در بخش اول، مقدمه ای از تاریچه ی ارگان آورده شد. در ادامه پرسش هایی اساسی مطرح شده و پاسخ های آنها تشریح می شود. منطقۀ بین تشان و بهبهان، جایی که کوهستان های بلند زاگرس به دشت های پستِ ارگان و بهبهان ختم می شوداز نظر باستان شناختی تا حد زیادی ناشناخته مانده است. رودخانۀ مارون از شرق به غرب و شاخآب های آن از شمال به جنوب بین کوه ها و دشت های حاصلخیز جریان دارد. بنابراین، احتمال فراوان می رود امکانات طبیعی فراهم شده در اینجا نه تنها برای رفع نیاز غذایی بلکه برای امکاناتی نظیر معادن فلز یا منابع دیگر موجب جذب گروه های انسانی شده باشد. این منطقه همچنین به دلیل دارا بودن مراتع و چراگاه های فراخ و گسترده مستعد دامپروری و زندگی شبانی است.
از سوی دیگر، منطقه زمانی در حوزۀ قدرت نیرومند عیلام واقع شده بود. بی تردید منافع اقتصادی حکومت نیرومند عیلام ایجاب می کرده تا همواره به ادارۀ سرزمینی چون بهبهان چشم بدوزد؛ نه تنها برای استخراج معادن فلز و تأمین سوخت از طریق قطع کردن درخت های جنگلی بلکه برای بهره برداری از انبوه منابع دامی و امکانات دیگری به سادگی نامجای هایی که در کتیبه ها ذکر شده را شناسایی کرد. مثلاً بارها از شهری به نام هیدالی نام برده شده و آن را کلید انشان نامیده اند. این شهر موقعیت ممتاز خود را حتی تا انتهای دورۀ هخامنشی همچنان حفظ کرد و تنها با فروپاشی شاهنشاهی از اهمیت آن کاسته شد و نام آن از جغرافیای تاریخی منطقه حذف شد. اما تقریباً از همان زمان نام «ارگان» رونق گرفت. بنابراین، یکی از مهمترین پرسش ها در دشتِ اردگان و بهبهان این است که آیا ارگان جانشین هیدالی شده است و ای اینکه اینها دو شهر مستقل و مجزا از هم بوده اند؟ اگر مورد دوم صادق است دو نکته مورد توجه قرار می گیرد:
- آیا دشتِ ارگان و بهبهان از نظر منابع طبیعی توان ایجاد و تغذیه دو شهر کلان را داراست یا نه؟
- امروزه جایگاه ارگان مشخص است، اما مکان هیدالی در کجای دشت بهبهان قرار دارد؟
از این دو منظر، بررسی بقیۀ دشت ارگان و بهبهان اهمیت فراوانی دارد.
بحث درست در مرز بین این دو بخش مهم از کنفدارسیون عیلام قرار دارد. لازم به ذکر است که در بررسی باستان شناختی فصل نخست، تعداد زیادی محوطۀ عیلامی بخصوص از دورۀ عیلام میانه در منطقه کشف شده و با تکمیل بررسی در این محدوده می تاون به حل این معضل باستان شناختی امید داشت. با توجه به کشف آرامگاه عیلامی ارگان، مشخص شده که این منطقه برای شاهان عیلامی کمال اهمیت را دارا بوده است.
همانطور که می بینیم فقط یک تصویر اجمالی از تطورِ تاریخی منطقه در دست است ولی تاکنون هیچ مدرکی قاطعی در این زمینه وجود ندارد. از این رو، انجام یک بررسی منطقه ای در بخش مورد نظر بهبهان از چند جهت ضروری است: باستان شناسان نه تنها برای ارزیابی نقش عیلامیان که رد روشنای تاریخ قرار گرفته اند، بلکه برای فهم این نکته که آیا مرز خوزستان / پارس فرهنگ مادی همگونی داشته یا فرهنگی ناهمگون بر آن حاکم بوده ناگریز به انجام کار میدانی هستند. با انجام این بررسی، دست کم به برخی از کلیدی ترین سوالات در این زمینه پاسخ داده شده، هر چند این پاسخ ها مقدماتی است و نیاز به تحقیقات بیشتر دارد. مثلاً می توان به بررسی های هیأت ایران – استرالیا در منطقۀ نورآباد اشاره کرد. در بررسی ها و گمانه زنی های این هیأت، دامنۀ گستردگی فرهنگ های عیلامی با صیغۀ انشانی که مشخصاً با فرهنگ های موسوم به کفتری / قلعه (هزارۀ سوم و دوم ق م) شناسایی می شود، وجود دارد. اما در بررسی احسان یغمایی در منطقۀ دوگنبدان، تعداد بسیار کمی محوطۀ عیلامی کشف شده که بیشتر صیغۀ شوشانی دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت دستِ اردگان و بهبهان به عناون مفصلی این دو بخش فرهنگ عیلامی را به هم پیوند می داده است. آیا دامنۀ فرهنگ های عیلامی با صیغۀ انشانی تا این منطقه کشیده شده است یا نه؟ تنها با انجام و تکمیل بررسی های میدانی این بخش از خوزستان مشخص خواهد شد.
روش شناسی:
منطقۀ تحت پوشش در این بررسی از نظر توپوگرافی بسیار متنوع است ولی به طور کلی می توان آن را به دو واحد تقسیم کرد: واحد دشتی که عمدتاً شامل دشت های باز است. واحد کوهپایه ای و واحد کوهستانی.
برای ساماندهی داده ها و مواد گردآوری شده و همچنین آسانی ارجاع به آنها در آینده، مکان های باستانی در بررسی های میدانی باید نامگذاری و اندازه گیری شوند و سپس با دقت در نقشه وارد شوند، گرچه دانستن نام مکان باستانی مهم است، اما در مناطق گسترده و دور افتاده مکان هایی وجود دارند که یا بی نام هستند و یا هر دهکده ای نامی برای آن دارد که سبب آشفتگی می گردد. برای جلوگیری از این آشفتگی، مکان های باستانی چه با نام و چه بی نام باید شماره گذاری شوند. روش شماره گذاری صرف می تواند به سردرگمی پژوهشگران آینده بینجامد، چون اگر تنها شماره را برای مکان های باستانی به کارببریم، تکرار آنها در مناطق گوناگون اشکال ساز خواهد بود و نمی توانیم با دیدن شماره منطقه مورد بررسی را تشخیص دهیم. برای جلوگیری از این امر باستان شناسان اعلب پیشوندی دو حرفی از نام منطقه مورد بررسی را به شماره می افزایند، مانند KS برای خوزستان و یا DL برای دهلران. گذشته از جلوگیری از اشتباه، این روش شماره گذاری به ما امکان می دهد تا به آسانی از روش های آماری برای تحلیل داده ها استفاده کنیم در حالیکه این امر با فقط نام های ناممکن است. به همین دلیل برای ثبت آثار و محوطه های این بررسی تصمیم گرفتیم از پیشوندی که معرف منطقه بررسی باشد بهره گیریم. از این رو، در فصل نخست بررسی پیشوند دو حرفی B KS را به نام محوطه ها افزودیم. B مخفف بهبهان و KS مخفف خوزستان است. تاکنون 70 محوطه به این صورت شماره گذاری شده است. در آینده این سیستم ادامه خواهد یافت. با وجود این، به دلیل اینکه محدودۀ مورد نظر (شهرستان بهبهان) در چند مرحله بررسی خواهد شد و امکان شروع بررسی از شرقی ترین نقطه فراهم نشد، در این مرحله از شماره گذاری قطعی محوطه ها اجتناب کردیم. این کار در پایان بررسی و پس از شناسایی تمام آثار محدوده تحت پوشش انجام خواهد شد. در این مرحله آثار را با نام محلی و در مواردی که بی نام نزدیک ترین ابادی به ان معرفی کرده ایم. به این ترتیب در پایان بررسی علاوه بر شناسایی محوطه ها با پیشوند و کد مربوطه، نام محلی آنها نیز آورده خواهد شد.
برای تنظیم اطلاعات به دست آمده، می بایست آنها را طبقه بندی نمود. استفاده از برگه های ثبت اطلاعاتی که دارای گزینه های مشخص و مشابه هستند، راه حل مناسبی است. معمولاً باستان شناسان خود چنین برگه هایی را تنظیم می کنند. داشتن چنین برگه هایی هنگام بررسی، باستان شناسان را وادار می کند تا به گونه ای روشمند همه اطلاعات پایه ای را پیش از ترک مکان باستانی ثبت کنند. در بسیاری از چنین برگه هایی نمی توان اطلاعات کافی و لازم را به دست آورد. به همین منظور ما از برگه های اطلاعات سود جستیم که پژوهشکدۀ باستان شناسی منتشر کرده (1383) و براساس قوانینی جاری همه پژوهشگران باستان شناسی موظف اند تا اطلاعات خود را در قالب چنین برگه هایی ارائه نمایند. این برگه ها از بسیاری جهات کاملند زیرا برای هر اثر و یا محوطه باستانی دو برگه تنظیم شده است. برگه شمارۀ 1 در واقع شناسنامه عمومی آثار باستانی و تاریخی – فرهنگی است و برگه شماره 2 ضمیمه تخصصی آن اثر و یا محوطه باستانی است.
به طور کلی در این بررسی چهارگونه از آثار شناسایی و بررسی شد که عبارتند از: محوطه ها، تپه ها، بناها و گورستان ها. این آثار محدودۀ تاریخی بسیار وسیعی از دورۀ نوسنگی و مس و سنگ تا قرون میانۀ اسلامی را در بر می گیرند. با وجود این، محوطه هایی که بتوان به قطع آنها را به پیش از دورۀ نوسنگی و مس و سنگ تا قرون میانۀ اسلامی را در بر می گیرند. با وجود این، محوطه هایی که بتوان به قطع آنها را به پیش از دورۀ نوسنگی مربوط دانست شناسایی نشد.
با توجه به اینکه منطقۀ تحت پوشش در این بررسی احتمالاً زمانی در حوزۀ قدرت نیرومند عیلام واقع شده بود. بی تردید منافع اقتصادی حکومت نیرومند عیلام ایجاب می کرده تا همواره به ادارۀ این سرزمین غنی چشم بدوزد؛ شاهد باستان شناختی این قضیه را می توان در پراکندگی نسبتاً فراوان محوطه های دورۀ عیلامی در شمال و شرق شهرستان بهبهان مشاهده کرد. در فصل نخست این بررسی که فقط بخش کوچکی از شهرستان بهبهان را پوشش داده بیش از ده محوطه مربوط به دورۀ عیلامی شناسایی شد که آشکارا نشان دهندۀ حضور قاطعِ عیلامیان در این مناطق است. با وجود این، به دلیل ناتمام ماندن بررسی، هنوز پراکندگی الگوهای استقراری شهرستان بهبهان در ادوار مختلف باستانی و توزیع آماری محوطه های مربوط به هر دوره در بخش های مختلف شهرستان به دقت شناسایی نشده و هرگونه تفسیر از داده های موجود عجولانه خواهد بود. مسلماً به موازات پیشرفت کار میدانی به سایر بخش های این شهرستان و کشف آثا رمختلف تصویر روشن تری از نقش این گوشه از خوزستان در تحولات اجتماعی جنوب غرب ایران و معادلات سیاسی با سرزمین های مجاور همچون دشت شوشان و سرزمین مرتفع فارس حاصل خواهد شد.
تصاویر برخی از مناطق و آثار تاریخی منطقۀ باستانی ارگان:
متشکر ازمطالب خوب شما