را احیا کرد.
شیوه هایی که شاعران و نویسندگان طنزپرداز به کار می گیرند مختلف است از جمله: تحقیر، قلب اشیاء و الفاظ، کودن نمایی و یا تحامق، خراب کردن سمبلها، ستایش نا معقول، قیاس امور ناسازگار، بیان غیر مستقیم، اراده ی مفهوم متضاد از کلام، بزرگ نمایی و اغراق، تشبیه به حیوانات، بازی های لفظی و… اما سید از شگرد بیان غیر مستقیم و پوشیده گویی و اغراق و تحقیر بهترین فضاهای طنزآمیز و مطبوع ترین لطیفه ها را ساخته است.
در تجزیه و تحلیل طنزهای سید باید پیش زمینه های فرهنگی و اجتماعی شهر و مردمی که در آن زندگی می کند، اشاره کرد و موضوعیت آنها را بررسی و موشکافی کرد چرا که طنزهای سید برشهایی از زندگی مردم است. این طنزها خلق الساعه اند و فراتر از زمان شکل نمی گیرند. برخاسته از شعور و آگاهی و نکته یابی شاعرند. سید در طنزهای خود از سه عامل فضاسازی، شخصیت پردازی و زبان به یک اندازه سود می جوید و سهم و حق هیچ یک را فراموش نمی کند و اینها همه در ذهن ناخودآگاه او اتفاق می افتد. اگر کسی از من بپرسد آیا سید در فکر افکندن طرحی نو در طنز محلی بهبهان بود و آیا او شگردهای اصلی طنزپردازی را رعایت کرده است؟ من در جواب می گویم خیر. زیرا به زعم من سید محمد سید نخواسته است مثل یک طنزپرداز تمام عیار عمل کند و تمامی ویژگی های طنز را در سروده های خود بکار گیرد و از همه شاخص ها و موتیوها که لازمه طنز هستند از قبیل : نفی بدیهیات، قضیه سازی، طرح تناقض، پراکنده گویی، حاشیه روی، دیالوگ منفی، تحامق، خطاب ها، تنبیهات، غافل گیری ها، استدلال، فراموش کاری ها، تکذیب، شخصیت پردازی، انتقاد از خود، استفاده از واژگان نا به هنجار و … به طور کامل بهره بگیرد. بلکه هدف او از بکارگیری شیوه طنز در اشعار محلی خود، بیان دردها و تذکر آنها به مردم و مقامات شهرش بوده است و رسالت شاعری خود را در بازگو کردن مسائل ملموس شهری و اجتماعی و فرهنگی آن هم با زبان ساده و فقط واژگان محلی می دانسته است و بن مایه های طنز سید پرداختن به همین مسائل است.
هر چند که ناخودآگاه برخی واژه های طنز را هم به خوبی به کار گرفته است از قبیل : داستان پردازی، شخصیت پردازی به شیوه سوال و جواب، استفاده از گفتگو و انتقاد از خود، نفی بدیهیات، قضیه سازی، اصالت بخشی به واژه های محلی، تحامق، استدلال، تکذیب، داستان پردازی و …
اشخاص طنزهای سید همان همشهری هایش هستند : حلو، محشا، بگم، هاجر، کل خدر، شمبد و … و داستان پردازهای او نیز عینی و ملموس : رفتن به مکه و آوردن سوغات، دعوای عروس و مادر شوهر ( کل بگم جان) و قضیه پردازی های او جریانات و مسائل روزمره شهری است : اغتشاشات و بی سروسامانی در میان ادارات دولتی، ضعف کارایی مسئولان و عدم صلاحیت بعضی از مدیران دولتی، انتقاد از وعده های مسئولان، فراوانی موتورسیکلت ها در شهر و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی. ساختار اصل طنز در بیشتر اشعار سید از ابتدا شکل می گیرد و تا انتهای شعر پیگیری می شود و اغلب آنها به پند و نصیحت ختم می شود.
اما با این همه سید در طنز نام مستعار ندارد، بلکه ” سید ” هم تخلص شعری در اشعار جدی اوست و هم نام مستعار او در طنزپردازی هایش که این مسئله هم آگاهانه است. زیرا او نمی خواهد دیگران او را با نام دیگری جز “سید” بشناسند.
سید با شعر نو و فرم های متعدد آن میانه خوبی ندارد و معتقد است که اگر وزن و قافیه را از شعر بگیریم، دیگر روح شعری ندارد و کلام نثرگونه خواهد شد. حتی اگر پر احساس و همراه با تصویر و تخیل باشد. فراموش نکنیم که علاوه بر طنزها، نوحه ها، مدایح و مراثی، ترانه ها وتصنیف های سید هم زیبا و دلنشین هستند و توانایی شاعر را در این زمینه ها ثابت می کنند، من یقین دارم که نام سید محمد سید تا همیشه بر تارک شعر محلی این دیار درخشان می ماند و گذر زمان هم او را جاودانه تر و ماندگارتر می کند و آیندگان نیز او را با احترام و اکرام فراوان بر زبان خواهند آورد و شعر او را سندی پر افتخار بر گویش محلی خود خواهند دانست و آرزو می کنند که ای کاش افتخار هم نفسی و هم صحبتی با سید را داشتند. پدیده هایی که تکرار آن در گویش بهبهانی بعید خواهد بود.
“بهبهو شهر گل و نرگس و شهر هنرن
شهر شعرو ادب و عارف اهل سحرن
شاعری توش گپ و بیدن مث شوقی
که هنی هر کلومی که وشاش گفته وبو مثل زرن
ته قناعت و وفا می زن بیبونی نی
دوترونی ته نجابت یکی یی پخته ترن “
” روحش شاد و یادش گرامی ”
به قلم : استاد خیرالله محمدیان در مقدمه کتاب گپ سید
درود
متاسفانه تاکنون از سوی دوستان محقق حوزه شعر کارکارشناسی بسیار کمی بر روی اشعار سید انجام گرفته است. اشعاری که آشنای فکر و رسم عوام در بهبهان می باشد. از این رو آشنای عوام است که کلامش ساده و بدور از پیچیدگی مرسوم اشعار سایر شعرای محلی سرا می باشد. به مشکلات و کاستی هایی اشاره دارد که درد مدام ماست و رنگ کهنگی تا کنون نگرفته اند. چه شعر تاکسی ، چه کوگ و کلا ، چه زن خوب و … و حتی گفتری ای شهره نه بکارن .
سلامت و بهروز باشید
درود بر بهبهانی ها…