مساله مهم دیگر عرصه مطبوعات و رسانه است. جای بسی نگرانی است که سیاستگذاری در این زمینه به گونه ای رقم خورد که مطبوعات که باید آیینه ی تمام نمای جامعه باشد، فرمایشی، کم اثر و تبدیل به مطبوع”ات” شود. پرواضح و مبرهن است که یکی از ارکان مهم پیشرفت، آبادانی، برقراری عدالت، ریشه کنی فساد و رانت خواری، بودن مطبوعات و رسانه ی سالم برخوردار از آزادی بیان می باشد. مهم تر آنکه آزادی پس از بیان رسانه و اهالی اش نیز تضمین باشد. اگر همین محدود مطبوعات شهرمان را ورقی بزنیم و مطالبش را نگاهی گذرا داشته باشیم، آیا داستان تلخ مطبوعات نمایشی و مزدبگیر بار دیگر احوالمان را ناخوش نمی کند؟
برخی از اصحاب رسانه مکتوب در رقابت بر سر تصاحب اشخاصی که در سودای رسیدن به منصب و جاه به هر دری می زنند، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده اند و برخی دیگر قلم را سلاحی برای تسویه حساب های شخصی شان یافته اند.
البته مطلب فوق سوای از حضور افراد شریفی است که با وجود تحمل مشقت ها و تنگ نظری ها، عزتمندانه وقایع اتفاقیه گذشته و حال شهرمان را به رشته تحریر در می آورند و زندگیمان را آنگونه که هست به تصویر می کشند.
سینمای شهرمان هم که بیش از ده سال است دیگر دوستدارانش را میزبانی نمی کند و با آخرین سکانس فیلم سینمایی تیک با بازی ابوالفضل پورعرب پایان عمرش نیز تیک خورد، خود قصه ی پرغصه ای است که در مجالی دیگر به آن پرداخته خواهد شد.
پرداختن به نحوه ی اجرای آیین های مذهبی در شهرمان با توجه به انحرافات تهدید کننده اش نیز حوصله ای دیگر می طلبد. با این اوصاف از این خیلی بی شمار مصائب فرهنگی که چند تایی در شمار آمد آیا اداره فرهنگ و ارشاد ما حضور مدیر فرهنگی توانمندی که احاطه و اشرافی جامع پیرامون مسائل فرهنگی داشته باشد و با درایت و درک صحیح نقش آفرینان عرصه فرهنگ را همراهی بهتر باشد، نمی طلبد؟
مدیری که علاوه بر تخصص، تعهد و برخورداری از سعه ی صدربالا، نگاهی نظارتی-حمایتی و نه دخالتی به عرصه ی فرهنگ داشته باشد و نشاط و نوآوری و حال خوش را به این حوزه برگرداند.
ریاست محترم فعلی ارشاد با وجود مساعدت های فرهنگی و حمایت های قابل قبول حداقل در زمینه های موسیقی، تئاتر و امور مساجد، به نظر نمی رسد که بتوانند چالش های موجود که حاصل سال های دراز است را مدیریتی بهتر بنمایند و طرحی نو در اندازند. علی ایحال اگر کارنامه سایر ارگانهای دولتی و نهادهای فرهنگی در این سالها (خاصه 4 سال اخیر) مورد مورد بررسی قرار گیرد، اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی تقریبا نمره ی بهتری نسبت به سایرین خواهد داشت.
فرهنگ چراغ جامعه است و از زنده یاد علی حاتمی کارگردان فقید سینما در خاطر است که آیین، چراغ خاموشی نیست. پس چه نیکوست که ما نیز خاموشی اش را نخواهیم.
دلت دار زنده به فرهنگ و هوش به بددر جهان تا توانی مکوش
گهر بی هنر زار و خوارست و سست به فرهنگ باشد روان تندرست
سپردن به فرهنگ فرزند خرد که گیتی به نادان نباید سپرد