6 اردیبهشت 1403
از سال ۱۳۹۱
shahidzade

حواشی ماجرای بیمارستان شهیدزاده همچنان ادامه دارد // درد دل یک شهروند بهبهانی با دکتر خدادوست !

پس از وقایع بیمارستان شهیدزاده و بازتاب گسترده اخبار ترور دکتر خدادوست سرپرست بیمارستان شهیدزاده، این بار یکی از شهروندان بهبهانی با نام کاربری ساسان پیامی را برای سایت ارگانیان ارسال فرمود که بر خود لازم دانستیم، آنرا خدمت خوانندگان محترم ارائه کنیم.

توجه شما عزیزان را به متن این پیام که خطاب به دکتر خدادوست نوشته شده است، جلب می کنیم :

“سلام دکتر خدا دوست.

راستی یک سوال ؟؟؟
وقتی شما را ترور کردند به خاطر شما از وزارت بهداشت به بیمارستان آمدند تا با عوامل آن برخورد کنند. اما منی که مادرم در بیمارستان شما!!! توسط پرستاران بیمارستان شما به کما رفت چه کسی پیگیر به کما رفتن مادرم شد؟ آیا شما مسئول نبودید پیگیری کنید و با پرستارانتان برخورد جدی کنید؟ یا اینکه چون مادر من پزشک نبود و یک فرد عادی بود برایتان اهمیت نداشت.

راستی دکتر جان! خوشا به حالتان که وقتی ترور می شوید مسئولین برایتان پیگیری می کنند.کاش مادر من هم پزشک بود تا زمانی که به دست پرستاران بیمارستان شما به کما می رفت با خطا کاران برخورد میشد.
دکتر جان! جانت همیشه سلامت اما چند نفر شبیه مادرم به خاطر بی مسئولیتی پرسنل قربانی شدند؟ راستی شما اصلا اطلاعی دارید از وقایع داخل بیمارستانتان و برخوردشان با بیماران؟

آیا میدانید زمانی که مادرم از ساعت هفت و نیم صبح وارد بیمارستان شد به خاطر سکته خفیف تا ساعت حدود ۳ عصر تنها اقدامی که شد گرفتن یک ام آر آی بود و پزشک هم که آمده بود فراموش کرده بود حتی دارو تجویز کند؟ راستی دکتر جان ما شنیده ایم ۴ ساعت اول از زمان سکته را زمان طلایی نامیده اند کادر بیمارستان در این ۴ ساعت طلایی برایمان چه کرد؟ کاش اورا به شیراز می بردیم یا به اهواز.

راستی دکتر جان تا ساعت حدود نه و نیم صبح حتی پزشک طب اورژانش نبود آیا میدانید چرا؟ به ما گفتند پزشک رفته استراحت کند. دکتر جان حداقل در این جور مواقع یکی را بگذارید دم درب بیمارستان تا به مراجعان اینچنینی راهنمایی کند مسیر اهواز و یا شیراز کدام طرف است.
دکتر جان به خدا اولین بارمان بود که مراجعه کرده بودیم بیمارستان شما!!! اگر از قبل آشنایی داشتیم نمیگذاشتیم مادرمان در بیمارستان شما به کما برود.

راستی دکتر جان اینها مهم نیست . سر شما به سلامت.”

    تسلیت میگم به اقا ساسان… مطمئن باش امثال مادر شما کم نیستند که مظلومانه از بین ما رفتند اونم به خاطر کادر پزشکی مسخره این بیمارستان که ۱۰۰ درصد ریاست بی تدبیر دکتر خدادوست و خیلی دکترهای قبل ایشون مقصر هستند و جان بیمار واسشون بسیار بی ارزشه… من هم مادربزرگم این بیمارستان از دست دادم.. مادر شما نمیدونم چند سالش بوده ولی مطمئن باش مقصر این اتفاق بودن… پرستارهایی که دارن میشناسم …مرگ بیمار یه امر عادی شده براشون… ما که یک سری مادربزرگم اوردیم حسابی برخورد تندی کردن گفتن این پیرزن سنش زیاده ۲باره چرا آوردین اینجا؟؟؟!!! دقت کنین چی گفتن؟ شاید درست نباشه ولی ما بهبهانیها چون اهل سر رو صدا نیستیم زود زیربار میریم… همه میتونن تو این شهر رییس باشن…همه!!! کاشکی این اتفاق یه تغییری ایجاد کنه… دکتر خدادوست باید بفهمه زیردستش چی میگذره

    همشهریان ارجمند ساسان و محسن عزیز من هم با نظر شما موافقم
    متاسفانه من هم چند سال پیش خاله ام به دلیل بی تدبیری کادر درمانی در بیمارستان فوت نمودند

    متاسفانه مدیریت دانشکده بهبهان خیلی ضعیف هست
    هیچ کسی به فریاد این مردم شهر پاسخ نمیدهد، متاسفانه نماینده شهر هیچ از مشکلات مردم را حل نکرده فقط به انها درد و سختی اضافه کرد.
    اگه مردم جلو بیمارستان تجمع کنن.جواب خواهد داد

    ممنون از ابرا همدری
    ای کاش راه چاره ای پیدا می کردیم آن هم با کمک هم و در کنار هم تا دیگر بار شاهد قربانی شدن عزیزانمان نباشیم.

    شاید فردا من و زبانم لال شاید خود شما به ناچار به این بیمارستان مراجعه کنیم. شاید خدای ناکرده پدر ، برادر خاله و یا ……
    همه میدانیم سکته سن نمی شناسد

    بیایید به کمک هم کمپین حمایت از بیماران سکته ای بهبهان تشکیل دهیم تا بدین وسیله سبب و راهگشایی برای رسیدگی به بیماران سکته ای و یا ایجاد بخشی در این زمینه برای این بیماران باشیم.

    ما که از مسیولینمان خیری ندیدیم. بیایید خودمان با همت و حمایت از همدیگر تلاش کنیم بیمارستان بهبهان را بسازیم.

    بهبهان یک بار به همت عده ای عدالت خواه تنوانست کاخ ظلم و ستم و قومیت گرایی در دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء را ویران کند

    بیایید امروز همت کنیم از بیماران سکته ای شهرستان بهبهان حمایت کنیم تا قربانی ای وجود نداشته باشد.

    بگذاریم اگز عزیزی از دست رفت بگوییم زمان مرگش بود نه اینکه با آه و فغان بگوییم کم کاری کردند و توجه نکردند.

    بیایید خودمان به فکر جان عزیزانمان باشیم.
    اگر چه عدالتخواهان دانشگاه صنعتی هزینه ها داده اند و امروز نامی از آنها در معارفه نبوداما “حضور همه” ی مسولین گواه و شهادت بر تلاش آن عدالتخواهان بود. بیایید همانند آنها خودمان همت کنیم.خودمان آستین بزنیم.

    اکنون که مدیر با مسیولیت و یا مدیر کاردانی در حیطه بهداشت و درمان بیمارستان وجود ندارد. من، تو،باهم و در کنار هم آن هم به روش اعتراضی اجتماعی اما در زیر لوای قوانین مدنی نه با شلیک گلوله و نه با بی توجهی به اصل رعایت حقوق اولیه بیماران کمپین حمایت از بیماران سکته ای شهرستان بهبهان را راه اندازی کنیم.

    تا باری دیگر ثابت کنیم مردم امروز بهبهان زندگی سالم را حق طبیعی شان میدانند و جلوی هر بی توجهی را به شیوه ای صحیح میگیرند.
    موفق و پیروز باشید.

    با سلام خدمت همه عزیزان
    تمامی حرفا و درد دلهایتان درسته.ای کاش بهبهان به ازمایشگاه دکترها تبدیل نمیشد.بخدا حق ما بهبهانی ها بیشتر از اینحرفاست.چرا شهر ما بیمارستان نیمه کاره ۲۵ ساله داره؟بیاین بریم تو سایت رییس جمهور و از بی ارزش کردن مردم شهرمون گله و شکایت بکنیم ک چرا ۲۵ سال مردم بهبهان را چنین مورد بی احترامی قرار دادن؟
    چرا کسی از تامین اجتماعی شاکی نمیشه و همه از شهیدزاده بد میگن؟میدونید چرا؟چون اون بیمارستان حتی بخش بسیار مهمی مث ای سی یو نداره نداره.دکترای متخصص مث شهیدزاده نداره.چرا؟طبیعتا عمده جمعیت بیماران شهرمون و حتی حومه و شهرای اطراف به بیمارستانی که بازده خوبی نداره سرازیر شده و طبیعتا نتیجه ای که بیمار میخواد بدست نمیاره.شهیدزاده چون قطب درمان شهرمونه و خیلی نواقص داره باید بهش خیلی جدی رسیدگی بشه ک با ترس و لرز بیمارامونو اونجا نبریم.از طرفی شنیدم که از اول سال تا بحال حق پرسنل رو ندادن.از طرفی طبق استاندارد وزارت بهداشت نیروی پرستار نسبت به بیمار خیلی کمتره.از طرفی تجهیزاتشون کامل و بروز نیست.وقتی به این پرسنل که بجای دو نفر کار میکنن فشار میاد و از طرفی حقشونو حدود ۷ ماه نگرفتن و از طرفی دکتری ک پول انکال میگیره ولی نمیاد و دادشو ب پرستار میزنن و از طرفی دیگر انواع فرهنگا با طلبکاری با پرسنل برخورد میکنن بازدهی درمانی این پرستار جز با پرخاشگری جور دیگه ای انتظار نمیره.نمیخوام دفاع کنم ولی من پای گریه یکی از پرستارا نشستم که میگفت شما ینفری مراجعه میکنی و انتظار داری کارت انجام بشه ولی من باید جوابگو تمام بیمارا و مراجعه کنندگان توی ۸ ساعت باید باشم..اونم با این نیروی کم و تعداد مریض زیاد.بعدش رفتم تامین بیمارمو بردم اونجا دیدم خلوته چرا؟چون میگفتن دکتر نداریم رضایت بدین ببرینش شهیدزاده.دیگه خودتون قضاوت کنید

    سلام تسلیت میکم به همه دوستان ولی مطالب خانم مهسا خیلی خوب بود. راستی جرا با تامین اینطور برخورد نمیشه؟
    یه بار مریض بردم شهید زاده. یکی از برستارها اشنا بود منتظر موندم تا دکتر اومد خواستم برم بیشش که رفت سراغ یه مریضی که همون لحظه همراهاش با سر و صدا اوردنش داخل خوب منم حواسمو بهش دادم. بیجاره دکتر هر سوالی میکرد که این خانم جی شده میکفتن مکه ما دکتریم؟ تو دکتری تو باید بدونی! میکفت اخه بکید قلبشه؟ سرشه؟ شکمشه؟ میکفتن نمی دونیم تو میدونی. خلاصه دکتر دیکه قاطی کرد و. .. به دوستم کفتم اینا جطور انتظار دارن دکتر علم غیب داشته باشه؟ کفت نصف مریضای ما اینطورین فکر میکنن دکتر خداست. هنوز حرفش تموم نشده بود یه بیرمرده اومد تو اورزانس و شروع کرد به فحش دادن و لعن و نفرین. هر جی دوستم بهش کفت جته؟ کفت یه مریض دارم میخام بیارم اینجا اول اومدم بهتون بکم بهش برسید.
    واقعا ما با این مردمی که داریم جقدر میتونیم انتظار داشته باشیم؟
    دوستم میکفت دکتر خدادوست مال تهرانه. یکی دو سال اینجا فرستادنش. میکفت اورزانس اینجا درش تنک بود مریض بد حال نمی رفت تو اتاق احیا با تخت. باید بهش میکفتیم لطفا با باهای خودت برو تو اتاق احیا! اتاق عمل سرباییش فقط جای یه مریض داشت. اما خدادوست تمام اورزانسو از اول ساخت. از اول. حتی اتاق عملهای بیمارستان رو. جالبتر این بود که میکفت بخش ای سی یو و روان شهید زاده مجوز ندارن و نداشتن و وزارت خونه میتونه تعطیلش کنه ولی خدادوست علاوه بر اینکه مجوز اونها رو از وزارتخونه کرفته مجوز ده تخت ای سی یوی دیکه رو هم کرفته. حیاط بیمارستان رو از نو ساخته و با برسنل کم کار برخوردهای قانونی کرده. یکی دیکشون میکفت به اندازه سی سال که تو این بیمارستان کار شده خدا دوست تو شش ماه کار کرده
    اکه اینها راست باشه مردم شهر ما خیلی خوب مزدشو بهش دادن و خیلی هم عالی اینور و اون ور براش مینویسن. اون وقت ما جطور انتظار داریم که این افرادی که برامون تلاش میکنن بمونن و کار کنن. منکر کاستیها نیستم ولی خودمون جرا زمینه رو اماده نمیکنیم؟ اصلا این همه دکتر بهبهانی جرا تو تهران و اهواز وشیراز و اصفهان داریم؟ جرا نمیان بهبهان کار کنن؟ از ماست که بر ماست اقا جون.

    آقای محترم شما نوشتین بیمار شما با دست پرستاران به کما رفت، خدا رحمتشون کنه اما میشه بگین چطور میشه یک بیمار رو به کما برد؟
    اگر منظورتون اینکه کم کاری بوده ربطی به پرستار نداره پرستار فقط اجرا کننده دستور پزشک هستش خودش نمیتونه بدون اجازه حتی یه قرص استامینوفن تجویز کنه و کوچکترین کاری رو که انجام نده کارش با هزار تا مافوقه حالا چه برسه به اینکه به قول شما مریض رو به کما ببره
    من فقط میتونم بگم آقای محترم آیا مادر شما هیچ مشکل زمینه ای نداشت آیا تحرک داشت آیا رژیم غذایی مناسب داشت آیا استرسی تو زندگیش نبود آیا سنش بالا نبود که شما انتظار معجزه دارین شما اول خودتون یه زندگی و روش مناسب پیش بگیرین بعد از کادر درمان انتظار معجزه داشته باشین
    یه جوون صاف صاف راه میره فرداش میگن تو خواب مرد بعد یه مریض با هزار تا مشکل زمینه ای میارین بیمارستان و وقتی رحمت خدا میره میگین پرستار بردش تو کما
    من نمیگم بیمارستان و پرستار و کادر درمان عالین اما با توجه به حجم کار و مریض و امکانات بیش از توان کار میکنن
    واقعا متاسفم برای جامعه ای و مردمش که فقط میتونن هم صدا با معظلات بشن امیدوارم جواب کم لطفیتون به پرستار و این طرز حرف زدن رو خدا بهتون بده

    ساسان عزیز؛فکر میکنم که تا اندازه ای بتوانم درد و رنجی را که متحمل شدی،درک کنم.اون روزهای سخت ودردناک رو وصد البته روزها و شبهای نفس گیر و کشدار بعد از آن که همش یه چیز سمچ تو مغزت مرتب تکرار میکنه که اگر اینکار رو کرده بودی یا آن کار ،الان این اتفاق نمی افتاد.اما عزیزم این رو بدون که اگر دنبال مقصر میگردی فکر کنم عوامل زیادی در این حوادث دخیل هستند .مثلا مدیریت نالایق،کارمندانی با احساس مسئولیت کم،شهروندانی بی تفاوت وهموطنانی سردر گم که نه به حقوق خود آگاه اند ونه علاقه ای به شناخت و پیگیری حقوق و مطالبات خود دارند.امیدوارم اینگونه حرکتها در فضای مجازی قدمی باشد هر چند کوچک در جهت بدست آوردن حداقل های از مطالباتمان.امیدوارم که جناب دکتر نیز بتواند این دردنامه ها را بخواند شاید وجدانی بیدار شود.امیدوارم.

    قبلا که بیمار به بیمارستان میرسید احساس آرامش میکرد چون کسی بود که به دادش برسند و نجاتش دهند ولی الان بیمار وقتی وارد بیمارستان میشود نگران تر میشود و از خدا میخواد که یه پزشک کاربلد یا یه پرستار با وجدان باشه که به دادش برسه نمیدونم حقوقی که بیشتر پزشکان و پرستاران میگرند چطور از گلوشون میره پایین وقتی این همه ناله و نفرین پشت سرشان است خدایا جامعه پزشکان را هدایت کن( آمین)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش