9 فروردین 1403
از سال ۱۳۹۱
شهر بهبهان

اکسیژن برای بهبهان // بهبهان دارد نفس می کشد !؟

معمولا سیاه و سفید نوشته ام، چون در موارد بسیاری تیرگی بر این شهر سایه افکنده است. شهری که ادعای نخبه بودن مردمش گوش فلک را کر کرده و در طول تاریخ خود، داعیه دار تمدن بوده است. شهری با فرمانداری ویژه که اکنون از گذشته خود چیزی به ارث نبرده است. مردمش مومن و اهل حساب و کتاب اما سر به زیر به معنای منفی آن. مردمی که فقط مال خود را سفت چسبیده و اغلب قریب به اتفاقشان به مسائل پیرامونی هیچ واکنشی بجز غر زدن و گفتن جمله معروف ” کر به ما چه!” نشان نمی دهند.

این رفتار اجتماعی بهبهانی ها، شهر متمدن بهبهان را به حال و روز کنونی کشانده است. شهری که داشته هایش زیاد اما چه فایده! داشته های علمی، هنری و … بهبهان زبانزد خیلی هاست اما صورت بهبهان در بیرون با سیلی سرخ است و در درون خانه آه در بساط ندارد. در سالهایی اخیر گویی همه از این وضعیت خسته شده اند، نابسامانی های وضعیت شهر، از مبلمان شهری گرفته تا بی اخلاقی های گاه و بیگاه بعضی ها، مردم گوشه نشین بهبهان را هم دارد وارد گود تکاپو می کند. رشد انجمن های فعال مردم نهاد در بهبهان در چند سال گذشته گواهی است بر این مدعا. انجمن هایی که انگار دارند نقش گالیله را در دوران خود، بازی می کنند. اینها همان بارقه های امید بهبهان است، امیدی که امیدواریم ناامید نشود.

یکی دیگر از انوار امیدواری در سالهای اخیر، حضور جوانانی خوش فکر در برخی ادارات است که جور کرختی و بی حوصلگی مدیران ساکن و ریسک ناپذیر را بدوش کشیده اند. این امید زمانی رنگ درخشان تری می گیرد که می شنویم: فلان مدیر دارد بازنشسته می شود.

هنرمندان بهبهان هم که بارها ثابت کرده اند اگر فضای مناسب فراهم باشد، خوش می درخشند. این سالها هنرمندان بهبهان، تالارهای بهبهان را پر از علاقمندان موسیقی و تئاتر کرده اند و نشاطی روح افزا را به شهر تزریق کرده اند. این روز ها هم تئاتر فوق العاده زیبای “رینارد روباهه” اوج هنرنمایی هنرمندان این دیار را به تصویر کشیده است.

الحمدالله وضعیت شورا هم با پادرمیانی و ریش سفیدی بزرگان شهر (!)، در حالت آتش بس قرار دارد و شورا نشینان با همه انتقاداتی که برشان وارد است فعلا شمشیرها را غلاف کرده و به ظاهر لبخند بر لب دارند که همین هم برای شهر خسته و راکد بهبهان غنیمتی است، شاید این روبوسی ها و لبخندهای مصنوعی هم بتواند گرهی از کار این شهر باز کند که انگار دارد یک خبرایی می شود انشاالله.

از دیگر نکات مثبت این روزهای بهبهان می توان به رنگ و لعاب هنرمندانه در و دیوارهای برخی نقاط شهر اشاره کرد که الحق و الانصاف بسیار زیبا و آرامش بخشند. امیدواریم این نقاشی ها به همه جای شهر سرایت کند تا روح و روانمان کمی تلطیف شده و از هوای گرم این روزها لذت بیشتری ببریم.

حرکت قابل ستایش دیگر این روزهای بهبهان، پیگیری برای پایین آوردن تابلوهای زشت و بدقواره برخی مغازه هاست که از همین جا از شهرداری بهبهان بخاطر آغاز این حرکت و آن حرکت (نقاشی دیوارها) تشکر ویژه کرده و دست زحمتکشان این عرصه را به گرمی میفشاریم و امیدواریم تا آخر و با قدرت هر چه تمام تر به این اتفاقات مبارک ادامه دهند و از شورای یکدست این روزها، هم میخواهیم که قاطعانه از این حرکت های مثبت حمایت کند و موانع را برای ایشان از پیش روی بردارد.

این روزها، اگرچه نور امید در چند جبهه به چشم می خورد ولی هر کاری برای این مردم انجام شود کم است. مردمی که با وجود مقصر بودن در بسیاری از عقب ماندگی های بهبهان، هنوز هم پای این شهر گرما زده و عقب مانده ایستاده اند و مثل خیلی ها عطایش را به لقایش نبخشیده اند.

    سلام
    با تشکر از مقاله شما، کاش در خصوص صحبتی که فرماندار در اختتامیه نمایشگاه مطبوعات مبنی بر پتانسیل بهبهان برای توسعه کردند هم قلم می زدید. ایشان حرف درستی زدند اما درست نتیجه گیری نکردند. کاش به فرماندار این مثل یاداوری می شد که یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران! اگر قرار بر این باشد که مردم بهبهان در توسعه شهرشان همت کنند آیا این جز با مدیریت و سکان داری فرماندار امکان پذیر است؟! چرا ایشان جریان را از دید دانای کل می دید و خود را از دایره بیرون می گذاشت. تا زمانی که ملک خدایی فرماندار بهبهان است از هر بهبهانی بهبهانی تر است، باید باشد وگرنه توجیهی ندارد که مدیریت شهری را به عهده داشته باشد که احساس تعلق به آن نمی کند. من به عنوان یک بهبهانی طلبکار فرماندار هستم مخصوصا که درد را می داند و به قول خودش با مطالعه این حرف را می زند. پس اینکه چرا درخصوص رفع مشکل و به حرکت دراوردن موتور توسعه شهر اقدامی نمی کند و اهتمام ندارد باید پاسخگو باشد. حرف زدن آسان است، خوب حرف زدن هم زیاد سخت نیست، به ایشان بگویید عمل کنند به هر روش و منطقی که بهتر جواب می دهد.

    میشه چند مورد از این نور امید نام ببرید؟ تا این هوای شرجی بالای ۸۰ درصد رطوبت برای لحظاتی فراموش کنیم؟

    با سلام متن زیبا درخور توجه ای نوشته اید جناب آقای فرجیان پور و به نظر بنده حقیر از چند منظر قابل توجه است. “اکنون از گذشته خود چیزی به ارث نبرده است” زیرا همواره صبر کرده ایم و فرصت انتخاب را به دیگران داده ایم که برایمان تصمیم بگیرند و به حداقل ها قانع بوده ایم. از هر کجا برایمان مسئول بفرستند می پذیریم و تا زمان اتمام خدمتش با او مدارا می کنیم. بجای منفعت جمعی منفعت فردی را در نظر گرفته ایم و یکی از نتایج آن مبلمان در هم ریخته شهری است. البته بتازگی بجان مبلمان روستایی هم افتاده اند و تا آنجا که در توان دارند زمینهای کشاورزی (خارستان) و منطقه حفاظت شده تنگ تکاب را به ویلا تبدیل می کنند و مرتب هم دم از حمایت از محیط زیست می زنند. اگر از اساتید محترم گروه کشاورزی سوال کنید منطقه تنگ تکاب را بعنوان منطقه ای بسیار زیبا با انواع گونه های گیاهی و دارویی به نحو احسنت تشریح خواهند کرد.
    و منطقه باستانی در مسیر سد شهدا و ….
    “فلان مدیر”مدیرانی که بجای همکاری با هم سعی می کنند سنگ بزرگی جلوی پای مراجعین و سازمانهای همکارشان قرار دهند و … .

    آقای فرجیان سلام.
    مشکلات را خوب بیان میکنید.
    کاش یک سوزن کوچک هم به خودتان بزنید!
    سال ۹۰ دانشجوی شما بودم.
    آن موقع ریش داشتید. دیر سر کلاسها می آمدید.
    از کارگاه برق در یک ترم فقط ۵ هفته را آمدید.
    تعجب می کنم. آیا شما همان استاد فرجیان هستید؟!
    و اما مجوز سایتتان را هنوز رو نکرده اید.
    سوزن را یادتان نرود…

    با سلام
    بنده در سال ۹۰ دانشجو بودم و آن زمان هنوز افتخار تدریس در دانشگاه را نداشتم.
    و اما در مورد مجوز سایت می توانید به بخش درباره ما مراجعه فرمایید. اگر درخصوص مجوز بازهم سوالی دارید لطف بفرمایید از طریق مراجع قضایی و اداره محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی بهبهان اقدام بفرمایید.
    انشالله در اظهارنظرهای آتی نام واقعی خود را مرقوم بفرمایید.
    با تشکر

    یکی دیگراز خصوصیات نظام اداری ما تقلیدی بودن ساختارهای آن است که موجد مشکلات بسیاری می باشد.شهرداری و شورای شهر باساختاری عاریتی به استقبال توسعه رفته اند واینگونه اندیشیده اند که اگرتهران و کرج توانسته است با چنین الگوئی پیشرفت کند آنان نیز به مدد این ساختارها شاهد رشد وتوسعه خواهند بود. که نتیجه آن افزایش فساد اداری و ناهماهنگی و بی نظمی است. و مشکلاتی که گریبانگیر مراجعین به این ادارات شده است. متاسفانه در هیچ یک از ادارات ما مراجعه کننده به حقوق خود آگاه نیست و نمی داند مراحل پیگیری کارش چگونه است(نارسایی درسیستم اطلاع رسانی). همواره میگوییم چون فلان کار در شهرهای بزرگ انجام نشده پس ما هم نمی توانیم اجرا کنیم. یکی دیگر از مشکلات شهرستان ما داشتن روحیه تقدیرگرائی(قضا و قدر): تقدیرگرائی واعتقاد به سرنوشت محتوم که روحیه انفعالی بوده ودرراه انجام وظایف مختلف شهروندی و مدیریتی ما مشکل ایجاد می کند. درصورتیکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند” ان الله لا یغیرو ما بقوم حتی یغیرو ما به انفسهم” و در جای دیگر میفرمایند” لیس انسان الا ما سعی”

    با سلام:
    دلم از مردم این شهر بدجور گرفته
    کاش میشد از فردا مردم با نگاهی متفاوت از منزل خود خارج میشدند.اونوقت تحمل شرایطی همچون بازارهای میوه و تره بار به هم ریخته-بازار نا همتهنگ و ناموزون-در ودیوار های کثیف با یک دنیا آلودگی بصری-بوی بد کانال ها-وضعیت نا هنجار جداول جلوی درب منازلشون-وضعیت آسفالت خیابان ها-زباله های سطج شهر-مناطق نوساز بدون جدول کشی و آسفالت-حضور موتور سیکلت سواران در خیابان های ورود ممنوع-عدم درختکاری جلوی درب منازل-نخاله های ساختمانی گوشه و کنار این شهر-شاخ و برگ درختان هرس شده در کنار خیابان-مرغ و خروس های رها شده در کنار بعضی ادارات-حضور گله های گوسفند در سطح شهر-حضور مهاجرین و چادر زنی آنها در سطح شهر-وضعیت نابسامان موتور سیکلت ها در شهر(نحوه پارک کردن آنها در خیابان)آخر در کدام شهری دیده اید در جلوی درب پاساژهای اصلی و پرتردد شهر به ردیف موتور یا ماشین پارک کنند و جلوی عبور عابرین رو ببندند؟-شهر بدون خط کشی عابر پیاده-شهری فاقد داشتن حداقل دو خیابان عمود بر هم(نا خداگاه وقتی از خیابان های فرعی به اصلی میایم وسط آسمون و زمینیم، با سلام و صلوات ماشین رو نگه میداریم-)وضعیت نابسامان دوره گردها و دستفروشان-وضعیت اعلامیه ها و آگهی های فوت بر درو دیوار این شهر(آدم همش با دیدن اهل قبور و رفتگان در سط این شهر-جلوی ادارات و مساجد و….. روبرو میشه-انگار در قبرستان راه میریم)و……….براشونخیلی سخت میشد و شاید به ادارات مربوطه میرفتن و از ادارات مدیریت صحیح میخواستن و به خاطر آبادانی شهرشون تلاش میکردن حتی با کمک های مردمی قدمی بردارن.
    دیرغ از یه کوچولو فرهنگ سازی-خدا خیر بده به شهرداری ناحیه ۲ در بعضی خیابان ها دیدم که بنر درمورد نریختن زباله به نمایش گذاشته.
    ولی تو خیابان جوانمردی دایم به تبلیغات فروشگاه های مختلف مزین میشه و دریغ از یک جمله کوچک دراین تبلیغات در مور فرهنگ سازی-
    در پایان میتونم بگ متاسفم از این همه بی تفاوتی-کمی از ادعامون و به رخ کشیدن گذشتگانمون و نژاد پرستیمون دست برداریم و امروز را ببینیم و به فکر فردا باشیم

    دیگه نمیشه توی این هوا زندگی کرد .وقتی یاد قدیما میوفتم که هوا عالی بود یعنی شمال و جنوب یکی بود یه حسی بهم دست میده .ولی حالا وقتی به حالو روز خودمو مردم فکر میکنم که توی این هوا دارن نفس میکشن گریم میگیره من و خانوادم میخوایم از اینجا بریم شیراز نمیتونم باور کنم گریم میگیره وقتی فکر میکنم دیگه بهبهانو نمیبینم دیگه خوزستانی نیستم کاشکی هوا بهتر بشه تا مردم بهبهان کوچ نکنن راستش من دلم یه چیزی میخواد اون هم هوای سالمه تا بتونم درست نفس بکشم و به بیماری های تنفسی مبتلا نشم . این ارزوی من بود فقط همین·

    با درود.لطفا کمتر غر بزنید و بیشتر کار کنیم.نخبه ها به شهرستان برگردند و نخبه های باقیمانده هوای رفتن نکنند.همه جای ایران به همین نحو مدیریت میشود.از گرما و گرد خاک ننالید چون تمام شهرهای ایران یک فصل بسیار سرد و یا گرم دارند.بنده به دلایل شغلی مهاجرت کرده ام.ازکسی که تجربه اش را دارد بشنوید.هیچ کجا شهرتان نمی شود.همه جا مدیر ضعیف.مردم بی اهمیت و گرما یا سرما یا الودگی هوا وجود دارد.سعی کنید به اندازه سهممان تلاش کنیم.انتقاد کنیم و یاد بگیریم که چاره کار فرار از شهر نیست.درست کردن ان است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک سال پیش